🌷زائر کوی حسین، گشته دل و جان ما
🌷بسته به موی حسین، حال پریشان ما
🌷دلخوشی عاشقان، روضه خون خداست
🌷جنّت ما هیأت است، مقصد ما کربلاست
🌷مولایم، اربابم یا حسین، از عشقت بی تابم یا حسین
🌷فریاد هل من ناصرت در یاد ماست
یا لیتنا کنّا معک فریاد ماست (۲)
🌷در پی روح خدا، سوی خدا می رویم
🌷همچو شهیدان سوی، کرب و بلا می رویم
🌷جان و دل عاشقان، نذر رضای ولی
🌷نذر علمدار عشق، حضرت سید علی
🌷همراز گلهای پرپرم، سرباز گمنام رهبرم
🌷آخر شهیدم می کند عشق ولی
🌷چشم من و فرمان تو سید علی (۲)
🌷آتش هجرت زده، شعله به دلهایمان
🌷صاحب این دل تویی، حضرت صاحب زمان
🌷می رسی و می رود، سوز غم از سینه ها
🌷می رسی و می بری، غربت آدینه را
🌷یا مهدی، یا مولا العجل، آقا یابن الزهرا العجل
🌷یابن الحسن ای قبله هفت آسمان
🌷در هر نفس می خوانمت تا پای جان
👉 @mtnsr2
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶بیست وسوم
🔶 #والفجر_ده
دشتهای سليمانيه عراق همزمان با مبعث رسول اكرم سلام الله علیه میزبان بچه های بسیجی شده بود.
نیروها از غرب کشور و از سمت ارتفاعات هزار و یک شهید به این منطقه وارد شدند.
آخرین روزهای اسفند سال 1366 بود. عملیات والفجر 10 در ساعت يازده
و بيست دقيقه آغاز شد.
از قرارگاه قدس، لشكر 25 كربلا با ده گردان در اين عمليات حضور داشت.
يكی از گردانها، گردان مسلم بن عقيل بود. جلسه فرماندهان برگزار شده بود. طبق توافق، قرار شد قله مهم منطقه توسط گردان علی بن ابيطالب علیه السلام آزاد شود. همزمان گردان مسلم در سكوت كامل ُ به سمت شهر خرمال حركت كند.
ُ نیروهای گردان پس از عبور از شهر خرمال بدون انجام عمليات، پنج كيلومتر ُ در جاده خرمال به سمت سه راه سيد صادق و شهر سليمانيه پیش بروند. طی مسیر هم پنج پاسگاه وجود داشت که پنجمین آن در سه راه قرار داشت.
آنجا باید سه راهی مهم منطقه پاسگاه دوجیله و قلّه گردكو را تصرف ميكرديم و ارتباط دشمن با اين سه شهر مجاور قطع ميشد. سيد به عنوان فرمانده گروهان به همراه شهيد سيد علي دوامي، جانشین گردان، و شهيد بهمن فاتحی و دیگر نیروها به سمت سه راه حركت كردند.
وظيفه گروهان سلمان سنگینتر بود. پاكسازی پاسگاه پنج و آن سه راه کار
سنگین و مهمی بود.
حركت سيصد نفری نيروها در تاریکی شب و بدون صدا به سمت دشمن
خيلی مشكل بود. پس از طی مسيری بايد توقف ميشد و پس از اطمينان از
حضور كل گردان دوباره به سوی سه راه حركت ميكرديم.
وقتی نگاهم به سيد افتاد، ديدم كه دائم ذكر بود. شرایط بسیار سخت بود. اگر دشمن از حضور ما آگاهی می یافت و ما به اهداف تعیین شده نميرسیدیم، کار دیگر گردانها نیز با مشکل روبه رو ميشد.
👉 @mtnsr2
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️جنایات واقع شده در غزه توسط #اسرائیل در ابتـدا بایسـتی یـادآور شـد کـه نـوار غـزه منطقـه ای تحت
⭕️ جنایات واقع شده در غزه توسط #اسرائیل
ایـن کنوانسـیون در کلیـه مـواردی کـه
سـرزمینی در طـول یـک مخاصمـه مسلحانه اشـغال گردد، فارغ از وضعیت
حقـوق آن سـرزمین اعمال خواهد شـد.
