6669432_527.mp3
958.7K
⭕️مناجات با امام زمان
🌷 تو دلم یه دنیا حرفه 🌷
🔸با نوای سید مهدی میر داماد
👉 @mtnsr2
16_Motiee_DoaNodbeh_941025_(www.rasekhoon.net).mp3
50.31M
⭕️دعای ندبه
☑️با نوای حاج میثم مطیعی
👉 @mtnsr2
22.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️غیبت....
🔸از کنار بعضی گناه ها چه ساده می گذریم
🔸گناهانی که آثارش توفیقاتیست که از ما سلب می شود
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️یک سال بیشتر هست که اربعین کربلا نمیریم
🔸اربعین رفته ها میدونن چی میگم
👉 @mtnsr2
25.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️مهدویت تا نابودی اسرائیل
🔸آنگاه که وعده نخست فرا رسد
🔺به خدا قسم آنها اهل قم هستد
استاد شجاعی
👉 @mtnsr2
حالات معنوی.mp3
5.69M
⭕️حالات معنوی مزد خداوند به بندگان است
🔸قدر این حالات را بدانیم
🔺استاد عالی
👉 @mtnsr2
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️گفتگوی علیرضا پناهیان با جوانی که مرگش قطعی بود
🔸ببینید جالبه
👉 @mtnsr2
32.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️پست ویژه
🔺فیلمی بر اساس واقعیت
☑️درخواست بارزانی از حاج قاسم سلیمانی برای نجات اربیل
انتشار باشما....
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ
🔺برای رفع حوائج
👉 @mtnsr2
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨
⭕️ادامه خاطره تعقیب از کتاب خاطرات شهید محمد بروجردی
🔸اين جوانها را از كجا پيدا كردی؟ چه قدر گرم و با محبت بودند!
روز بعد، پيكر فرستاد دنبال علی. علی بلند شد و با اكراه از پله ها بـالا رفـت.
شب قبل خيلی در اين باره فكر كرده بود؛ جوابی كه بتواند سرِ پيكر را بـه طـاق
بكوبد. پيكر با لبخند، علی را كنار خودش نشاند و با او گرم گرفت. رفتـارش بـا
هميشه فرق داشت: «چی شد، بگو چی كار كردی؟ كجاها رفتی و چي ديدی؟»
ـ نتوانستم دنبالش بروم. گمش كردم. يک جا تصادف شده بـود. تـا آمـدم از
لابهلای ماشينها رد شوم، گمش كردم.
پيكر در چهره علی دقيق شد. چند لحظه خيره به علي نگاه كرد. انگـار خيلـي
خوب ميفهميد كه اين علی، ديگر علی ديروزی نيست. در دل گفت: «اين محمد
چه ميكند، با اين بچه ها. همه را عوض كرده! هوشنگ، مهدی، علی، حتـی اوس
محمد».
پيكر نفس بلندی كشيد و گفت: «چرا كارگرها راديو را روشن نميكنند؟»
علی گفت: «خب، گاهی حوصله ندارند ديگر».
پيكر گفت: «اما چند روز است كه اصلاً صدای راديو را نميشـنوم. ايـن هـم
حتماً زير سر محمد است. اين يک الف بچه روی همه شما تسـلط دارد. همـه را
زير سلطه خودش گرفته. آن كاغذ چی هست بالای سر هوشنگ! هوشـنگ را كـه
ميشناسی، تا چند وقت پيش عكس هنرپيشه ها بالاي سرش بود اما حالا...».
پيكر ديد بحث بيفايده است. اين علی، جوان ترسوی ديروز نيست. فكر كـرد
با خود محمد حرف بزند. رو به علی گفت: «برو به محمد بگو بيايد، كارش دارم».
محمد آمد و جلو ميز پيكر ايستاد. پيكر آرام گفت: «ببين پسرجان! ميدانم كـه
تو حق بزرگی به گردن من داری! اما من هم برای تو بد نبودم، بودم؟»
محمد گفت: «مگر چی شده؟»
پيكر گفت: «دست از سر اين بچه ها بردار. اينجا كارگاه است. محل كار است.
كارگرها بايد شاد باشند. بگويند، بخندند، ترانه گوش كنند. چـی زيـر گوششـان
خواندهای كه ديگر راديو گوش نميكنند، ترانه گوش نميدهند».
محمد گفت: «خب، لابد دلشان نميخواهد!»
پيكر گفت: «فكر ميكنی من خرم! آن كاغذ چی هست بالای سر هوشنگ».
ـ خب، يك آيه از قرآن.
ـ مگر اينجا مسجد است؟
ـ نه، اما اينها هم مسلمانند، بايد هم به ياد قرآن باشـند. آن عكسـهای مبتـذل
خوب بود؟ چرا آن موقع اعتراض نميكردی. مگر اينجا سينماست! عكس مبتـذل
اشكال ندارد، آيه قرآن اشكال دارد!
پيكر به صندلياش تكيه داد. جوابی نداشت. محمد راه افتاد رفت پايين پـيش
ساير كارگرها. با آمدن او بچه ها زير لب صلوات فرستادند.
👉 @mtnsr2
➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨➰✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸دو تا از نقشه های شیطان برای مومنین
🔺استاد عالی
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
2835047.mp3
10.11M
⭕️دعای کمیل
🔺با نوای سید مهدی میرداماد
التماس دعا
👉 @mtnsr2