eitaa logo
معاونت تهذیب حوزه علمیه محمّد رسول الله ﷺ
45 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
216 فایل
کنال رسمی آگاهی‌رسانی و گسترش کردار خوب دستیاری تهذیب و تربیت حوزهٔ علمیهٔ محمّد رسول الله ﷺ 📍 محمدشهر کرج ‌ 🌐 وبنوشت حوزه: HowzehMR.blog.ir ‌ 👤 دستیار تهذیب: @Khademolhosain69 📢 دستیاری تهذیب استان: @tahzib_alborz
مشاهده در ایتا
دانلود
اللہم صل علے محمد و آل محمد و عجل فرجهم... #من_محمد_را_دوست_دارم #محمّد_پیامبر_رحمت #محمّدپیامبررحمت #فلسطین #ما_امت_رسول_الله_هستیم #نحن_أمة_رسول_الله
✨ صد درس از صلی الله علیه و آله و سلم 🌸 قسمت ۱ 1. هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت. 2. در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد. 3. نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود. 4. هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت. 5. وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد. 6. با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است. 7. هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد. 8. هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد. 9. چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو. 10. سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود. 🍃ماه فرو ماند از جمال محمّد🍃 🍃سرو نباشد به اعتدال محمّد🍃 ┏━━━━━━━━━🌸🍃┓ 🌍طلبه انقلابی و سنگرولایت ┗🌸🍃━━━━━━━━━┛
✨ صد درس از صلی الله علیه و آله و سلم قسمت ۲ 11. هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد. 12. چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست. 13. با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست. 14. در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا. 15. هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن. 16. در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد. 17. هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد. 18. اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود. 19. اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت. 20. اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد. 🍃ماه فرو ماند از جمال محمّد🍃 🍃سرو نباشد به اعتدال محمّد🍃 ┏━━━━━━━━━🌸🍃┓ 🌍طلبه انقلابی و سنگرولایت ┗🌸🍃━━━━━━━━━┛
⁉️ پیامبر ما کیست؟ 💫حضرت محمد در برابر كساني كه او را مي‌آزردند چنان گذشت مي‌كرد و بدي را به مِهر پاسخ مي‌داد كه آنان را شرمنده مي‌ساخت. ⭐️هر روز، از كنار كوچه اي كه مي‌گذشت، يهودي اي طشت خاكستري گرم از بام خانه بر سرش مي‌ريخت و او بي آنكه خشمگين شود، به آرامي رد مي‌شد و گوشه اي مي‌ايستاد و پس از پاك كردن سر و رو و لباسش به راه مي‌افتاد. 💫روز ديگر با آنكه مي‌دانست باز اين كار تكرار خواهد شد مسير خود را عوض نمي كرد. يك روز كه از آنجا مي‌گذشت با كمال تعجّب از طشت خاكستر خبري نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه اي گفت: رفيق ما امروز به سراغ ما نيامد! گفتند: بيمار است. گفت: بايد به عيادتش رفت. ⭐️بيمار در چهره محمّد كه به عيادتش آمده بود چنان صميميّت و محبّت صادقانه اي احساس كرد كه گويي سالها است با وي سابقه ديرين دوستي و آشنايي دارد. 💫مرد يهودي در برابر چنين چشمه زلال و جوشاني از صفا و مهرباني و خير، يكباره احساس كرد كه روحش شسته شد و لكّه‌هاي شومِ بدپسندي و آزارپرستي و ميل به كجي و خيانت از ضميرش پاك گرديد.🍃 (ص) ┏━━━━━━━━━🌸🍃┓ 🌍طلبه انقلابی و سنگرولایت ┗🌸🍃━━━━━━━━━┛