)kretzmer David , 2002: 33)
علاوه بـر ایـن شـورای امنیـت و مجمـع عمومـی سـازمان ملـل متحد نیز در موارد مختلف از اسـرائیل خواسته اند
کـه بـه قواعـد حقوق بشـر دوسـتانه در
سـرزمینهای اشـغالی احتـرام بگـذارد.
بـه عنـوان مثـال شـورای امنیـت در
سـال 1990 بـا تصویـب قطعنامـه 681
از دولـت اسـرائیل درخواسـت نمـود
تـا اعمـال دایمـی دوژوره کنوانسـیون
چهـارم ژنـو در مـورد سـرزمینهای اشـغالی را بپذیـرد. مجمـع عمومـی سـازمان ملـل متحـد نیز در سـال 2001
در قطعنامـه 60/56 مجـدداً بـر ایـن
موضـوع تأکیـد کـرد کـه کنوانسـیون
چهـارم ژنـو در مـورد سـرزمینهای
اشـغالی فلسـطین شـامل اورشـلیم و
سـایر سـرزمینهای عربـی کـه از 1967
توسط اسـرائیل اشغال شـد، قابل اعمال
اسـت. همچنیـن دولتهـای متعاهـد
بـه کنوانسـیون ژنـو در کنفرانسـی در
سـال 2001 قابلیـت اجرایی کنوانسـیون چهـارم در مـورد سـرزمینهای اشـغالی
را تأییـد و از اسـرائیل خواسـتند تـا از
نقضهـای فاحـش کنوانسـیون از قبیـل
مصـادره و تخریـب گسـترده امـوال که
ضـرورت نظامی آن را ایجـاب نمیکند،
بپرهیـزد.
بنـا بـه دلایـل فوق الا شـاره، تردیدی
نیسـت که نـوار غزه جزو سـرزمینهای
اشـغالی بـوده و در طول دوران اشـغال،
خـارج از سـلطه حقـوق نیسـت و تابـع
نظـام حقوقـی خاصـی میباشـد. از جملـه مقـررات کنوانسـیون چهارم الهه مـورخ 18 اکتبـر سـال 1907 بخـش سـوم مـواد 42 تـا 56 ،منشـور ملـل متحـد، کنوانسـیون چهـارم ژنـو مـورخ 12 اوت سـال 1949 در زمینـه حمایـت از افـراد غیرنظامـی بخـش سـوم مـواد
47 تـا 80 قطعنامـه تعریـف تجـاوز مـورخ 1974 ،پروتـکل شـماره یـک
الحاقـی بـه کنوانسـیونهای 1949 ژنـو
مـورخ 1977 .حقـوق قـراردادی حاکـم
بـر اشـغال دارای خصیصه امری اسـت،
زیـرا ناشـی از عهدنامه هـای قانونـی
چنـد جانبهای اسـت که اجـازه انحراف
از آنها داده نشـده اسـت.
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #خاطرات_همفر ، جاسوس انگليسی درممالک اسلامی .
او در اين کتاب از مأموريتش به کشورهای مصر ، عراق ، ايران ، حجاز و استانبول.... و هدفش از اين مأموريت .....
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ قسمت چهاردهم .....گفتم: پس من و تو با هم برادر شويم و برادر شديم و از آن هنگام من همواره حتّی در
⭕️قسمت پانزدهم
🍃بخش پنجم
در اين روزها از لندن دستوراتی رسيد که من راهی کربلا و نجف شوم، اين دو شهر، کعبه آرزوهای شيعيان و مرکز علم و معنويّت آنهاست که داستان درازی دارد.
