eitaa logo
مسجد موسي بن جعفر(ع) محله نارون
105 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
44 فایل
در اين كانال برنامه هاي مختلف محله نارون و مسجد حضرت موسي بن جعفر(ع) و همچنين برنامه هاي فرهنگي ، اجتماعي و ... منتشر ميشود ادمين كانال: @javad4233 - تلگرام https://t.me/musanarvan ✅ سروش http://splus.ir/musanarvan روبیکا http://rubika.ir/musanarvan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 سهام دولتی برای متولدین ۱۴۰۱ 🔹وزیر اقتصاد: والدینی که کودکان آن‌ها در سال ۱۴۰۱ متولد شده‌ برای ثبت‌نام سهام ۱.۵ میلیون تومانی به iran.gov.ir مراجعه کنند. 🔹در سامانه یک کد رهگیری دریافت کرده و به ترتیب تاریخ تولد در سه ماهه اول سال قبل قادر خواهند بود سهام یک صندوق بورسی را انتخاب کنند.
| چه افرادی می‌توانند با ۱۲۳ یا اورژانس اجتماعی تماس بگیرند؟
مراسم حدیث شریف کساء توسط حاج مهدی منصوری سخنران (( استاد دانشمند )) مداحان حاج محمود کریمی کربلایی مهدی رعنایی جمعه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲ اصفهان سالن جدیدگلستان شهدا
هفتمین روز درگذشت بانو زمانی (همسر سیدرضا صالحی) مدیریت عطاری ابا 🖤⚫️🖤⚫️ا🖤⚫️🖤⚫️
📣📣📣📣 متنی بسیاااارزیبا وعبرت آمیز👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻 هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، می‌گفت چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 🤔 آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه!😔 اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه..🙄 حتی درزمان بیماریش نیز تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور،😤 تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم.😅 صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم!😍 ۱-مُرَتب و منظم باش؛ ۲-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش ۳-مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه!😔 با سرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته! از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد، لذا اونا رو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌امد بیرون! با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم🍃🌺 *اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد* توی این فکرا بودم که اسم‌مو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند😳 یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخره‌م می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و.. هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.. عزیزانم! در ماوراء نصایح و توبیخهای‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید... اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند: می‌گن قدیما حیاطها درب نداشت اگر درب داشت هیچوقت قفل نبود... می‌دونید چرا قدیمیا اینقدر مخلص بودند؟ چرا اينقدر شاد بودن؟ چرا اينقدر احساس تنهايی نمی‌كردند؟ چرا زندگی‌ها بركت داشت؟ چرا عمرشون طولانی بود؟... چون تو کتاب‌ها دنبال ثواب نمی‌گشتند که چی بخونند ثواب داره، دنبال عمل‌کردن بودند. فقط یک کلام می‌گفتند: خدایا به داده‌هایت شکر. نمی‌گفتند تشنه رو آب بدید ثواب داره می‌گفتند آب بدید به بچه که طاقت نداره موقعی که غذا می‌پختند، نمی‌گفتند بدیم ‌به همسایه ثواب داره، می‌گفتند بو بلند شده، همسایه میلش می‌کشه ببریم اونا هم بخورن. موقعی که یکی مریض می‌شد نمی‌گفتن این دعا رو بخونی خوب می‌شی، می‌رفتن خونه طرف ظرفاشو می‌شستن جارو می‌زدن، غذاشو می‌پختن که بچه‌هایش‌غصه نخورن اول و آخر کلامشون رحم و مهربانی بود. به بچه عیدی می‌دادند، می‌گفتن دلشون شاد می‌شه به همسایه می‌رسیدن می‌گفتن همسایه از خواهر و برادر به آدم نزدیکتره... خدایا قلب ما را جلا بده که تو کتاب‌ها دنبال ثواب نگردیم خودمان را اصلاح‌کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم‌ 💝 نه فقط با خواندن دعا... مهربان باشیم محبت کنیم بی‌منت...💗 *پیشنهاد میکنم این متن تاثیر گذار رو برای دوستان ، عزیزان ویا ... بفرستید.*
🔰چند نکته: 🔻اولاً، مقابله نیروی انتظامی با هنجارشکنان برای دین یا کردن آنها نیست بلکه برای جلوگیری از زیر پا گذاشتن قانون و تجاهر به است. 🔻ثانیا، اگر قرار است التزام عملی به قوانین به معنی نفاق باشد، در اینصورت باید کل قانونگذاری در همه جای دنیا تعطیل شود. زیرا قطعاً هر قانونی در هر زمینه ای وضع شود، طیف متنوعی از مردم ممکن است عقیده قلبی به آن نداشته باشند اما به دلیل مصلحت و یا هزینه سنگینی که در قانون شکنی وجود دارد، التزام عملی به قانون دارند. 🔻ثالثاً، اگر قرار باشد با این توجیهات ساده لوحانه، دست از قانون و شرع برداریم، پس باید در مورد دزدی، فساد اداری، قاچاق، راهنمایی و رانندگی هم قوانین را تعطیل کنیم❗️❗️❗️ در مورد آنها هم به نوعی نفاق پروری می شود! 👈 زیرا بسیاری از افراد به دلیل وجود قانون است که دزدی نمی کنند، فساد اداری مرتکب نمی شوند، قاچاق نمی کنند و از قوانین راهنمایی و رانندگی سرپیچی نمی کنند.
