eitaa logo
تأملات
604 دنبال‌کننده
35 عکس
2 ویدیو
1 فایل
یادداشت‌ها و تأملات محمد #ولیانپور طلبه | در باب سیاست، فرهنگ و رسانه | عدالتخواه ارتباط با من در ویراستی و فارس: virasty.com/valianpour farsnews.ir/Valianpour
مشاهده در ایتا
دانلود
طوفان‌الانقلاب و فرجام مقاومت خاطرم هست چند روز پس از در 7 اکتبر 2023، درست همان روزهایی که گردوخاک طوفان غزاوی‌ها داشت فرومی‌نشست، عمق حملات مشخص‌تر می‌شد و همه منتظر پاسخ رژیم اشغالگر بودند، نوشتم: همان عملیات روز اول طوفان‌الاقصی که هیمنه اسرائیل را شکست و موجودیتش را به بازی گرفت، کار خودش را کرد و خیلی از محاسبات را تغییر داد؛ حتی اگر به نابودی غزه منجر شود! و از این‌جا به بعد هر نتیجه‌ای که نشان‌دهنده باقی ماندن غزه مقاوم باشد، معجزه است و مساوی با پیروزی مطلق مقاومت. امروز این معجزه اتفاق افتاده و نه‌تنها «غزه مقاوم» باقی مانده، بلکه «مقاومت غزه» با قدرت به طرف تعیین‌کننده آتش‌بس تبدیل شده و نمایشی عزت‌مندانه از آزادی اسرای چهل‌سال گذشته فلسطین بر روی خرابه‌های غزه برپا کرده است. از این‌جا به بعد هر دستاوردی را باید فراتر از معجزه و فتح‌الفتوح مقاومت باورناپذیر مردم غزه تعبیر کرد. اما درست 46 سال پیش هم طوفانی رخ داد که در ابعادی گسترده‌تر، موجودیت تمدن غرب و ساختار سیاسی حاکم بر جهان را به چالش کشید. طوفان مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) در سال 1357، نه‌تنها نظریه‌های دین و دین‌داری، بلکه نظریه‌های انقلاب را هم ابطال کرد و اندیشمندانش را به بازنگری واداشت. حالا ورای ساختار دوقطبی جهان، قطب جدیدی ظهور کرده بود که تا اعماق تفکر اشغال‌گر مادی نفوذ کرد و انسان‌هایی را تربیت کرد که فراتر از محاسبات عادی و مادی می‌اندیشیدند و روش دیگری از زندگی را برگزیده بودند. طوفان انقلاب کار خودش را کرده بود و خیلی از محاسبات را تغییر داد؛ حتی اگر خیلی زود به شکست در برابر تمدن شرق و غرب که موجودیتشان را در خطر می‌دیدند، می‌انجامید. و از آن‌جا به بعد هر نتیجه‌ای که نشان‌دهنده باقی ماندن انقلاب باشد، معجزه است و مساوی با پیروزی مطلق. با همه فراز و فرودها این معجزه هم اتفاق افتاده و انقلاب نه‌تنها پس از چهل و شش سال بر همان اصول پیشین پابرجا مانده، بلکه به قدرتی منطقه‌ای و تعیین‌کننده تبدیل شده است که مبارزان طوفان‌الاقصی هم نصرت و عزتشان را مرهون انقلاب اسلامی می‌دانند. این‌جا جایی است که نظریه «ترمیدور» و فروکش کردن آتش انقلاب‌ها هم به چالش کشیده می‌شود! درک این معجزه وقتی راحت‌تر می‌شود که فشارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی نظامی بی‌سابقه‌ای را تصور کنیم که در طول این 46 سال قرار بود فلج‌کننده مردم ایران باشند و دشمنان ما وعده سرنگونی انقلاب مردم را آن‌قدر قریب‌الوقوع می دانستند که هر روز تمدیدش می‌کردند. فشارهایی که فقط بخشی از آن در چارچوب جنگ سرد، قطب قدرت‌مند بلوک شرق را با همه توان‌مندی‌های نظامی، هسته‌ای و اقتصادی‌اش، 46 سال پس از جنگ جهانی دوم به فروپاشی کشاند. از این‌جا به بعد هر دستاوردی را باید فراتر از معجزه و فتح‌الفتوح انقلاب اسلامی دانست؛ از پیشرفت‌های چشم‌گیر در بسیاری از عرصه‌های علمی و خدمت‌رسانی به مردم گرفته تا تاب‌وری خیره‌کننده در برابر تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی و بالاخص حیات پیوسته جبهه مقاومت. بدیهی‌ست چنین ادعایی درباره اصل انقلاب اسلامی، نافی هیچ‌یک از ضعف‌ها و مشکلات پرشمار داخلی نیست و نگارنده بر فسادهای ریز و درشت و قانون‌گریزی‌های اصحاب قدرت، سوءتدبیرها و ناکارآمدی‌ها، مجامله و مداهنه در حل معضلات و رسیدگی به مفاسد، نفوذهای مکشوف و نامکشوف در ساختار قدرت، عقب‌ماندگی در مقوله عدالت، تلاش‌ها برای تحریف انقلاب و... واقف است. اما همه این لکه‌های پراکنده بر دامن انقلاب باعث نمی‌شود که نقشه بزرگ‌مقیاس نقش‌آفرینی انقلاب اسلامی در جهان امروز و نقش تاریخی مردم در احیای عظمت ایران را نادیده بینگاریم. فائق آمدن بر مسائل و مشکلات جاری را در گام‌های بعدی انقلاب نیز باید با قدرت بیشتری پیگیری کرد؛ هنگام عبور از محافظه‌کاری نسل محافظ انقلاب و گذار به نسل جوان انقلابی که فراتر از حفظ انقلاب، رؤیای جهش انقلاب را در سر دارند. یادداشت‌ها و تأملات محمد ولیانپور @mvalianpour