امّا داستان نجف از روز دفن علی آغاز شد او برای اهل تسنّن چهارمين خليفه و برای شيعيان نخستين امام است در يك فرسنگی نجف شهری است موسوم به کوفه که با يك ساعت پياده روی ميتوان به آن رسيد. اين شهر مرکز خلافت علی بوده است. پس از آنكه علی کشته شد، فرزندانش، حسن و حسين، او را در خارج از کوفه دفن کردند، در همين مكانی که اکنون به نجف مشهور است. پس از آن نجف رو به آبادانی گذاشت و کوفه رو به ويرانی نهاد.گروهی از عالمان شيعه در نجف جمع شدند در آنجا خانه ها، بازارها و مدارسی ساخته شد و
اکنون مرکز عالمان شيعه است و خليفه در استانبول آنها را گرامی ميدارد، به چند دليل:
1⃣حكومت شيعه ايران پشتيبان آنها است و اگر خليفه به آنان بيحرمتی کند روابط دو دولت تيره خواهد شد و حتّی ممكن است جنگي درگيرد.
2⃣عشاير حومه نجف از اين عالمان پشتيباني ميکنند آنها مسلّحند، اگر چه سلاحهای پيشرفتهای در اختيار ندارند و سازماندهی آنها نيز عشايری است ولی درگيري خليفه با عالمان به جنگهای خونينی با اين عشاير خواهد انجاميد. حكومت دليلی نميبيند که بخواهد در
برابر عالمان صف آرايی کند. بنابراين آنها را به حالِ خود رها کرده است.
3⃣اين عالمان، مراجع دينی شيعيان جهان از جمله هند و آفريقا هستند و اگرحكومت به آنها بی احترامی کند خشم همه شيعيان را دربر خواهد داشت.
امّا داستان کربلا، از هنگامی آغاز شد که نواده رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم حسين پسر علی و فاطمه دختر پيامبر خدا در آنجا به قتل رسيد.
مردم عراق از حسين خواستند که از مدينه به سوی آنها برود و خليفه آنان شود امّا چون او و خانواده اش در کربلا به دوازده فرسنگی کوفه رسيدند، مردم عراق با او به طرز ديگری برخورد کردند و به فرمان يزيد برای جنگ با حسين آماده شدند.
حسين بن علی شجاعانه با لشكر انبوه اموی جنگيد تا خود و خاندانش کشته شدند. لشكريان اموی در اين نبرد همه نوع، پستی وفرومايگی از خود نشان دادند. از آن هنگام شيعيان اين محل را يك مرز معنوی برای خود ميدانند که از هر کجا روی بدان می آورند و آنچنان زياد ميشوند که ما در مراکز دينی مسيحی نظير آن را نداريم.
کربلا يك شهر شيعی است و عالمان شيعه و مدارسشان در آن وجود دارند، کربلا و نجف تكيه گاه يكديگرند.
هنگامی که دستور رسيد راهی اين دو شهر شوم، از بصره به سمت بغداد حرکت کردم. بغداد مرکز حكومت استاندار منصوب خليفه عثمانی است و از آنجا به حِلّه رفتم. دجله و فرات دو رود بزرگی هستند که از تکآيه سرچشمه ميگيرند عراق را می پيمايند و به دريا ميريزند، کشاورزی و رفاه در عراق مديون اين دو رود است. پس از بازگشت به لندن
به وزارت مستعمرات پيشنهاد کردم که بكوشند که اين دو رود را به چنگ آورند تا در هنگام ضرورت بتوانند عراق را فرمانبر نگاه دارند زيرا اگر آب بسته شود، عراقيان مطيع خواهند شد.
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️ #قرار_عاشقی
🔷 #شهدارایادکنیدباذکرصلوات
🌷 #شهیدابراهیم_هادی
🌷 #شهیدعبدالصالح_زارع
🌷الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷
👉 @mtnsr2
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
⭕️ #کلام_خدا......
✨اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم✨
« رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَار»ِ
ای پروردگار ما شنیدیم که منادیی به ایمان فرامی خواند که به پروردگارتان ایمان بیاورید و ما ایمان آوردیم. پس ای پروردگار ما گناهان ما را بیامرز و بدی های ما را از ما بزدای و ما را با نیکان بمیران.
