eitaa logo
امتداد
829 دنبال‌کننده
460 عکس
220 ویدیو
2 فایل
مرکز تجربه نگاری امتداد امتداد، حکایت راه های طی شده ✅ جهت ثبت نام در رویداد ملی تجربه‌نگاری امتداد به کانال رویداد مراجعه کنید @emtedad_event 🌐سایت امتداد: http://www.mtedad.org 🌐بله: https://ble.ir/mtedad_org 🌐تلگرام: https://t.me/mtedad_org
مشاهده در ایتا
دانلود
35.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | گزیده سخنرانی سید احمد عبودتیان مدیرعامل بنیاد فرهنگی خاتم الاوصیا(عج)، در همایش تجربه نگاری و تولید دانش انقلاب اسلامی 🆔 @mtedad_org
📚 | جلد دهم از مجموعه ده جلدی الگو 🔆 با محوریت شبکه‌سازی و راهبری گروه‌های مردمی با مردم، به فعالیت‌های محمدجعفر دوستدار در قالب گروه‌های مردمی می‌پردازد. فعالیت‌هایی در حوزه‌های مختلف فرهنگی-اجتماعی از چهارشنبه‌های طلایی در امربه‌معروف و دعوت به حجاب تا جمعیت احرار در پیشگیری، درمان و صیانت از اعتیاد. فعاليت‌هايی با مردم، برای مردم و به دست مردم که مهرِ تأييدی است بر کارآمدی و اثرگذاري فعاليت‌های مردمی. دوستدار، با نگاه درست خودش، ميدان عمل را به مردم سپرده است. مردمی که اگر کار را متعلق‌به خودشان ببينند، آنقدر دغدغه دارند که خارج از هر بروکراسی اداری و دو دوتا چهارتای مديريتی، از جان مايه بگذارند؛ آن کار را به صورت فراگير جلو ببرند؛ استمرارش را تضمين کنند و حتی عمده امکانات را تأمين و هزينه‌ها را برعهده بگيرند. 🆔 @mtedad_org
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 | انتظار یعنی آماده باش... ما مأمور به انتظاریم؛ انتظار یعنی چه؟ انتظار به معنای مترصّد ‌بودن است. در ادبیّات نظامی یک‌ چیزی داریم به نام «آماده‌باش»؛ انتظار یعنی «آماده‌باش»! باید «آماده‌باش» باشیم. انسان مؤمن و منتظر، آن‌کسی است که در حال «آماده‌باش» است. اگر امام شما که مأمورِ به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کلّ جهان است، امروز ظهور بکند، باید من و شما آماده باشیم. این «آماده‌باش» خیلی مهم است؛ انتظار به این معنا است. انتظار به معنای بی‌‌صبری کردن و پا به زمین کوبیدن و چرا دیر شد و چرا نشد و مانند اینها نیست، انتظار یعنی باید دائم در حال «آماده‌باش» باشید. رهبر انقلاب 🆔 @mtedad_org
امتداد
📖 | قدم قدم خودشناسی مـن عاشـق صـوت قـرآن پـدرم بـودم و همیـن علاقـه هـم باعـث شـد کـه خودم نیز زیـاد قرآن بخوانـم. بعدها نیز وقتـی که خانم ها در جلسـه ها قـرآن میخواندنـد و مـن اشتباهاتشـان را میگرفتـم و درسـتش را بـه آنهـا یـاد مـیدادم، میدیـدم کـه خداراشـکر درحـال یادگیـری و پیشـرفت هسـتند و میتوانـم بـه آنهـا آمـوزش دهـم. حتـی افـرادی کـه سـواد خوانـدن و نوشـتن هـم نداشـتند و شـاید فقـط تاحـدی حـروف الفبـا را میشـناختند، وقتـی چندیـن بـار آیـات و کلمـات را تکـرار میکـردم و تلفـظ درسـت را برایشـان میخوانـدم، یـاد میگرفتنـد و روخوانـی میکردنـد. ورود بـه زمینـه روایـت قصه هـای قرآنـی هـم بـه همیـن شـکل بـود. مـن خیلـی بـه کتابخوانـی علاقـه داشـتم؛ بهطـوری کـه در دوران مدرسـه کتاب هـای درسـی را کنـار میگذاشـتم و رمـان میخوانـدم. از ایـن سـال تـا سـال بعـد، پولهایم را جمـع میکـردم و منتظـر بـودم بـه نمایشـگاه کتـاب بـروم و خریـد کنـم. یکـی از کتاب هایـی کـه خیلـی دوسـت داشـتم، همیـن قصه هـای قرآنـی بـود و بـه همیـن جهـت ایـن داسـتانها را بلـد بـودم و منبـع هـم داشـتم. در چنـد جلسـه، یکـی دوتا قصـه قرآنـی را تعریـف کـردم و خانم هـا خیلـی