مُحَلِّل
تمرکز بالا و برجستهسازی رسانههای غربی و عبری از روند بازسازی نیروهای مسلح ایران، تهدیدمحور ارزیابی
یک محور این تمرکز آنها بر کمکهای دریافتی از سوی کشورهای روسیه و چین است. به نظر میرسد تماس نتانیاهو با پوتین نیز در همین راستا بوده و پوتین نیز توقف اجرای قراردادهای تسلیحاتی را رد کرده و نسبت به عواقب وخیم درگیری جدید هشدار داده است. با شناخت و تجربهای که از رژیم وجود دارد، آنها به سمت اقدامات امنیتی و نظامی علیه روند بازسازی ما خواهند رفت.
@Muhallel
مُحَلِّل
هشدار به کشورهای منطقه درخصوص توقیف کشتیهای ایرانی شبکه المیادین به نقل از منابع خود گزارش داد که
چرا دشمن به دنبال نبرد دریایی است؟
🔹 در نبرد ۱۲ روزه، بیشترین نیرویی که در خط مقدم قرار داشت، نیروی هوافضا بود. از تجربیات و درسها این است که در نبرد بعدی، اتکای صرف بر موشکی هوافضا ممکن نیست و باید از همه نیروها استفاده گردد.
🔸 طبعاً یکی از مهمترین و قویترین کارتهای ما، جنگ در دریا و تسلط بر آبراهههای مرکزی از جمله تنگه هرمز است. با این حال بنا به دلایل متعدد، ما به سمت بستن تنگه هرمز نرفتیم و این کارت برای زمانی استفاده میشود که چیزی برای از دست دادن نداشته باشیم و قرار باشد همه هزینه بدهند.
🔹 در همین راستا، به نظر میرسد دشمن قصد دارد با گشایش یک جبهه دریایی، به صورت پیشدستانه کنترل خود بر تنگه هرمز را اعمال و تثبیت کرده تا این برگه مهم از ما گرفته شده و ضرباتی به نیروهای دریایی کشور وارد شده، از دور خارج شوند و دشمن بتواند در جنگ آتی، با بازطراحی امنیتی منطقه خلیج فارس، خصوصا پس از حمله اسرائیل به دوحه، برتری نظامی، امنیتی و سیاسی خود را در این نقطه افزایش دهد و اهرم هدف قرار دادن انرژی کشورهای عربی توسط ایران را خنثیسازد. پس این میتواند به عنوان دری برای جنگ گسترده نیز باشد.
🔸 در این میان، در سطح تاکتیکی، رژیم تروریستی صهیونیستی باز هم مانند همیشه گزینه ترور فرماندهان موثر نیروی دریایی را پیشنهاد کرده است.
🔹 این مسئله همراه با بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا، ورود تجهیزات آمریکا و ناتو به قطر و امارات، وقوع برخی تحرکات پنهان در کویت و حتی بازطراحی تلاشهای آمریکایی برای تطبیع محور سعودی - صهیونی باعث افزایش سطح تهدید و اتخاذ تدابیر دفاعی و تهاجمی مختلفی در نیروهای مسلح جنوب کشور شده که بازدید سرلشکر موسوی و سرلشکر پاکپور از جنوب نیز در همین راستا ارزیابی میگردد.
@Muhallel
طبیعتاً، بزرگترین دستاورد #راهبردی طوفان الاقصی، خروج از لاک انفعال و مطرح کردن قضیه فلسطین از انتهای اولویتهای جهان به ابتدا بود. بیداری شکل گرفته در دنیا را با میلیونها کار تبلیغی و تبیینی و ... نمیتوانست انجام داد. از قضا همین بیداری، پایه اصلی رژیم صهیونیستی، یعنی ادعای مظلومیت قوم یهود را ویران کرد. جنایات رژیم در نقاط مختلف، بادی است که خواه ناخواه یک روز تبدیل به طوفان علیه آنها در سراسر دنیا و نه فقط منطقه میشود. این روندی محتوم است که مقدمات آن نیز آغاز گردیده.
در سطح #تاکتیکی، این عملیات توانست کل دکترین امنیت ملی رژیم را به نقطه فروپاشی رسانده، باعث شکلگیری اصول جدیدی در رزم آنها شود که هر چند در کوتاه مدت باعث استحکام میشود اما در بلندمدت به دلیل ضعفهای وجودی این استراتژی، آن را از درون سست میکند.