(آل عمران/193)
👉 @mtnsr2
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
صاحبان عقل و خرد، پس از دریافت هدف آفرینش، این نکته را نیز متوجه میشوند، که این راه پرفراز و نشیب را بدون رهبران الهی، هرگز نمیتوانند بپیمایند. لذا همواره منتظر شنیدن صدای منادیان ایمان هستند و تا نخستین ندای آنها را بشنوند به سرعت به سوی آنها میشتابند، و با تمام وجود ایمان میآورند و به پیشگاه پروردگار خود عرض میکنند: «بار الها! ما صدای منادی توحید را شنیدیم که ما را دعوت به سوی ایمان به پروردگارمان میکرد، و به دنبال آن ایمان آوردیم» (رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا).
بار الها! اکنون ما با تمام وجود خود ایمان آوردیم، اما از آنجا که در معرض وزش توفانهای شدید غرایز گوناگون قرار داریم، گاهی لغزشهایی از ما سر میزند و مرتکب گناهانی میشویم، «خداوندا! ما را ببخش و گناهان ما را بیامرز و لغزشهای ما را پوشیده دار و ما را با نیکان و در راه و رسم آنان، بمیران» (رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ).
نکته ها:
شايد مراد از «ذنوب» گناهان كبيره باشد و مراد از «سيّئات» گناهان صغيره، چنانكه در آيهى شريفه «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ ...»
«سيّئات» در برابر «كبائر» آمده است و ممكن است مراد از «سيّئات» آثار گناه باشد.
در برابر خردمندانى كه دعوت به ايمان را اجابت كرده، مىگويند: «سَمِعنا»، افرادى هستند كه نسبت به اين دعوت بىاعتنايى مىكنند و در قيامت با حسرت تمام مىگويند: «لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ»
پیام ها:
1⃣خردمندان، آمادهى پذيرش حقّ هستند و در كنار پاسخگويى به نداى فطرت، به نداى انبيا، علما و شهدا پاسخ مىدهند. «إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِي لِلْإِيمانِ ...»
2⃣استغفار و اعتراف، نشانهى عقل است. «لِأُولِي الْأَلْبابِ ... رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا»
3⃣ از آداب دعا كه زمينهى عفو الهى را فراهم مىكند، توجّه به ربوبيّت الهى است.
«رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا»
3⃣ ايمان، زمينهى دريافت مغفرت الهى است. «فَآمَنَّا، فَاغْفِرْ لَنا»
4⃣ديگران را در دعاى خود شريك كنيم. «فَاغْفِرْ لَنا»
5⃣پردهپوشى وعفو، از شئون ربوبيّت واز شيوههاى تربيت است. «رَبَّنا ... كَفِّرْ عَنَّا»
6⃣ مردن و مرگِ انسان با اراده الهى است. «تَوَفَّنا»
8⃣ خردمندانِ دورانديش، مرگ با نيكان را آرزو مىكنند. «تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»
9⃣نيكان و ابرار مقامى دارند كه خردمندان آرزوى آن را مىكند. «لِأُولِي الْأَلْبابِ ... تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ»
تفاسیر نمونه و نور/ ذیل آیه 193 سوره آل عمران»
👉 @mtnsr2
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
⭕️پنج راه درمان حسادت
1️⃣ پناه بردن به خدا
اگر میخواهید از حسد دیگران در امان باشید این آیه را بخوانید: فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (64. یوسف) و قرائت سوره فلق
اگر میخواهید خودتان مورد حسد واقع نشوید این آیه را قرائت کنید: وَ الَّذينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيمٌ (10. حشر)
2️⃣تقویت باورها و اعتقادات
بعضیها در دل یا در کلام میگویند چرا این افراد به مقام نبوت یا امامت و یا فقاهت رسیدند ولی ما به این مناصب نرسیدیم در جواب، این آیه را باید متذکر شویم: أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه که همه این مقامات فضل خدا به آنان است و رجحان الهی است. اگر باور قوی باشد حسادت نمیآید حتماً این برتریها وجود زمینه ای در این اشخاص است
3️⃣ کتمان کردن
همهچیز را نگویید
قَالَ رسولالله صلیالله علیه واله: اسْتَعِينُوا عَلَى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمَانِ فَإِنَّ كُلَّ ذِي نِعْمَةٍ مَحْسُود (تحف العقول ص 48) از مخفی کردن امور خود کمک بگیرید تا موردحسادت واقع نشوید، سفره دل را همهجا باز نکنید که این مطلب باعث میشود موردحسادت واقع نشوید.
