🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
⭕️ #سلام_علی_ابراهیم۲
🔶قسمت سی وپنجم
🔶 #الله_اکبر
حضور در کنار #ابراهیم اخلاق و رفتار ما را کاملا تغییر داد. ما شخصی را به عنوان الگو می دیدیم که دنیا برایش هیچ ارزشی نداشت
بارها دیده بودم که #ابراهیم ،تسبیح شاه مقصود گرانقیمت خریده. واقعا هم این تسبیح زیبنده دست #ابراهیم بود .
وقتی یکی از دوستان می گفت چه تسبیح زیبایی داری تسبیح را هدیه می کرد من هم انگشتر زیبایی داشتم روزی رزمنده ای به انگشترم خیره شد ! یکباره انگشترم را در آوردم وبه او هدیه دادم. یقین داشتم اگر او بود همین کار را میکرد . این تاثیر غیر مستقیم کارهای او بود
اما یکی از درسهایی که محضر #ابراهیم گرفتم وبرایم بسیار کاربرد داشت درس الله اکبر بود . این ذکر شریف را بارها وبارها در نماز تکرار کرده بودم ،اما نه به آن صورتی که #ابراهیم به حقیقت الله اکبر توجه میکرد
#ابراهیم میگفت میدانی الله اکبر یعنی چه؟!
🌷یعنی خدا از هرچه در ذهن داری بزرگتر است خدا از هرچه بخواهی فکر کنی با عظمت تر است یعنی هیچ کس جز او به من وشما نمیتواند کمک کند
الله اکبر یعنی خدای به این عظمت کنار ماست ما کی هستیم ؟اوست که در سخت ترین شرایط ما را کمک میکند
برای همین به ما یاد داده بود که در هر شرایط قرار گرفتید فریاد بزنید: الله اکبر
خودش هم در عملیاتها با همین ذکر حماسه ها آفریده بود میگفت :با بیان این ذکر توکل شما زیاد میشود
سال ۱۳۶۱ #ابراهیم به خاطر مجروح شدن در تهران بود در عملیات مسلم بن عقیل گردان ما قرار بود به منطقه ای به نام میان تنگ نفوذ کند سه گروهان بودیم که باید از سه مسیر مشخص شده جلو میرفتیم . گروهان ما وسط قرار داشت به دلایلی فرماندهان روی گروهان ما حساب نمیکردند . آنها فکر نمیکردند که ما به اهداف خودمان برسیم لذا با فرماندهان دو گروهان مجاور صحبت کردند که وقتی منطقه را تصرف کردید محور وسط را پاکسازی کنید
در گیری 💥آغاز شد ما به میدان مین برخورد کردیم چند شهید ومجروح دادیم عملیات در محور ما به سختی پیش میرفت در محور های مجاور که دو گروهان دیگر بودند نیز همین وضعیت بود ما جلو رفتیم دو سنگر تیربار ☄ وآرپی جی دشمن جلوی راه ما را بسته بود اگر این دو سنگر را میگرفتیم پشت سر آنها خالی وقابل تصرف بود اما آنها شدیداًمقاومت میکردند
فاصله ما با دشمن کمتر از ۲۰ متر بود مادر چندین سنگر گیر افتاده بودیم جرات اینکه سرمان را بالا بیاوریم را نداشتیم😨 یکباره یاد #ابراهیم افتادم . یاد فریادهای الله اکبر . با خودم گفتم اگر #ابراهیم اینجا بود حتما .....نیروهای ما ۱۵ نفر بیشتر نبودند گفتم بچه ها با اعتقاد فریاد بزنید: الله اکبر با صدای بلند شروع کردیم به فریاد زدن . یکباره صدای تیر اندازی عراقی ها قطع شد . به سختی سرمان را بالا آوردیم . دیدیم عراقی ها از تپه سرازیر شده ودر حال فرار هستند 😁
سنگر ومحور میانی را پاکسازی کردیم . با همان نیروهای کم وبا قدرت الله اکبر ،محور چپ را هم آزاد کردیم😌 تا گروهان سمت چپ جلو بیاید بعد سراغ محور راست رفتیم🙂 با همان فریاد ها دشمن عقب نشینی کرد .گروهانی که هیچ امیدی به موفقیت نداشت ، با درسی که #ابراهیم به آنها آموخته بود ، محور های بقیه گردان را نیز آزاد نمود
🍃یادم هست وقتی برای عملیاتها می رفتیم ، ما تا میتوانستیم سلاح ومهمات و.... می بردیم اما #ابراهیم تقریبا هیچ سلاحی با خود نمی برد . او توکل عجیبی به خدا داشت . وقتی علت را می پرسیدیم میگفت در گیری که شروع شود به اندازه کافی سلاح ومهمات برای ما مهیا می شود بعد ادامه داد: با اولین تیر وترکشی که خبر از شروع درگیری است ،بعضی از نیروها به زمین می افتند وسلاح ومهمات آنها بی استفاده می شود . آن وقت ما استفاده میکنیم به جای آن من سعی میکنم وسایل دیگری را با خودم حمل کنم واقعا راست میگفت . بار ها دیده بودم که بدونه سلاح جلو می آمد وبا شروع در گیری از سلاح های روی زمین افتاده استفاده میکرد
👉 @mtnsr2
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
رفقا در سنگرهای خود مستقر شید😊
🗣تا چند دقیقهی دیگه آغاز عملیات «برانداز سوزی» با رمز #الله_اکبر رو خواهیم داشت.
#بانگ_الله_اکبر