eitaa logo
امتداد
820 دنبال‌کننده
454 عکس
220 ویدیو
2 فایل
مرکز تجربه نگاری امتداد امتداد، حکایت راه های طی شده ✅ جهت ثبت نام در رویداد ملی تجربه‌نگاری امتداد به کانال رویداد مراجعه کنید @emtedad_event 🌐سایت امتداد: http://www.mtedad.org 🌐بله: https://ble.ir/mtedad_org 🌐تلگرام: https://t.me/mtedad_org
مشاهده در ایتا
دانلود
امتداد
📖 | گروه جهادی علم الهدی وقتـی در هیئـت مراسـمی برگـزار میکردیـم از سـایر نقاط شـهر هم مسـتمع داشـتیم و بعضا مداح¬هـا و سـخنرانان کشـوری را بـه مراسـمات خـود دعـوت میکردیـم. در زمـان برگزاری مراسم و مخصوصا توزیـع غـذا، افـراد نیازمنـد زیـادی بـرای دریافـت غـذا جلـوی درب هیئـت تجمـع میکردنـد کـه مشـکلاتی از بینظمـی و شـلوغی گرفتـه تـا کـم آمدن غذا برای عزاداران ایجـاد میشـد. این وضعیت زیبنده نبود. تصمیـم گرفتیـم سیسـتمی طراحـی و اجـرا کنیـم کـه ایـن مشـکل را حـل کنـد. بـه ایـن نتیجـه رسـیدیم کـه جدا گانـه بـرای نیازمنـدان و هیئـت، غـذا درسـت کنیـم و غـذای نیازمنـدان را از درب پشـتی توزیـع نماییـم تـا تجمعـی در جلـوی درب هیئـت شـکل نگیـرد و بـه همه نیازمنـدان هم غذا برسد. رفتـه رفتـه گسـتره فعالیت هایمـان بیشـتر شـد. یکی می-آمـد میگفـت: «من بچه مریـض دارم، پـول دارویـش را نـدارم.» از بچه هـا یـا کسـانی کـه میشـناختیم پولـی جمـع میکردیـم و برایـش دارو میگرفتیـم. یکـی میگفـت: « مـن دو مـاه اسـت بـه بچـه ام گوشـت و مـر غ نـداده ام.» مـا هـم کـه پولمـان بـه ذبـح گوسـفند نمیرسـید، مرغـی ذبـح میکردیـم و بـه او میدادیـم. یـا مثلا متوجـه میشـدیم شـخصی میخواهـد گوسـفندی سـر ببـرد و نـذری بدهـد، میرفتیـم بـه او میگفتیـم: « مـا آدم¬های نیازمند سراغ داریم، میتوانی چندتایش را بدهی بینشان توزیـع کنیـم؟» بـا همیـن کارهـای سـنتی شـروع کردیـم و روز بـه روز مراجعـات مـردم بیشـتر میشـد. ما نه به عنوان خیریـه و گـروه جهادی بلکـه بـه عنـوان همـان هیئـت، محـل رجـوع بودیـم. چـون توانسـته بودیـم آن نیـاز اول یعنـی غـذا را برایشـان فراهـم کنیـم، حـالا از مـا درخواسـتهای دیگـری هـم داشـتند. تقاضا زیاد شـده بود اما عرضه ما کم بود. رسـمیت هم نداشـتیم و مردم بـرای کمـک، کمتـر بـه مـا اعتمـاد میکردنـد. کم کم این جرقه در ذهن ما خورد که باید به کار رسمیت بدهیم؛ پس سال 95 گـروه جهـادی «علـم الهـدی» را تاسـیس کردیـم. 🆔 @mtedad_org
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 | جمعه های دلتنگی 🌺أَیْنَ صٰاحِبُ یَوْمِ الْفَتْح وَ نٰاشِرُ رٰایَةِ الْهدٰی کجاست صاحب روز پیروزی و گسترش دهنده پرچم هدایت! 🤲 🆔 @mtedad_org
امتداد
📖 # | باشگاه کشاورزان جوان برای فعالیت‌هایمان در روستا به اداره جهاد کشاورزی مراجعه کردیم. در آنجا آقای صاحبی با راهنمایی و همراهی خوبشان ما را ترغیب به ایجاد باشگاه کشاورزان جوان کردند. در سال 84توانستیم مجوز باشگاه کشاورزان را دریافت کنیم. باشـگاه کشاورزان جوان، تنهـا سـازمان مـردم نهـاد روسـتایی بـود کـه میتوانسـت در همه حوزه‌هـای برزمیـن مانـده روسـتا کـه متولـی نداشـت، کار کنـد و دارای ظرفیتـی بـود که بسـتر فعالیت را برای تمامی افرادی که دغدغه پیشـرفت روسـتا را دارند، فراهم میآورد. در اساسـنامه باشـگاه، سـیزده حـوزه از قبیـل حـوزه کشـاورزی، انجمـن ادبـی، ترویـج، فرهنگـی، مذهبـی، ورزشـی و... تعریـف شـده، امـا دامنـه آن بـاز اسـت و محدودیتـی بـرای ورود در حوزه‌هـای دیگـر وجـود نـدارد. افـراد پانـزده تـا 35سـال هـم اعضـای اصلـی باشـگاه و بالاتـر از 35سـال اعضـای افتخـاری آن هسـتند کـه درحـال حاضـر ایـن عـدد بـه چهـل سـال رسـیده اسـت. حضـرت آقـا میفرماینـد مـا جوانـان در دوران طلبگـی، دور یکدیگر جمع میشـدیم، مشـابه یک باشـگاه اتاق فکر تشکیل میدادیم، آنجا روی موضوعات بارش فکری انجام میشـد. این باشـگاه کشـاورزان جوان هم مثل همـان اتـاق فکـر اسـت و در موضوعات مختلف روسـتا فعالیت میکند. چون بسـتر روسـتا کشـاورزی و دام اسـت، عنوان کشـاورزان روی آن گذاشـته شـده و جوان هم جمعیتـی اسـت کـه انعطـاف و قابلیـت دارد تـا در موضوعـات مختلـف فعالیت کند. 🆔 @mtedad_org