4️⃣تعریف کردن از کسی که به آن حسادت دارید
این تمرین کردن از بین بردن حسادت است و خود نوعی مقابله به ضد است مانند آب ندادن به یک درخت که باگذشت زمان، باعث خشک شدن درخت میشود، با تعریف و تحسین ریشه حسادت را در وجود خودمان بخشکانیم.
5️⃣فکر به داشتههای خود
بعضی وقتها باید دو طرف سکه را دید، ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنید اگر تخت حکومت فرعون را میبینید باید غرق شدن او را در دریای نیل را هم باید ببینید. نباید از نعمتهای موجود در زندگی خود چشم پوشید.
👉 @mtnsr2
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
⭕️ #حدیث_مهدوی
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَال: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام سَتُصِيبُكُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ يُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِيقِ قُلْتُ كَيْفَ دُعَاءُ الْغَرِيقِ قَالَ يَقُولُ يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِك. (کمالالدین، ج۲، ص۳۵۱)
عبداللهبنسنان از امام صادق علیهالسلام روایت کند که فرمود: شبههای به شما خواهد رسید، پس باقی بمانید بدون پیشوای آشکار و امام هدایتگر. و کسی از آن شبهه نجات نمییابد مگر آنکه دعای غریق را بخواند. گفتم: دعای غریق چگونه است؟ فرمود: میگویی: « یا اللَّهُ یا رَحْمَانُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک
👉 @mtnsr2
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 نادانان و کم خردان شیعه
🔅 استاد #رائفی_پور
📝موضوع: نامه امام زمان(عج) به محمدبن هلال کرخی
👉 @mtnsr2
💥فتنه #شام و #سوریه تا ظهور ادامه خواهد یافت.
🌀مستندات بسیاری بر حوادث شام، در سالهای قبل از ظهور امام زمان، اشاره میکنند. مهمترین آنها روایت جابر در 📚کتاب «الغیبه» نعمانی، است که از امام محمّد باقر (ع) نقل میکند که فرمودند:
♻️«ای جابر! قائم ظهور نمیکند تا آنکه فتنهای شام را فراگیرد و اهل شام به دنبال خلاصی از آنند؛ امّا راهی برای آن نمییابند.» (2)
و نیز در📚 کتاب ملاحم و فتن این طاووس به نقل از کتاب «عقد الدّرر» از منابع اهل سنت، چنین نقل شده است:
🍃«در شام، فتنهای خواهد بود که آغازش همچون بازی کودکان است. هر چه این فتنه از یک طرف آرام و خاموش میشود، از جانب دیگر سربرمیآورد و پایان نمیپذیرد تا آنکه منادی از آسمان ندا سر میدهد. آگاه باشید که تنها فلانی (امام عصر) امیر است…» (3)
سناریوی غرب در مواجهه با گروه های سلفی تکفیری و داعش، آن است که این گروه ها را به عنوان نیروی موثری جمع آوری کرده اما در نهایت به عنوان نیروی مزاحم در منطقه نگه می دارد. یعنی این گروه ها همچون طالبان در افغانستان، محدود می شوند اما از بین نمی روند و دائم برای دولت های اسلامی به ویژه #عراق و #سوریه خطرآفرین خواهند شد. به عبارت دیگر این مناطق همیشه آبستن #حوادث_غیر_منتظره و #ناگهانی خواهند شد و کشورها در هاله ای از بی امنیتی فرو می رود.
