خاطرات آیت الله خامنه ای ازدوران دفاع مقدس
عملیات شناسایی با شهید چمران
میرفتیم برای شناسایی؛ در منطقهای که معروف به «دبّ حردان» است؛ دب حردان در غرب اهواز واقع است. ما این دفعه از طرف شمال میخواستیم برویم، از جادهای که میرود طرف سوسنگرد، از وسط جاده یک راهی بود آمدیم آنجا و بچهها در آنجا، مواضع خمپاره مستقر کرده بودند و ما هم داشتیم میآمدیم برویم طرف دب حردان، شناسایی کنیم ببینیم دشمن کجاهاست، چه جوری است. چون مهم بود، خود دکتر چمران متقبل شده بود که این شناسایی را انجام بدهد، من هم بودم، یک عده هم از بچهها بودند.
آمدیم به یک نقطهای رسیدیم، بچهها تقسیم شدند به چند قسمت که بروند از طرفهای چپ و راست و روبهرو شناسایی کنند. آن عدهای که روبهرو رفته بودند با دستپاچگی آمدند و گفتند چند تا نفربر عراقی آمده اینجا و حالا یا برای شناسایی آمدند یا اینکه ماها را دیدهاند و آمدهاند که ما را بگیرند که احتمال اسارت و این چیزها بود. دکتر دید که اینها آرپیجی ندارند. چند تا آرپیجیدار را فرستاد، بعدهم خودش نتوانست آرام بگیرد. گفت من هم میروم. من هم میخواستم بروم نگذاشت، گفت نه شما نیا، هر چه اصرار کردم نگذاشت بروم، گفت شما همین جا باشید تا ما برگردیم. البته میشنیدیم صدای نفربر را، اینجور خیال میکنم که خیلی دور نبود، چند صد متری مثلاً فاصله داشت. دکتر و اینها رفتند، ما هم نشستیم با چند تا از بچهها، البته ما هم آرپیجیزن داشتیم و سلاح انفرادی هم داشتیم؛ ژ۳ و کلاشینکف.
نشسته بودیم منتظر که ببینیم اگر آنها احتیاج به کمک داشتند برویم جلو، اگر هم برگشتند که برگردیم عقب. در همین حین دیدیم که دور و بر ما را دارند با توپخانه میکوبند. اتفاقاً زیر یک درختی نشسته بودیم، چون هوا هم گرم بود زیر یک درختی نشسته بودیم که سایه باشد، داشتند همان درخت را که یک گرایی محسوب میشد خودش، یک نشانی محسوب میشد آنجا را داشتند میکوبیدند. ما یک قدری دراز کشیدیم و خودمان را محافظت میکردیم، بعد دیدیم نه اینجا را سخت دارند میکوبند، گفتیم برویم آنطرفتر یک خرده، ببینیم چه میشود باز هم میکوبند یا نه. بنا کردیم با حالت خنده به سرعت خودمان را کشیدیم عقب، در همین حین البته چند تا توپ زدند که ما خوابیدیم؛ خب من دقیقاً یادم است واقعاً لطف خدا بود که اینها به ما اصابت نمیکرد. همینطور که دراز کشیده بودیم اطراف ما این ترکشهای خمپاره میخورد زمین؛ تَرَک تَرَک تَرَک من میشنیدم صدایش را. حتی یک جوی آبی نزدیکمان بود، میریخت توی آب؛ تِک تِک تِک همچین پشت سر هم میریخت توی آب، داغ بود، جسم آهن داغی که خب توی آب بخورد یک صدایی میکند. یک مقداری که عقب رفتیم دیدیم همان نقطهای که ما نشسته بودیم - که درخت بود و اینها - همان نقطه را، دقیقاً همان نقطه را زدند که اگر ما آنجا بودیم این گلولهی توپ میخورد وسط جمع مثلاً شش، هفت نفری ما و لابد یک چند تا شهید داشتیم. غرض سعادت شهادت نداشتیم یا سعادت زنده ماندن داشتیم.
بیانات در تاریخ ۱۳۶۰/۱۰/۱۶
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
احترام به نظر دیگران
یک روز علامه طباطبایی مرا خواستند و فرمودند: دوست دارم تفسیر المیزان ترجمه شود و نظرم این است که شما این کار را بکنید.