و در سطح #عملیاتی، طرحی که قرار بود به زودی اجرا گردد خنثی شد: طرحی که در آن قرار بود سه روز بعد در مسقط، احتمالا آبنباتی به نام پولهای مسدودی به ایران داده شود، هفته بعد و با ورود بلینکن و راهاندازی قطار تطبیع با سعودی، مالزی، پاکستان و ...، مسئله فلسطین در سطح سیاسی محو شده و چند ماه بعد با ترور دسته جمعی فرماندهان جهادی حماس و سپس ورود به غزه، قضیه فلسطین فیصله پیدا کند. /۲
@Muhallel
میتوان اینگونه گفت که دو ضربه اصلی یعنی ۱. شهادت فرماندهان و ۲. ویرانی غزه از خسارات اجتناب ناپذیر بود. دشمن در طرح خود مصمم بود. ما نیز میدانستیم که نبرد با رژیم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. به استدلال خود فلسطینیها، اکنون اما دشمن در ۷ اکتبر، شاهد کشته و اسرای زیاد خود بودند، امری که اگر منتظر آنها میماندیم شاید رخ نمیداد. / ۳
@Muhallel
اما اینجا سوالی پیش میآید؛ آیا نمیشد طوفانالاقصی را با هماهنگی انجام داد؟
پاسخ به این سوال نیازمند دقت فراوانی
است. اگر مکاتبات میان رهبران حماس پیش از ۷ اکتبر و پس از عملیات سیفالقدس بررسی شود، متوجه میشویم که شهید سنوار سه طرح را پیشنهاد داده بود:
طرح اول یا معرکه کبری که مبتنی بر حمله همزمان کل محور به جز ایران با هدف سرنگونی رژیم بود.
طرح دوم یا وسطی که مبتنی بر حرکت حماس و حزبالله در کرانه باختری با هدف پایهگذاری فروپاشی رژیم بود و
طرح سوم یا کوچک که مبتنی بر حمله حماس ولو از دو جبهه جدید دیگر به تنهایی جهت دریافت امتیازات سیاسی بود.
علیرغم تایید طرح اول، اما طوفان الاقصی شباهت زیادی به طرح سوم یحیی سنوار داشت.
بله، اکنون میتوان گفت که ما علاقه داشتیم پس از تجهیز کامل کرانه باختری، وارد فاز جدیدی شویم و تا قبل از آن با جنگ خاکستری، آنها را متوقف سازیم اما سوال این است که آیا این کارآمد بود؟ آیا اگر زمان میگذشت این باعث پایان پرونده فلسطین نمیشد؟ برادران فلسطینی می گویند شما ملاحظاتی دارید اما ما در فلسطین نیز ملاحظات زمانی و مکانی خاص خود را داشتیم. هر چند چه جمهوری اسلامی ایران و چه سیدحسن نصرالله، حمایت از غزه در مرحله بعدی را نه یک گزینه، که یک وظیفه دانستند./ ۴
@Muhallel
آیا خطایی صورت نگرفت؟
طبیعی است که خطاهای محاسباتی در این میان دخیل بود.
محور مقاومت وارد عرصه شد، اما ورود کامل آمریکا به درگیری و برخی مسائل دیگر که شاید بعدا بتوان به آنها پرداخت، معادله متعارف جنگ را برهم زد.
شاید حماس بر روی اتحاد کشورهای عربی و اسلامی در توقف متجاوز حساب باز کرده بود که بزودی مشخص شد که ذات این کشورها چیست.
شاید کسی فکر نمیکرد که واشینگتن تا این حد در کنار رژیم قرار گرفته، آن را از سقوط قطعی در ساعات ابتدایی نجات داده و سپس به گونهای از آن حمایت کند که اکنون برخی بگویند گویی این اسرائیل است که بر آمریکا حکمرانی میکند.
شاید آنها بر روی اهرم اسرای زیاد و فروپاشی جبهه داخلی رژیم و سرنگونی نتانیاهو حساب کرده بودند اما حمایت کامل آمریکای بایدن و ترامپ و بازی نتانیاهو با کارتها در اراضی اشغالی، این سناریو را محقق نکرد.
ما باید از این موارد درس بگیریم و فراموش نکنیم که نقطه قوت جبهه مقاومت، نیروی انسانیِ معتقدِ متخصص است، نیرویی که نمود آن در نسل پنجم جنگ در برابر ابرسامانههای پایش محیطی دشمن، یک سامانه تحلیلی منسجم است./ ۵
@Muhallel
این استدلالی معتبر است که بیشترین مشکلات ما در انجام خود عملیات بلکه در وقایع پس از آن بود؛ آن هم نه بلافصله که حدود یک سال بعد اما توجه به این نکته الزامی است که ضرورت وجودی امروز ما خروج از دوگانههای جنگ سردی است. طوفان الاقصی درست بود/ غلط بود، پیروز شد/ شکست خورد و غیره همگی گزارههایی هستند که تطابقی با محیط و واقعیت سیال، آشوبناک و پست مدرن امروز ندارند بلکه الزامات، علل، پیامدها و اقدامات در هر دوره زمانی که بسیار کوتاه است، مشخص میکند که ما در چه وضعیتی قرار داریم. / پایان
@Muhallel
امروز و با ورود افراد شاخص همچون ویتکاف و کوشنر و عبدالرحمن و کالین و النخاله و الهندی و مزهر به شرمالشیخ، مذاکرات شتاب گرفت و دقایقی پیش نیز توافقی میان دو طرف حاصل شد که ترامپ آن را اعلام کرد.