📚پی نوشت:
2) نعمانی، الغیبۀ، ص ۲۹۰
3) ابن طاووس، فتنه ها و آشوب های آخرالزمان، ص ۳۰
👉 @mtnsr2
مهدویت تا نابودی اسرائیل
⭕️دوست شهیدت کیه؟ 🌷شهید #باکری 🌷شهید #همت 🌷شهید #بروجردی 🌷شهید #امینی 👈یا اینکه ...... 🌷شهید #ابراه
☘در ادامه طرح رفاقت با شهدا
🍃ودر ادامه معرفی شهید #محمد_هادی_ذوالفقاری
👉 @mtnsr2
⭕️ #پسرک_فلافل_فروش
🔶 #توفيق_شهادت
قرار بود برای تصويربرداری به هادی و دوستان ملحق شويم. روز يکشنبه
نتوانستم به سامرا بروم. هر چقدر هم با هادی تماس گرفتم تماس برقرار نميشد.
تا اينکه فردا يکی از دوستان از سامرا برگشت.
سلام کردم و گفتم: چه خبر از بچه ها؟
گفت: برای شيخ هادی دعا کن.
ترسيدم و گفتم: چرا؟ مگه زخمی شده؟
دوست من بدون مکث گفت: نه شهيد شده. همانجا شوکه شدم و نشستم. خيلی حال و روز من به هم ريخت.
نميدانستم چه بگويم. آنقدر حالم خراب شد که حتی نتوانستم بپرسم چطور شهيد شده. برای ساعاتی فقط فکر هادی بودم. ياد صحبتهای آخرش. من شک
نداشتم هادی از شهادت خودش خبر داشت. به دوستم گفتم: شيخ هادی به عشقش رسيد. او عاشق شهادت بود.
بعد حرف از نحوه شهادت شد. او گفت که در جريان يک انفجار انتحاری در شمال سامرا، پيکر هادی از بين رفته و ظاهراً چيزی از او نمانده!
روز بعد دوربين هادی را آوردند. همين که دوربين را ديديم همه شوکه شديم!
ً لنز دوربين پر از آب شده و خود دوربين هم کاملا منهدم شده بود. با ديدن
اين صحنه حتی کسانی که هادی را نميشناختند، فهميدند که چه انفجار
مهيبي رخ داده.
از طرفی همه دوستان ما به دنبال پيکر شيخ هادي بودند. از هر کسی که
در آن محور بود و سؤال ميکرديم، نميدانست و ميگفت: تا آخرين لحظه
که به ياد ما می آيد، هادی مشغول تهيه عکس و فيلم بود. حتي از لودر
انتحاری که به سمت روستا آمد عکس گرفت.
من خيلی ناراحت بودم. ياد آخرين شبی افتادم که با هادی بودم. هادي به خودش اشاره کرد و به من گفت: برادرت در يک انفجار تکه تکه ميشه! اگر چيزي پيدا کرديد، در نزديکترين نقطه به حرم امام علي علیه السلام دفنش کنيد.
نميدانستم برای هادی چه بايد کرد. شنيدم که خانواده او هم از ايران راهی شده اند تا برای مراسم او به نجف بيايند.سه روز از شهادت هادی گذشته بود. من يقين داشتم حتی شده قسمتی از پيکر هادی پيدا ميشود؛ چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. همان روز يکی از دوستان خبر داد در فرودگاه نظامی شهر المثنی، يک کاميون يخچالدار مخصوص حمل پيکر شهدا قرار دارد. پيکر بيشتر اين شهدا از سامرا آمده.در ميان آنها يک جنازه وجود دارد که سلام است اما گمنام! او هيچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر عقيق است.
تا اين را گفت يکباره به ياد هادی افتادم. با سيد و ديگر فرماندهان صحبت کردم. همان روز رفتم و کاميون پيکر شهدا را ديدم. خودش بود. اولين شهيد شيخ هادی بود که آرام خوابيده بود. صورتش
ً کمی سوخته بود اما کاملا واضح بود که هادی است؛ دوست صميمی من.