من پذیرفتم و جلد اول را در دو مجلّد ترجمه کردم. خدمتشان آمدم و عرض کردم: آقا! شما استادید و بزرگوار و صاحب نظر؛ ولی من هم آدمی هستم که نمیتوانم در همه مسائل تقلید کنم. در این بحثهای شما که ترجمه میکنم، میخواهم استقلال فکری خودم را از دست ندهم. اگر جایی اختلاف نظر داشتم، آیا اجازه میفرمایید در پاورقی نظر خویش را بنویسم، یا اجازه نمیفرمایید؟
ایشان در حالی که تبسم بر لب آوردند، جمله پرمعنایی فرمودند. گفتند: آقای مکارم! اگر ما از خودمان انتقاد بکنیم، بهتر از این است که دیگران از ما ایراد بگیرند. بگذارید ما خودمان بحثهایمان را نقد کنیم؛ نه اینکه بیگانگان این کار را بکنند.
بعد افزودند: پیشنهادی که دارم این است که اگر شما جایی ایراد داشتید، قبلاً بیایید با من بحث کنید؛ اگر من شما را قانع کردم، تمام.
گفتم: اگر قانع نشدم چی؟
فرمودند: ایرادتان را در پاورقی نوشته، جواب من را هم بنویسید و قضاوت را به خوانندگان واگذار کنید.
آیتالله ناصر مکارم شیرازی
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سگ هار
🔹 نحوهٔ مواجهه با رژیم صهیونیستی از زبان شهید حاج قاسم سلیمانی : «ما دشمنمان را میشناسیم. اگر ترسیدیم، مثل سگ هار تعقیب میکند …
#حزب_الله_زنده_است #فلسطین #صهیونیست #وعده_صادق #طوفان_الاقصی
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بانوی لبنانی خطاب به خواهران و برادران ایرانی خود:
🔸️ ما با ارزش ترین قربانی های خود را برای قدس و فلسطین دادهایم تا در زمینه سازی ظهور نقش خود را ایفا کنیم
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
ما همه بندگان خدائیم!
آیت الله ابراهیم امینی یکی از شاگردان علامه طباطبایی اظهار می دارد:
« در هر مجلسی که در خدمت علامه طباطبایی می رسیدم، آنقدر افاضه رحمت و علم داشت و به اندازه ای سرشار از وجد و سرور و توحید بود که از شدت حقارت در خویش احساس شرمندگی می نمودم و معمولا هر دو هفته یک بار به قم شرفیاب می شدم و زمان زیارت و ملاقات ایشان برایم بسیار ارزنده بود.
... هر موقع که خدمتشان می رسیدم، بدون استثنا برای بوسه زدن بر دستان علامه طباطبایی خم می شدم ولی آن حکیم و فیلسوف متواضع دست خود را لای عبای خویش پنهان می نمود و حالتی از حیا و شرم در ایشان هویدا می گردید که مرا منفعل می نمود.
یک روز عرض کردم ما برای برکت و فیض دست شما را می بوسیم، چرا مضایقه میفرمایید؟
سپس افزودم آقا آیا شما این روایت را که از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در منابع شیعه آمده است: « من علمنی حرفاً فقد صیرنی عبداً: هر کس مرا نکته ای آموزد، مرا بنده خویش ساخته است. »، به خاطر دارید؟
علامه طباطبایی فرمودند: « بلی روایت مشهوری است. »
عرض کردم: شما این همه معارف و مکارم به ما آموخته اید و کراراً مرا بنده خود ساخته اید، آیا از ادب بنده این نمی باشد که دست مولای خود را ببوسد و بدان تبرک جوید؟!
آنگاه علامه طباطبایی با تبسم فرمودند:
« ما همه بندگان خدائیم. »
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
📸 وقتی جنازه مادر محمدرضا پهلوی روی زمین ماند!
✍تاجالملوک آیرملو معروف به ملکه مادر، دومین همسر رضاخان و مادر محمدرضا پهلوی بود. وی در اسفند ١٣۶٠ درگذشت و جنازه وی در بیمارستان مرکزی نیویورک حدود ٢ماه روی زمین ماند و هیچ یک از اقوام برای دفنش اقدامی نکردند. خانواده پهلوی از پرداخت پول برای مراسم خاکسپاری امتناع کرد و سرانجام فرح پهلوی مجبور شد مبلغ ۵هزار دلار از پاریس برای غلامرضا پهلوی بفرستد تا مقدمات کفن و دفن نامادریاش را فراهم کند، اما او پول را صرف اعتیادش به هروئین کرد!