در این توافق، حماس ۲۰ اسیر زنده اسرائیلی را در مرحله اول آزاد میکند. دو طرف بر نام زندانیان فلسطینی که باید آزاد شوند نیز به توافق رسیدند.
در این متن، هر ۵ گذرگاه غزه بلافاصله جهت ورود کمکها بازگشایی میشود و در ۵ روز اول ۴۰۰ کامیون کمک وارد میشود.
تضمین توافق با آمریکا، قطر، مصر و ترکیه است.
در متن تصریح شده که تا زمانی که دو طرف به مفاد پایبند باشند، بازگشت به جنگ رخ نمیدهد.
در خصوص نقشه خروج رژیم از نوار غزه نیز اصلاحات جدیدی نسبت به نقشه اولیه ترامپ اعمال شد.
در خصوص حاکمیت غزه و خلع سلاح حماس نیز که پیچیدهترین موضوع است، مقرر شد که در مرحله بعدی به آن پرداخته شود.
@Mohallell
نمیتوان نقش و اهمیت فشارهای میدانی قسام و قدس به همراهی انصارالله که در روزهای آخر افزایش یافته و وارد مرحله تازهای شده بود را نادیده گرفت.
انزوای سیاسی گسترده رژیم و تغییر نسبی ادراک منطقه پس از حمله به دوحه، از دیگر اهرمهای فشار بر رژیم بود که در حرکت آن به سوی آتشبس موثر است.
اما از سوی دیگر، من همیشه بر این مسئله تاکید داشتهام که در هر تحلیل مرتبط با غزه، اول باید درد و رنجی که مردم میکِشَند را از نزدیک درک کرد، چه، بسیاری از این مشکلات گفته نمیشد و نمیشود تا هم شرافت مردم عزتمند و مقاوم آن حفظ شود و هم جنایت، عادی نشود. وائل دحدوح، چند شب پیش برخی پدیدههای عجیب ناشی از ۲ سال جنگ را در الجزیره برشمرد:
● ظهور شغل جدیدی بهنام تعمیر اسکناس به علت نبود اسکناس نو.
● رونقگیری شغل گور کَنی برای کسانی که یاد گرفتهاند بدون آهن و میلگرد و سیمان، قبرهای مناسب بسازند.
● بازگشت داد و ستدها به سیستم معامله کالا به کالا
● تغییرات زیاد چهره و ظاهر آدمها و ناشناس شدنشان برای نزدیکانشان بهخاطر گرسنگی و کمبود وزن
● از بین رفتن امکان جهتیابی شمال و جنوب و شرق و غرب و گُم شدن خانهها و محلهها در آوار
● از بین رفتن کامل ۸۵۰۰ خانواده
● کشته شدن ۴۶۰ نوزادی که بعداز جنگ بهدنیا آمدند و در جنگ به شهادت رسیدند.
● ۱۲هزار سقط جنین
● ثبت هزاران ازدوج جدید در محیطهایی بدون حریم خصوصی در چادرهای آوارگان
یک پزشک در غزه چند ماه پیش میگفت این هیئت های سیاسی فلسطینی با این همه سر و صدا و تشکیلات و ...، توانایی این را ندارند که برای یک ساعت هم که شده آتش را از روی ما قطع کنند؟! لذا اول باید مردم را درک کرد. ثانیاً به فشارهای سیاسی خصوصا از سمت میانجیها که میگفتند توافقی بهتر از این نخواهید داشت و ثالثاً به فشارهای میدانی جدید توجه کرد.
در خصوص نگرانیهای پس از آتشبس، واضح است که دو مسئله اساسی وجود دارد:
اول. مذاکرات خلع سلاح و حاکمیت غزه یا "روز بعد" که در مرحله بعدی است، بالاترین شکاف وجود دارد و البته با آزادی اسرا، اهرم مهمی از حماس خلع میشود.
دوم. در صورت حل پرونده غزه توسط آمریکا و اسرائیل و تبدیل سایر اجزای جبهه و در راس آن ایران و لبنان به اهداف بعدی آنها.
پس از قطعی شدن توافقات و ورود به مراحل اجرایی، در خصوص دو مورد آخر بیشتر صحبت میکنیم.
@Muhallel