بالای سر هادی نشستم و زار زار گريه کردم. ياد روزی افتادم که با هم از سامرا به بغداد بر ميگشتيم. هادی ميگفت برای شهادت بايد از خيلی چيزها گذشت. از برخي گناهان فاصله گرفت و...
بعد به من گفت: وضعيت حجاب در بغداد چطوره؟گفتم: خوب نيست، مثل تهران.
گفت: بايد چشم را از نامحرم حفظ کرد تا توفيق شهادت را از دست ندهيم. بعد چفيه اش را انداخت روی سر و صورتش.در کل مدتی که در بغداد بوديم همينطور بود. تا اينکه از شهر خارج
شديم و راهی نجف شديم.
👉 @mtnsr2
هدایت شده از مهدویت تا نابودی اسرائیل
Shab4Moharram1392[05].mp3
8.84M
⭕️ #نوای_شهدایی
🌷اگر چه اسير گناهم
🌷مرا هم بخوان با نگاهت
🌷كه اين سو و آن سو نمانم
🌷بيايم سوي خيمه گاهت
🌷مرا هم گرفتار خود كن
🌷كه از مهر تو پر شود دل
👉 @mtnsr2
🌷اگر چه اسير گناهم/ مرا هم بخوان با نگاهت
🌷كه اين سو و آن سو نمانم/ بيايم سوي خيمه گاهت
🌷مرا هم گرفتار خود كن/ كه از مهر تو پر شود دل
🌷كه از هرچه جز با تو بودن/ پشيمان شود، حر شود دل
🌷خوشا جان و دل را/ به كوي تو بردن
🌷خوشا دل سپردن/ خوشا سر سپردن
(ياحسين يابن الزهرا)
🌷خوشا خون آن عاشقاني/ كه در راه تو بر زمين ريخت
🌷خدا خونبهايش شد آن دم/ كه با خون پاك تو آميخت
🌷خوشا چون "حبيب" از محبت/ به شوق تو از جان گذشتن
🌷خوشا چون "سعيد" از سعادت/ شهيد نماز تو گشتن
🌷خوشا بُشر و ادهم / خوشا جون و نافع
🌷خوشا سيف و اسلم/ خوشا سعد و رافع
(ياحسين يابن الزهرا)
🌷خدايا به خون شهيدان / به آويني و باكريها
🌷به چمران و صياد و همت / به تهراني و باقريها
🌷دل سنگ ما را هم امشب/ تو با يادشان با صفا كن
🌷همانها كه در وصفشان است / من المومنينَ رجالٌ
🌷شده تازه در دل / هواي شهادت
ببر جان ما را / سوي كربلايت
(ياحسين يابن الزهرا)
شاعر: مهدي سيار
👉 @mtnsr2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️تحلیل اتفاقات پسابرجام
👤 #استاد_رائفی_پور
👉 @mtnsr2
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶بیست وچهارم
🔶 #پاسگاه_پنج
پنج كيلومتر مسير را به سمت سه راه بدون مشكل طی کردیم. به پاسگاه سوم رسيده بوديم كه ناگهان دشمن متوجه حضور ما شد. با تانك و نفراتی كه در
بالای ارتفاعات و در سه راه مستقر بودند به سمت ما آتش گشود.هيچ پناهی نداشتیم. سريع كنار جاده، كه حدود يك متر پايين تر از جاده بود، سنگر گرفتيم. حجم آتش آنقدر زياد بود كه مدت زيادی زمينگير شديم. كسی جرئت نميكرد سرش را بالا بياورد.
بعضی از بچه ها، که در شیار پایین کوه قرار داشتند، برای اینکه در معرض رگبار دشمن نباشند خودشان را به داخل آب انداختند! آبی که در آن سرما تقریبًا یخ زده بود.وضعيت واقعًا بحرانی بود. زمان در حال از دست رفتن بود. باید کاری
ميکردیم. در اين هنگام آقا سيد مجتبي بلند شد و با صدايی رسا فرياد كشيد و
گفت: »الله اكبر. بعد ادامه داد: از بچه های گروهان سلمان هر كی هست با من بياد. پشت سر او پسرعمويش سيد مصطفی و چند نفر ديگر از زمين كنده شدند. انگار همه منتظر فرياد الله اكبر آقا سيد بودند. همه روحیه گرفتند.
