eitaa logo
آقای صامت
248 دنبال‌کننده
100 عکس
80 ویدیو
3 فایل
دلنوشته ها احادیث نکته ها جملات قصار اشعار مذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمی که به حسن تو نظر داشته باشد حیف است ز خورشید خبر داشته باشد یک دم نشود آینه از روی تو غافل ترسم که به حسن تو نظر داشته باشد بر پرده ی نی ناله عشاق نوشته است آن ناله بلند است که پر داشته باشد بگذار به یکتایی خود شهره بماند حیف است ز یوسف که پسر داشته باشد ۱:۲۰
رفاقت پسرا و دخترا پسرا تو رفاقت با همدیگه بیشر رفاقتشون مرامیه، اگه واقعا رفیق باشن دوتاشون از یه دختر خوششون بیاد قطعا یکیشون میگه گذشتم مال تو، مرامم میگه مال تو. اما دخترا با هم رقابتی رفاقت میکنن. دوتاشون از یه نفر خوششون بیاد قطعا با هم رقابت میکنن. البته زمونه عجیبیه. پسرها با اخلاق دخترها و بر عکس دیده میشه...
اشتباهات زمینه‌ای برای رشد است.ـاما نه به طور مطلق. یعنی نه به این صورت که هر موقع اشتباهی میبینیم خرسند و خوشحال باشیم که خب دارد رشد میکند بلکه اشتباهات دو گونه هستند: 💠 «نوع اول: تکرار زیاد» ➖ بچه‌ها وقتی پشت سر هم و با تکرار اشتباه را انجام بدهند باعث پایین آمدن اعتماد به نفس خواهد شد. 💠 «نوع دوم: گاهی اوقات» ➖ در این نوع ما هم باید بصورت طبیعی با بچه‌ها برخورد و رفتار کنیم. راهکار: 🔹 باید به سراغ ریشه‌ها برویم... 🔹 باید بفهمیم که چرا اشتباه صورت می‌گیرد. اگر اشتباه بصورت مکرر و تکرارشده باشد مطمئنا علت اصلی اختلال است.
شعر مدح علی ع.mp3
18.83M
مدح امیر المومنین پیشنهاد دانلود
اراده رو از کجا شروع کنیم قوی کنیم؟ شما فضای مجازی نگرد. فضای مجازی پراکندگی میاره و پراکندگی ضعف اراده میاره. خورشید با اون عظمتش نمیتونه کاری کنه چون پراکنده س ولی همون نور رو بیار بکن تو یه ذره بین پنج سانتی نور رو جمع میکنه میسوزونه. جمع قدرت داره پراکندگی ضعف. فضای مجازی پراکندگی میاره پراکندگی ضعف میاره. شما صبح تا شب تو فضای مجازی مداحی ببینی باز ضعیف میشی چون هر دو دقیقه داری یک چیز میبینی این پراکندگی اراده را ضعیف میکند.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸حل مشکلات کودک را به خودش بسپارید‌🔸 آقای دکتر ایزدی که وزیر کشاورزی آقای بازرگان بود، می‌گفت: من در لندن بودم و از خیابان عبور می‌کردم. دیدم بچه‌ای سوار سه‌چرخه بود و مادرش هم همراهش بود. ناگهان بچه در جوی آب یا در باغچۀ خیابان افتاد و سه‌چرخه هم رویش افتاد. حالا اگر ما در کشورمان و با فرهنگ خودمان بودیم، چه کار می‌کردیم؟ می‌گفتیم: عزیزم! وامصیبت! چطور شد؟ داد و بیداد می‌کردیم تا همه به کمکش بیایند. ایشان می‌گفت: من بر اساس فرهنگ اینجا رفتم که کمک کنم؛ اما با نگاه تند مادر مواجه شدم. مثل چوب خشک شدم؛ ولی نمی‌توانستم این صحنۀ جالب را نگاه نکنم. کمی گذشت و مادر هیچ نگاهی نکرد و حرفی نزد و چیزی نگفت و اجازه داد که بچه بر خودش مسلط شود. وقتی که هیچ چیزی نگفت، یعنی اتفاقی نیفتاده و این می‌شود فرهنگ. فرهنگ از اینجا به دست می‌آید. تربیت از اینجا به دست می‌آید. ملت‌ها از اینجا خراب می‌شوند و از اینجا درست می‌شوند. تپیدن و لرزیدن برای بچه، یعنی عالَم را عوضی به او نشان دادن؛ یعنی مشکل را بزرگ کردن و انسان را کوچک کردن.
دیدم توی خیابون یه نفری تماس تصویری گرفته با ایما و اشاره داره حرفشو میرسونه. گفتم خدایا شکرت ما زبون داریم راحت زنگ میزنیم حرف میزنیم. الحمدلله