خوششـان آمـد. اسـمش را هـم تفسـیر گذاشـته بودنـد و میگفتنـد کـه خانـم صفرزایـی برایمـان تفسـیر هـم بگـو. مـن هـم میگفتم این قصه قرآنی اسـت. وقتی در جزءخوانی به آیه یا سـوره ای میرسـیدیم کـه قصـه ای داشـت، برایشـان تعریـف میکـردم و تـا جایـی کـه در توانـم بـود نـکات اخلاقـی و تربیتـی آن را هـم اسـتخراج مینمـودم و توضیـح مـیدادم. همیـن عامـل خـودش از مـواردی بـود کـه خانم هـا را بـه جلسـه ها جـذب میکرد و من هم نسـبت بـه ایـن توانایی هـای خـودم آ گاهتـر شـده بـودم. 🆔 @mtedad_org
📚 | انتظار یکی از پربرکت‌ترین حالات انسان است؛ «منتظر بودن»؛ منتظر چه؟ منتظر یک دنیای روشن از نور عدل و داد؛ «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا». خدای متعال سرزمین بشری را و همه‌ی روی زمین را به دست او از عدالت و دادگستری پر خواهد کرد. مظهر عدل پروردگار، امام زمان است و میدانیم که بزرگ‌ترین خصوصیت امان زمان (علیه‌الصلاةوالسلام) که در دعاها و در زیارات و در روایات هست، عدالت است. یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا 📚 برشی از کتاب «نگاهی به نظریه انتظار» در اندیشه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) 🆔 @mtedad_org
امتداد
📖 | گروه جهادی علم الهدی وقتـی در هیئـت مراسـمی برگـزار میکردیـم از سـایر نقاط شـهر هم مسـتمع داشـتیم و بعضا مداح¬هـا و سـخنرانان کشـوری را بـه مراسـمات خـود دعـوت میکردیـم. در زمـان برگزاری مراسم و مخصوصا توزیـع غـذا، افـراد نیازمنـد زیـادی بـرای دریافـت غـذا جلـوی درب هیئـت تجمـع میکردنـد کـه مشـکلاتی از بینظمـی و شـلوغی گرفتـه تـا کـم آمدن غذا برای عزاداران ایجـاد میشـد. این وضعیت زیبنده نبود. تصمیـم گرفتیـم سیسـتمی طراحـی و اجـرا کنیـم کـه ایـن مشـکل را حـل کنـد. بـه ایـن نتیجـه رسـیدیم کـه جدا گانـه بـرای نیازمنـدان و هیئـت، غـذا درسـت کنیـم و غـذای نیازمنـدان را از درب پشـتی توزیـع نماییـم تـا تجمعـی در جلـوی درب هیئـت شـکل نگیـرد و بـه همه نیازمنـدان هم غذا برسد. رفتـه رفتـه گسـتره فعالیت هایمـان بیشـتر شـد. یکی می-آمـد میگفـت: «من بچه مریـض دارم، پـول دارویـش را نـدارم.» از بچه هـا یـا کسـانی کـه میشـناختیم پولـی جمـع میکردیـم و برایـش دارو میگرفتیـم. یکـی میگفـت: « مـن دو مـاه اسـت بـه بچـه ام گوشـت و مـر غ نـداده ام.» مـا هـم کـه پولمـان بـه ذبـح گوسـفند نمیرسـید، مرغـی ذبـح میکردیـم و بـه او میدادیـم. یـا مثلا متوجـه میشـدیم شـخصی میخواهـد گوسـفندی سـر ببـرد و نـذری بدهـد، میرفتیـم بـه او میگفتیـم: « مـا آدم¬های نیازمند سراغ داریم، میتوانی چندتایش را بدهی بینشان توزیـع کنیـم؟» بـا همیـن کارهـای سـنتی شـروع کردیـم و روز بـه روز مراجعـات مـردم بیشـتر میشـد. ما نه به عنوان خیریـه و گـروه جهادی بلکـه بـه عنـوان همـان هیئـت، محـل رجـوع بودیـم. چـون توانسـته بودیـم آن نیـاز اول یعنـی غـذا را برایشـان فراهـم کنیـم، حـالا از مـا درخواسـتهای دیگـری هـم داشـتند. تقاضا زیاد شـده بود اما عرضه ما کم بود. رسـمیت هم نداشـتیم و مردم بـرای کمـک، کمتـر بـه مـا اعتمـاد میکردنـد. کم کم این جرقه در ذهن ما خورد که باید به کار رسمیت بدهیم؛ پس سال 95 گـروه جهـادی «علـم الهـدی» را تاسـیس کردیـم. 🆔 @mtedad_org
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 | جمعه های دلتنگی 🌺أَیْنَ صٰاحِبُ یَوْمِ الْفَتْح وَ نٰاشِرُ رٰایَةِ الْهدٰی کجاست صاحب روز پیروزی و گسترش دهنده پرچم هدایت! 🤲 🆔 @mtedad_org