💯 ⭕️این تهاجم نیست، تجاوز فرهنگیه!!! غربی‌ها بار‌ها نشان دادن برای زنان هیچ هویتی قائل نیستن و روح اشرف‌مخلوقاتی آن ها را تا بلا نسبت حیوان، پایین آوردن و الان هم نسخه قلاده به گردن را مُد کرده اند... به کجا پناه ببریم از این میزان بلاهت و وادادگی؟ فروش قلّاده در یکی از بزرگ‌ترین سایت‌های فروش کالا؟! حس میکنم دارم خواب می‌بینم، مگه میشه انقدر آزاد؟ باورم نمیشه انقدر کپک وجود داره! محاکمه اصلی باید برای مروّجان فرهنگِ مبتذل غربی باشد...
🚨سکوتی که بوی خون می‌دهد! 🔻صد سیلی به زن مسلمان بخورد باز هم عده‌ای چشم از خلخال زن یهودی بر نمی‌دارند!/ سوز چاقو بیشتر است یا ماست؟ محمد فخرا، فعال رسانه‌ای: 🔹نمی‌دانم شنیدید یا نه ولی در هفته‌ای که گذشت یازده گلوله بر تن انسانی اصابت کرد و چاقو سینه‌ای را شکافت و دو فرزند پانزده و شانزده ساله از نعمت پدر و مادر محروم شدند؛ خداروشکر اما ماست بر سر کسی ریخته نشد! احتمالا اینها به گوشتان نرسیده است چون بریده شدن گلوی یک طلبه آنقدر جذاب نیست که ترند فضای مجازی شود. یا مثلاً برای حمید علیمی و امثالش گلوله خوردن یک آیت الله کمتر از چپه شدن یک سطل ماست اهمیت دارد. حتی مسئله ماست هم نیست؛ مسئله کسی است که ماستی شده است. صد سیلی به زن مسلمان بخورد عده‌ای چشم از خلخال زن یهودی بر نمی‌دارند که مبادا خش بردارد. 🔹آیت الله سلیمانی عضو سابق خبرگان رهبری بر روی صندلی بانک مورد هدف یازده گلوله قرار گرفت. خب به ضارب هم حق بدهیم؛ با خود گفته دیگر کی فرصت می‌کنم یک چنین مقام سابقی را بدون خدم و حشم در یک مکان عمومی میان مردم پیدا کنم. شاید آمده پول شارژ بادیگاردها و ماشین ضد گلوله‌اش را تحویل بگیرد. در مجازی گفتند بحث روی عدد چهار میلیارد تومان بالا گرفته بود. تقصیر خود شهید بود که فکر می‌کرد آن مقدار پول در جیب عبا جای میگیرد و با خدمتکاران خود تعارف کرد بر سر تحویل پول از بانک. واقعیت این است که آیت الله سلیمانی میان مردم یازده گلوله خورد و آنها که در ذهن مشوش خود توانایی هضم بادیگارد و نوکر نداشتن عضو سابق خبرگان را هم ندارند، به او تهمت‌های میلیاردی زدند تا شاید وجدانشان را اینچنین گول بزنند. وجدانی که هر چند سنگ شده باشد اما از سکوت تناقض آمیز برای خون یک انسان اندکی بدرد میاید. 🔹به طلبه‌ی دیگری با ماشین حمله شد و سپس ضارب با چاقو به جان او افتاد و خون انسانی بر زمین جاری شد. خوشبختانه آن طلبه فوت نکرده است اما وجدان بعضی زودتر از اینها مرده است. هر چقدر مقایسه کنیم که سوز چاقو بیشتر است یا ماست کم گفتیم. شاید به آن ضارب هم گفته‌اند این طلبه‌ها خطرناکند. اگر با چاقو سینه‌شان را نشکافیم فردا روزی بر سر مردم ماست می‌ریزند. امروز بزن بر قلبش تا فردا ماستی نشوی. 🔹عده‌ای ناشناس زنی را در سراوان به شهادت رساندند. مولوی عبدالحمید بخاطر این زن بالای منبر می‌رود؟ حمید علیمی برای بچه‌های پانزده و شانزده ساله‌اش توئیت می‌زند؟ عزاداران خلخال زن یهودی و سطل ماست لبنیاتی آیا برای آنها عزاداری می‌کنند و هشتگ زن زندگی آزادی می‌زنند؟ یا وقتی بفهمند شوهر این خانم فرمانده نیروی انتظامی سراوان بوده و در ماشین همراه همسرش به شهادت رسیده است، روضه سکوت می‌گیرند؟ اینها یک طرف و شهید امر به معروف که برای دو دختر کم حجاب غیرت داشت یک طرف. باز هم هست و نیازی به گفتنش نیست. آخر کلام اینکه مواضعتان خونی شده است. توئیت‌های شما بوی خون می‌دهد. از ماست گفتن‌های‌تان خون می‌چکد. سکوت شما همه جا را خونی کرده است. https://chat.whatsapp.com/FMeH7C6XEVDEfBCgijmH0P https://t.me/musanarvan http://sapp.ir/musanarvan https://eitaa.com/musanarvan https://rubika.ir/musanarvan