امتداد
📖 | صندوق قرض‌الحسنه همسایگی خانم صفرزایی از سال 78 صندوق قرض‌الحسنه‌ای را در جلسات قرآن راه‌اندازی کردند. به این صورت که جلسه اول هر ماه هر کجا برگزار میشد همگی پولشان را می‌آوردند و دفترچه قرض‌الحسنه نیز به افراد داده شده بود و بعد از هر پرداخت در دفترچه یادداشت میشد. کارکـرد صنـدوق ایـن بـود کـه اول هـر مـاه بـه ترتیبـی کـه از قبـل بـا قرعه¬کشـی 100 یا 200هزارتومانی مشخص کرده بودند و یا به قید فوریت، به افراد وام‌ داده میشد و اقساط تسویه‌اش هم مشخص بود. همچنیـن صنـدوق آورده اولیـه هـم داشـت؛ یعنی پولـی کـه در دو مـاه ابتدایـی واریـز کـرده بودنـد، در صندوق باقی مانده بود. از محـل همیـن آورده، مبالغـی بـا بازپرداخت یک ماهـه، به افراد قرض داده میشد. باتوجه به اینکه مردهای ساکن در محله‌شان اکثرا مأموریت بودند و آب شـیرین هم نداشـتند و با تانکر برایشان آب مـیآوردند، پیـش میآمـد کـه شـخصی بـرای خریـد آب یـا خریـد نفـت، پولـی در خانـه نداشـت. یـا کسـی نا گهـان برایـش مهمـان می‌آمـد، یـا بیمـار میشـد و بـه پـول نیـاز داشـت. در ایـن شـرایط بـه درب خانـه خانم صفرزایی مراجعـه مینمودنـد و از سـپرده صنـدوق، قـرض میگرفتنـد و بایـد آن پـول را تـا آخر ماه پـس میدادند خانم صفرزایی میگویند:" افراد بسـیاری هسـتند که حتی الآن هم به من میگویند آن قرضها چندین بار آبـروی مـا را نجـات داده اسـت." چـون خیلی از خانمها دوسـت نداشـتند کسـی بفهمـد نیـاز مالـی دارنـد و خجالـت میکشـیدند از کسـی قـرض کننـد؛ بنابرایـن صندوق، محل خوبی برای رجوعشـان بود و میدانسـتند ایشان رازدار هسـتند و کسـی نمیفهمـد کـه چـه کسـی چـه مقـدار قـرض کـرده اسـت. ضمانـت اجرایـی بـرای بازگرداندن وامهـا و قرضها فقط اعتبـار همسـایگی بـود. هر زمان کسـی پولی را که در صندوق گذاشـته بود میخواسـت، دفترچهاش را می‌آورد، در حضور جمع پولش را میگرفت و تسـویه حسـاب میکرد. 🆔 @mtedad_org
📚 | «عملیات احیا» منتشر شد 💢روایتی از صعود یک مجموعه دانش‌بنیان به قلۀ دانش و فناوری ♦️شرکت ماشین‌های الکتریکی جمکو از صنایعی است که در سال ۱۳۶۹ در شهرستان جوین با هدف عدم وابستگی صنایع داخلی به کشورهای خارجی در زمینه تولید انواع ماشین های الکتریکی تاسیس و راه‌اندازی شد، اما در ادامه به دلیل برخی بی‌توجهی‌ها، با مشکلات زیادی روبرو شد و در آستانه تعطیلی قرار داشت. امروز، این شرکت موفق به طراحی و تولید الکتروموتورها و ژنراتورهای بزرگ صنعتی با استانداردهای جهانی شده و در برخی از محصولات نیز جزو چهار-پنج شرکت تولیدکننده در جهان است. 💢بخشی از کتاب: 🔻با انگشت روی صفحۀ گوشی‌ زدم تا فیلم پخش شود. یکی از بچه‌های خط تولید روی رینگ داغِ موتورِ سنکرون ایستاده‌ بود و کفشش دود می‌کرد. این‌پا و آن‌پا می‌کرد که پاهایش نسوزد؛ ولی دست از کار نکشید و میدان را خالی نکرد. فیلم که تمام شد، بغض گلویم را گرفت. به همکارهای بی‌ادعایم افتخار کردم؛ به همکارهایم که پای کار آمدند برای سربلندی جمکو، برای سر بلندی ایران... 🔻خبر ساخت موتور سنکرون ایرانی با قدرت هزار اسب بخار، توی سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. همان شرکت‌های خارجی که به ما قطعه ندادند و حتی حاضر نشدند موتور را تعمیر کنند، زنگمان زدند. گفتند: «قطعات رو از کجا خریدین و اسمبل کردین؟ خب می‌گفتین خودمون براتون قطعه بفرستیم.» باورشان نمی‌شد خودمان موتور را ساخته باشیم. من حساب این روز را کرده بودم. بچه‌ها را سپرده بودم از تمام مراحل تولید فیلم‌برداری کنند.» تحقیق‌وتدوین: محمد حکم‌آبادی 232صفحه 80هزار تومان 🆔 @mtedad_org