سر که زد چوبه ی محمل، دل مـا خورد تَـرَک
غربتـش ریخت به زخـم دلِ عُشـــاق نَـمَـک
و چنان سوخت که بر سَردرِ آن، این شده حک
سر زینب به سلامت، سَرِ نوکر (به درک) به فَـلَک
پذیرشدینتاواندارد
وقتے از خبر سوختن زنے در تاریخ میسوزی، وقتے ذوب میشوی دررعلے ، باید منتظر باشے تا مثل آنہا غربتت بہ چشم بیاید. دیوانگے مجنون، سہم عشق بہ لیلے بود . محرومیت هم سہم عشــق بہ علے است.
دم زدن از علے ، جگرے چون جگر حمزه مےخواهد. دلے بہ پهناے آسمان ، صبرے بہ اندازه صبر علے در احد وقتے چشمش بہ شهدا افتاد . در مقابل سوختن گلش وقتے دوره اش ڪرده بودند. در آن شب تاریڪ وقتے با دستان خیبرگشا تکهٔ دیگرے از خودش را در دل خاڪ پنهان ڪرد.
شیعہ بودن تاوان دارد.
شیعہ تافتۂ جدا بافتہ است. تقدیرش با همہ فرق میڪند. مثل ده سالگےِ علے ، عقایدش را بہ سخره میگیرند . بوے خطر ڪہ مشموم میشود ، تنهایش مےگذارند
و تنهایش مےگذارند،
و تنهایش مےگذارند...
خبر ها حاکی از این هست که یه مشت وطن فروش،بی غیرت تو خیابون ها در حال پای کویبی هستند...
گفت ۱۷۰۰ سال است ڪہ همــہ ے سخنوران عالم درباره ے مریم داد سخن داده اند. ۱۷۰۰ سال است ڪہ همــہےفیلسوفان و متفڪران ملت ها در شرق و غرب، ارزش هاےمریم را بیان ڪرده اند. ۱۷۰۰ سال است ڪہ همـــہ هنرمندان ، چہرهنگاران ، پیڪرهسازانِ بشر ، در نشان دادن سیما و حالات مریم، هنرمندی هاے اعجازگر ڪرده اند. اما مجموعہ گفتہ ها و اندیشہ ها و ڪوشش ها و هنرمندے هاے همـــہ در طولِ این قرن هاے بسیار ، بہ اندازه این ڪلمہ نتوانستہ اند عظمت هاے مریم را بازگویند ؛ ڪہ
"مریم مادرِ عیسے است"
و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمـہ بگویم . باز درماندم .
خواستم بگویم فاطمــہ دختر خدیجہےبزرگ است.
دیدم ڪہ فاطمـــہ نیست!
خواستم بگویم ڪہ فاطمــہ ، دخترِ محمد است.
دیدم ڪہ فاطمـــہ نیست!
خواستم بگویم ڪہ فاطمــہ همسرِ علے است.
دیدم ڪہ فاطمـــہ نیست!
خواستم بگویم ڪہ فاطمـــہ مادرِ حَسنین است.
دیدم ڪہ فاطمـــہ نیست!
خواستم بگویم ڪہ فاطمــہ مادرِ زینب است.
باز دیدم ڪہ فاطمـــہ نیست!
نہ ! اینہا همہ هست و این همہ فاطمــہ نیست .
فاطمـــہ ، فاطمـــہ است....
_فاطمه، فاطمه است_
گُفتی: چه کَسی رازِقِ شِعر اَست؟ نوشتَم
چَـشمـانِ پُـر اَز شِـعرِ تـو (دامَـت بَـرَکـاتُه)
#مخاطب_خاص
آدم تو خیالش و توهماتش خیلی قشنگ زندگی میکنه...
کاشکی میشید یه کم ازشون تو واقیعت استفاده کنیم
[مُحـآمـ]
آدم تو خیالش و توهماتش خیلی قشنگ زندگی میکنه... کاشکی میشید یه کم ازشون تو واقیعت استفاده کنیم
مخصوصاً وقتی هنذفری میزاری...