بچه ها توانستند با شلیک آرپيجی يكی از تانكها را منهدم كنند.
با انفجار تانک دشمن و فریادهای سید مجتبی نیروها، كه روحيه گرفته بودند، به طرف پاسگاه چهارم حركت كردند. پس از درگيری كوتاهی پاسگاه فتح شد.
به آخرین مرحله کار نزدیک ميشدیم. حدود پانصد متری ما پاسگاه پنج
قرار داشت.خودم را به سيد مجتبی رساندم. به همراه او جلوتر از بقيه نيروها بودم. از حاشيه سمت راست جاده به طرف پاسگاه پنج حركت كرديم. به دويست متری پاسگاه رسيديم. سكوت عجيبی در سه راه احساس ميشد.
پاسگاه پنج درست مشرف به سه راه و بالای تپه قرار داشت. با خودم گفتم
احتمالًا كسی در پاسگاه حضور ندارد. شاید عراقی ها با شنیدن صدای درگیری
فرار کرده اند. با سرعت جلو ميرفتیم. توی همین افکار بودم که یک دفعه صدای شليك تيربار و آرپيجی از بالای تپه و داخل پاسگاه به طرف ما آغاز شد. بلافاصله تانک عراقی از روبه رو شلیک کرد. همه ما زمینگیر شدیم!
خودمان را از روی جاده به سطح شيبدار کنار آن پرت كرديم. در اين موقع یک دفعه صدای نالی سید مجتبی را شنیدم! سيد فریاد زد وگفت: يا زهرا سلام الله علیه و بعد آرام روی زمين نشست.
وقتی سيد اينگونه نام مادر را به زبان آورد معنايش اين بود كه اتفاقی برایش
افتاده. با شنيدن اين ذكر ناخودآگاه به سمتش برگشتم. گلوله تيربار گرینوف به بازوی سيد اصابت كرده بود. گلوله از بازو رد شده و پهلوی او را پاره كرده بود.
دویدم به سمت سید. او را به سمت شیار کشاندم. حال و روز او اصلًا مساعد
نبود. خونریزی شدیدی داشت. ميخواستیم سيد را به عقب منتقل كنيم اما قبول نكرد. ميگفت: بايد پاسگاه دشمن را فتح كنيم.در اين هنگام، بقيه نيروها از راه رسيدند. سید علی دوامی، حاج تقی ایزد، فرمانده گردان، و ...
با حجم آتش بچه ها تانك دشمن فرار کرد. بعد از دقايقی پاسگاه پنج به
دست رزمندگان اسلام فتح شد.
عملیات در محور ما به اهداف خود دست یافت. خبر پیروزی بچه ها بلافاصله اعلام شد. بسیاری از نیروهای دشمن در محورهای مجاور پا به فرار گذاشته بودند.کار پاکسازی تمام شد. سيد نيروها را برای ادامه عمليات سازماندهی و تعدادی از بچه ها را در سنگرهای اطراف سه راه مستقر كرد. با اين كار راه فرار نيروهای عراقی مسدود شد.
آن موقع بود که سید به عقب منتقل شد. اما من خیلی ناراحت سید بودم. شب
قبل ميگفت: آرزو دارم مانند مادرم شهید شوم. حالا با زخمی که بر پهلو داشت او را به عقب منتقل ميکردند.در مرحله سوم اين عمليات شهر هفتاد هزار نفری حلبچه عراق آزاد شد. مردم حلبچه از رزمندگان اسلام استقبال با شکوهی کردند. دولت عراق نیز از آنها انتقام گرفت! روز 25 اسفند شهر حلبچه به شدت بمباران شیمیایی شد.
👉 @mtnsr2
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