🔸در نهایت جنازه تاج الملوک با کمک شهرداری نیویورک در قطعه افراد ولگرد و بیخانمان یک گورستان حاشیهای دفن شد! ربع پهلوی با وجود اینکه در حال تحصیل در ماساچوست آمریکا بود اما برای تدفین مادربزرگش ذرهای تلاش نکرد و حتی در زمان فوت بر بالین او هم حضور نیافت!
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
خاطرات آیت الله خامنه ای ازدوران دفاع مقدس
زنی که تمام هستیاش را به جبهه فرستاده بود
من در سفر همدان که در دو سه روز، سه چهار روز قبل بودم، بعد از آن که سخنرانی کردم و آمدم، یک نامهای به من دادند از یک خانمی که یک تکههایی از این نامه را گفتم برای شما بخوانم. اینها نمونههای بسیار ظریفِ استثنایی است در تاریخ. البته خوشبختانه در روزگار ما اینها استثنائی نیست، اما در تاریخ حقیقتا استثنائی است.
این خانم [در نامه] بعد از آن که اظهار ارادت فراوانی به امام و به مسؤولین کردند و میگویند همسرم و پسرهایم در جبهه بودند و خواهند بود؛ اظهار شرمندگی کردند که خودشان نمیتوانند -این خانم- در جبهه شرکت بکنند. بعد میگویند که من دو عدد انگشتر ناقابل که تمامی زینت من است و مقداری پول که ماهها آن را جمع کردم و میخواستم برای بچههایم لباس گرم زمستانی بگیرم -که نیاز داشتند- ولی شرم دارم که امام عزیزم ۵۰ رزمنده را در سه ماه خرج دهد، من هم باید همینها را که هستی و مالم هست بدهم برای رزمندگان.
بعد یک مقداری اظهار شرمندگی از اینکه اینها کم است و -این خانم- دلش میخواهد که خودش هم بتواند در میدان جنگ حضور پیدا کند. نامه را تمام کرده بعد دخترِ همین خانم در پایان نامهی او نوشته بود که وقتی دیدم مادرم آن دو قطعه انگشتر دست خود را که برای لباس زمستانی برادرهایم نیاز دارد ولی ترجیح میدهد که آن را تقدیم رزمندگان کند، من نتوانستم ساکت بمانم و انگشتری که مدتها با پول خودم تهیه کرده بودم آن را با پول ناچیزی که جمع کردم تقدیم میکنم. یک مقداری پول، چند تا انگشتر این مادر و دختر که از وضعشان هم پیداست که زندگی متوسطی دارند، در راه خدا دارند میدهند یک چنین نمونههایی را انسان دارد میبیند.
نامهی دیگری باز بود که کسی دو تا فرزندش در جبهه به شهادت رسیدند، او ده هزار تومان داشته که مال این بچههایش بوده این را رفته به حساب ریخته و قبضش را برای ما فرستاده و نمونههای فراوانی از این قبیل، که این نشاندهندهی همان ایمان و اخلاصی است که در بین مردم هست و ما کاملا به این حرکت جدیدی که شروع کردند مردم عزیز ما امیدواریم و میدانیم که با همین همتهای بلند هست که مشکلات بزرگ از جمله این مشکل حل خواهد شد.
خطبههای نماز جمعه ۱۳۶۶/۸/۲۹
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
🔻فرح پهلوی: هویدا مرتباً به شاه القاء می کرد که اسلام دین اعراب است .... بهائیت یک دین ایرانی است
✍️فرح پهلوی در یک مصاحبه رادیویی که چند سال پیش با حسین مهری انجام داد و از رادیو 24ساعته لوس آنجلس پخش شد، به پایبندی و دلبستگی هویدا به فرقه ضاله بهائیت اشاره کرد و گفت:
«هویدا مرتباً به شاه القاء می کرد که اسلام دین اعراب است و شایسته نیست که ما از آن پیروی کنیم و از او می خواست تا بند مربوط به رسمی بودن دین اسلام را در قانون اساسی لغو نماید. هویدا به شاه می گفت که بهائیت یک دین ایرانی است و خاستگاه آن ایران است و از شاه می خواست تا این فرقه را تحت حمایت بگیرد وموجبات رشد آن را فراهم سازد»
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
🔻 شاید براتون سؤاله که حسن روحانی چطوری وارد خبرگان شده؟!