#مخاطب_خاص
[مُحـآمـ]
_
هجرتسختاست..
این ڪہ خودت و دلت هجرت ڪند ،سخت است؛
اما لازم است،
لازم است تا ڪمــے خودت را بہ سختے بیندازے،
یڪ سختے جداے از تمام سختے هایے ڪہ در بالاخانۂ بهشت داشتے.
یڪ سختے ڪہ تورا بہ یاد تمام غفلت هاے گذشتہ ات بیندازد و خودت را بہ یاد خودت بیاورد...(:
_ماهےهاپروازمیڪنند_
YEKNET.IR - shoor 3 - fatemie avval 1400 - hosein taheri.mp3
2.83M
احساسی...
با هنذفری گوش نده
بزار بقیه هم فیض ببرن...
از رفتن تو قافله ای رفت ز شهرم
آرام جدا ، صبر جدا ، هوش جدا رفت
پ.ن: میگن بعضیا قدمشون بَدشُگُونِه ، من میگم بعضیا نبودنشون بَدشُگُونی میاره
#مخاطب_خاص
من قبلا با یه شخصی در رابطه بودم
بخاطره خدا و.. ازش جدا شدم
و خیلی اذیت میشه
حق الناسه؟
بعد یجورایی سیدم هست
گناه داره؟
#ناشناس
رابطه وقتی رابطه هست که حلال شرعی باشه
اگر نبوده که از همون اول گناه کردید
اگر هم جداشدنتون حلال شرعی بوده
نه مشکلی نداره.
به هرحال توافق بوده برای جدا شدن
دارم حلالش را میگم....
حرامش را نمیگم
برای شناختن کامل یک فردی چت توی چت و فضای مجازی نشون دهنده شخصیت واقعیش نیست.چون فرد نمیدونه اصلا طرف مقابلش پسر هست یا دختر و باید با همه یه رفتار کلی داشته باشه و منطقی...
پس اینطوری و از روی گرم گرفتن یا سرد بودن و... نخواهید که مذهبی بشید.چون فضای مجازی یه سری محدودیت هایی داره که انسان مجبوره با شخصیت واقعیش کمی متفاوت و سنگین تر باشه.چون خب نمیدونه طرف مقابلش دختر هست یا پسر بخاطر همین یه سری محدودیت های رفتاری میاره...
و ایشون هم بنظرم رفتار معقولی دارن.یعنی نه خیلی همه چیو به شوخی میگیرن ونه بی احترامی میکنن.
خیر الامور اوسطها...
میانه روی دارن کاملا...
پایدار باشید...
#ناشناس
لطف دارید 🙏
توے خیالاتِ خودم ،با همهےدل مشغولے ام
توے بیابان و در واقع برهوت نوآباد قدم میزدم
توے همین حین چشمم افتاد به یه تانڪر
اهالی رویش نوشته بودند
"به آخر دنیا خوش آمدید"
شرمنده شدم .. شرمنده امیدے ڪه در دلهاے مردم نوآباد خشڪیده بود...
_خاطراتاردویجهادیازدهستاننوآباد_
هدایت شده از |•بَـهــیـج•|🏴
مدرسه که میرفتیم...
فکر میکردیم دلگیری غروب جمعه بخاطر ننوشتن تکالیف شنبس،
اما الان میفهمیم...
تکالیفی که امام زمان داده بود رو یادمون رفته بود انجام بدیم...!
خواهرِ با حجابم
وقتی دلت میگیره از پوزخندهای به ظاهر روشنفکرها!!!
قران رو باز کن و سوره ی ”مطففین”
ایات ۲۹ تا ۳۴ رو بخون
”انان که امروز به تو میخندند ،فردا گریانند و تو خندان”
پس سرت رو بالا بگیر و
به حجابت افتخار کن.