🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾
⭕️ #سید_مجتبی_علمدار
🔶قسمت پنجاه و دوم
🔶 #یادواره_شهدا قسمت اول
سيد وقتی به ياد ياران شهيدش می افتاد آنچنان گريه ميكرد که حال مجلس عوض ميشد. نگاه او به شهيد و شهادت حالت ويژه ای داشت. هميشه در مراسم از شهدا ميخواند. خودش بالای سر خيلی از شهدا در زمان شهادتشان رسيده بود. با چشمان خود ديده بود كه چگونه به وصال يار رسيده اند. سيد با خانواده شهدا نیز دائم در ارتباط بود. به خصوص با فرزندان شهدا مانند يك پدر رفتار ميكرد. يك بار زهرا، دخترش، را در بغل گرفته بود و در خيابان
راه ميرفت. ناگهان زهرا را روی زمين گذاشت.
پرسيدم: چی شده!؟ گفت: اون خانواده که از روبه رو ميآیند خانواده شهید هستند. اين بچه
پدرش شهيد شده. اگر اين صحنه را ببيند، شايد دلش بسوزد و ياد پدرش بيفتد و بهانه او را بگيرد.معمولًا هيئت را هفته ای يك بار منزل خانواده شهدا ميبرد. سید با اين بهانه یاد شهدا بود وكمی خود را تسكين ميداد. هر زمان كه يكی از همرزمانش به فيض شهادت نائل ميآمد واقعًا غبطه ميخورد. درحاليكه گريه ميكرد ميگفت: ما جا ماندهايم. ولی زمان، جانشین برحق امام، رهبر عزیز فرمودند: زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
بر این اساس سید مجتبی یکی از کارهایی که در سالهای بعد از جنگ آغاز كرد برگزاری مراسم یادواره شهدا بود. این مراسم ابتدا از مسجد دهقان زاده آغاز شد. بعد از آن مراسم یادواره شهدا، صورت کلی تر و بهتری پیدا كرد. برخی از این مراسم مربوط به شهیدی خاص بود. مانند مراسم یادواره شهیدکشوری که سید با سه دستگاه اتوبوس بچه های هیئت را به روستا برد و مراسم را برگزار کرد.چندین یادواره برای مجموعه شهدا برگزار شد. بعد از آن تصمیم گرفت در هر یادواره به یکی از شهدایی که در سطح استان به آن کمتر پرداخته شده بپردازد، و ویژگیهای آن شهید را بازگو کند. مسئولیتها،نحوه شهادت، قرائت وصیتنامه و ... از قسمتهای مختلف این برنامه بود. برای این منظور از سالن دانشکده پزشکی و یا دیگر اماکنی که برای
این کار مناسب بود استفاده ميکرد.برای شهید غریب، سردار حسین بهرامی، که از روستاهای اطراف ساری به جبهه اعزام شده بود یادواره برگزار کرد. مردم تازه فهمیدند که این شهید چه انسان بزرگی بوده. وصیتنامه او حاوی نکات بسیار زیبای اخلاقی و عرفانی بود. در یادواره شهید طوسی متنی را قرائت کرد که مربوط به ملاقات با شهدا بود! اینکه شهیدی از آنسوی هستی مطالبی را بیان ميکند. این متن بسیار در حضار تاثیرگذار بود. فیلم این یادواره موجود است. خلاصه متن قرائت شده توسط سید به این شرح است:
🌸چقدر سخت است حال عاشقی که نمیداند آیا محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه؟ ای شهیدان. ما به عشق شما زنده ایم و به امید وصل کوی شما ...اما شما به ظاهر دلیلی ندیدید که اوقات پراجرتان را صرف ما کنید. چه بگویم. راستی چگونه حرف دلمان را فریاد بزنیم که بدانید بر ما چه ميگذرد!؟
مگر خودتان نميگفتید که ستونهای شب عملیات ستون گردان نیست، ستون عشق است. ستون دلهای سوختهای است که با خمیر مایه اشک و سوز به هم گره خورده اند.پس چرا؟ چرا هیچ سراغی از دل سوزان ما نميگیرید؟ با اینکه تمام روز و شب ما، تمام ناگفته های ما، تمام نانوشته های ما بر شما عیان است.اگر قطره اشکی آرام آرام به دور از چشمهای نامحرم برگونه های ما می لغزد، شما ميدانید چرا، اگر در برابر ناکسانی که آرزوی گریستن ما را دارند، به مصلحت لبخند ميزنیم، شما خوب ميدانید این لبخند معجزه آتش سوزانی است که در فضای قلبمان در گرفته است.اگر به قامت رعنایی خیره ميشویم، شما ميدانید ... اگر به عمق بیابانها مينگریم، شما ميدانید به دنبال چه هستيم؟! آری، شما ما را خوب ميشناسید. اما ما اینجا از شما هیچ نميدانیم! از همان وقتی که صدای یاحسین علیه السلام آخرین شما را شنیدیم، دیگر تاکنون نغمه دل انگیزتان را گم کرده ایم
🌷ادامه این مناجات انشاء الله فردا در کانال قرار میگیرد
👉 @mtnsr2
🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