تشکیلات بی تشکیلات! تنها یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57، تشکیلاتی توسط رهبران انقلاب پایه‌ریزی شد که بتواند امواج خروشان مردم انقلابی را به نظم درآورد. اسلامی به پلی میان مردم با نهادهای درحال تشکیل نوپای حکومتی تبدیل شد تا در کوران انقلاب و شکل‌گیری ساختارهای رسمی ایفای نقش کند. حزبی که در روز اول اعلام موجودیتش هشتاد هزار نفر متقاضی ثبت‌نام داشت و تنها صد روز بعد که مواضعش را تبیین کرد، اعضایش به دومیلیون نفر رسیده بود، گمان می‌رفت که بتواند الگویی بومی از و کنش سیاسی در ایران پس از انقلاب را ارائه کند. اما هشت سال بعد با فقدان عناصر اصلی، که بسیاری به شهادت رسیده و برخی درگیر فعالیت اجرایی شده بودند، دامنه فعالیت‌های مؤثر حزب به شدت کاهش یافت و تلاش برای جامعیت حداکثری، طبیعتا اختلافاتی را زیر پوست حزب تجمیع کرده بود. امری که نهایتا فلسفه وجودی حزب را با تردید مواجه کرد و به خواست رهبرانش به تعطیلی منجر شد. حزب جمهوری گرچه دولت‌ساخته نبود، اما ساختارساز و نهایتا دولت‌ساز بود و از آن‌جا که مأموریت اولیه‌اش را در ساختارسازی برای «انقلاب اسلامی» می‌دید، پس از موفقیت در این مرحله، محمل و محرکی برای ادامه کنشگری در «جمهوری اسلامی» نیافت و نتوانست مأموریتش را امتداد بخشد. حزبی که قرار بود باشد، فقط حزب بود. حالا چهل و شش سال پس از بیست‌ونهم بهمن‌ماه 57 و سال‌روز تأسیس حزب جمهوری، با همه حرف و حدیث‌ها درباره حزب، روشن است که با وجود ده‌ها حزب ثبت‌شده در کشور، جای خالی حزب جمهوری اسلامی هرگز پر نشد و در طول این سال‌ها بدیل مؤثری برای نیز تعریف نشده است. احزاب فعال در در طول دهه‌های گذشته عموما دولت‌ساخته بوده‌اند و نتوانستند نسبت پایداری با مردم برقرار کنند و در برابر عملکرد دولت‌های منسوبشان نیز پاسخ‌گو نبوده‌اند. این امر باعث شده است که با وجود برخی فراز و فرودها، اعتبار احزاب و جناح‌های سیاسی حداقل محل تردید باشد. تا جایی‌که هر دو نامزد جدی انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته صراحتا بر نفی وابستگی حزبی خود تأکید کرده و انتساب حزبی را به مثابه یک اتهام تلقی می‌کردند! گرچه این بی‌اعتمادی شاید ریشه‌ای عمیق‌تر داشته باشد و حداقل به تجربه حزب رستاخیز بازمی‌گردد؛ حزبی که عضویتش اجباری بود و قرار بود به گفته محمدرضا پهلوی کسی که عضویتش را نپذیرد یا از کشور اخراج شود و یا به زندان برود، اما تنها سه سال دوام آورد و پنج ماه پیش از فروپاشی حکومت پهلوی فروپاشیده شد. اما چهار دهه پس از تجربه حزب جمهوری همچنان این پرسش وجود دارد که چرا تحزب در ایران نمی‌تواند قوام پیدا کند و حتی مدل بومی آن با طراحی متفکری نظیر شهید بهشتی نیز نتوانست پایدار بماند؟ و فراتر از آن، این‌که آیا اصولا تحزب برای جامعه ایران امر مطلوبی است یا باید طرحی نو درانداخت؟ روشن است که با فقدان بسترهای کنش سیاسی و رقابت مؤثر در جامعه نمی‌توان به افزایش مشارکت سیاسی پایدار امیدوار بود و این فضا ممکن است به رشد گفتمان‌های غیررسمی یا حتی اعتراضی بینجامد. از سوی دیگر اهمیت نظم و انتظام حرکت‌های مردمی و لزوم حاکمیت بر فعالیت‌های جمعی چیزی نیست که در فرهنگ اسلامی قابل تردید باشد. بنابراین نمی‌توان از کنار این پرسش به سادگی گذشت و «بی‌تشکیلاتی» را تجویز کرد. چراکه در نبود فرایندهای شفاف تشکیلاتی، ارتباطات پیچیده باند‌های سیاسی، اقتصادی و حتی قومیتی تعیین‌کننده ساختارهای قدرت خواهند بود. یادداشت‌ها و تأملات محمد ولیانپور @mvalianpour