کتاب خاطرات جدید هاشمی:
هماهنگ کردم آزمون خبرگان را از روحانی ساده بگیرند
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊
محمدرضا رحیمی:قسمت هشتم
. دوازدهم اسفند ماه 1392: قرار مجرميت برای رحيمی صادر شد
اما سخنگوی قوه قضاييه چند هفته بعد در پاسخ به سوالی درباره صدورقرار مجرميت يكی از مسوولان دولت سابق در پروندههای بيمه و ارز و وجود بیست وپنج يا بیست ونه عنوان اتهامی برای او گفت كه اصل موضوع صحيح است و قرارمجرميت برای اين فرد صادر شده است .
. سیزدهم اسفندماه 1392: ممكن است برای موكلم قرارمنع تعقيب صادر شود
محمدرضا نادری وكيل رحيمی پس از اظهارات سخنگوی قوه قضایيه گفت : من حق اظهارنظردرباره تصميم بازپرس ندارم ، ولی تا زمانی كه دادستان راجع به تصميم بازپرس اظهارنظر نكند نمی توان گفت كه قرار مجرميت يا قرار منع تعقيب صادر میشود ؛زيرا هر دو حالت ممكن است كه پيش بيايد .
بیست وپنجم اسفندماه 1392: رسيدگی به اتهامات محمدرضا رحيمی در شعبه 76 دادگاه كيفری
قاضی افتخاری سرپرست دادگاههای كيفری استان تهران از صدوركيفرخواست برای محمدرضا رحيمی خبر داد وگفت : اكنون اين پرونده برای رسيدگی به يكی از شعب دادگاههای كيفری استان تهران يعنی شعبه هفتادوشش اين مرجع قضايی ارجاع شده است .
. پانزدهم ارديبهشت 1393: مطالعه پرونده رحيمي در دادگاه يك ماه ديگر تمام مي شود
سيامک مديرخراسانی رييس شعبه 76 دادگاه كيفری استان تهران گفت كه مطالعه پرونده محمدرضا رحيمی توسط قضات شعبه تا يک ماه ديگر به پايان می رسد .
. سوم خرداد 1393: آغاز رسيدگی به پرونده محمدرضا رحيمی
مسئولان قضايی استان تهران اعلام كردند رسيدگی به پرونده محمدرضا رحيمی در سوم خردادماه به صورت غير علنی آغازشد
. پانزدهم مردادماه 1393: صدور حكم پرونده «محمدرضا رحيمی» تا پايان مرداد
در روزهای گرم سال ، محسن افتخاری سرپرست دادگاههای كيفری استان تهران گفت : تا پايان ماه جاری حكم پرونده محمدرضا رحيمي صادر ميشود .
هفدهم مردادماه 1393: ختم رسيدگی به پرونده «محمدرضا رحيمی» اعلام شد .
در پايان دومين جلسه رسيدگی به اتهامات محمدرضا رحيمی معاون اول دولت احمدی نژاد ختم رسيدگی به اين پرونده اعلام شد .
نوزدهم شهريور 1393: سكوت احمدینژاد در واكنش به وضعيت محمدرضا رحيمی
در حالی كه همه منتظر واكنش ریيس جمهور دولت دهم در مقابل فساد معاونش داشتند محمود احمدی نژاد در مسجدالنبی در منطقه نارمک كه جهت شركت در مراسم درگذشت پدرحجه الاسلام مصلحی حضور يافت در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوال وضعيت معاون اول خود در دولت قبل سكوت كرد ودر پاسخ به خبرنگاری كه دليل سكوت او را پرسيد لبخند زد .
کانال مرورتاریخ رابه دیگران نیزمعرفی نمایید
مرورتاریخ 💖 👇
eitaa.com/mtareekh 🇮🇷 🌹🕊