مذاکره در بنگاه معاملاتی ترامپ!
کاش میشد مذاکره با ترامپ را به بنگاه املاکش در طبقه پنجاه و هشت برج ترامپ در خیابان پنجم منهتن نیویورک برد تا یادمان باشد که چه چیزهایی را معامله میکنیم و در ازایش به دنبال کاپ اخلاق نباشیم!
و البته کاش میشد مذاکره را به بنگاهدارانی از سنخ خودش سپرد؛ کسانی که از سیگنال معاملاتی طرف مقابل به شوق نمیآیند، یا دستکم ذوق و شوقشان را بروز نمیدهند، از معاملات هیجانی حذر میکنند، تاریخچه و تکنیکال معاملات را درنظر گرفتهاند، دست بالا را میگیرند که حداقل به پایینش برسند، داشتههایشان را کوچک نمیشمارند، تعهدات شفاهی و کاغذی طرف مقابل را بزرگنمایی نمیکنند، نسیه نمیفروشند، معامله را قدم به قدم پیش میبرند و در نهایت بدون سود از معامله خارج نمیشوند...
چهبسا همین گفتگو و مذاکره هم در وضعیتی که طرف مقابل به آن اشتیاق دارد، خودش ارزشمند است و نباید به قیمت پایینی فروخته شود!
متن کامل را بخوانید:
https://eitaa.com/joinchat/2138309435C33bca0d387
#مذاکره #ترامپ #برجام #ظریف
یادداشتها و تأملات محمد ولیانپور
@mvalianpour
هدایت شده از یادداشتها و تأملات
مذاکره در بنگاه معاملاتی ترامپ!
در مذاکره یا توافق با آمریکا اولین چیزی که نمود دارد، زمینه تاریخی و تجارب سیاسی حاصل از آن است. هفت سال پیش در چنین روزهایی دولت اسبق آمریکا به ریاست رئیسجمهور فعلی، خروج قطعی آمریکا از برجام را اعلام و سه ماه بعد فرمان اجرایی آن را امضا کرد. او با این کار نهتنها یک تعهد بهظاهر محکم بینالمللی را نادیده گرفت، بلکه اعتماد به گفتگو با واشنگتن را نیز به محاق برد.
این اقدام یکجانبه همراه با تشدید تحریمها علیه مردم ایران، نشان داد که به سیاستمداران آمریکایی حتی وقتی امضایشان پای اسناد الزامآور بینالمللی هم نشسته باشد نمیشود اعتماد کرد، چه رسد به قول و قرارها و سخنان شفاهی... حالا دیگر اصل گفتگو با چنین موجوداتی هم بیفایده نشان میداد!
من البته معتقدم نفس گفتگو و مذاکره در هیچ شراطی نباید تابو و حساسیتبرانگیز تلقی شود و به این بهانه از آن استنکاف کرد. همانطور که اصل مذاکره برای مذاکره را هم نباید دستاورد تلقی کرد! آنچه اهمیت دارد، توان مذاکرهکنندهها و فحوای گفتگو و محتوای مذاکره است که باید نسبت به آن حساسیت داشت تا بین دادهها و ستاندهها توازنی وجود داشته باشد.
اما با طرفی که کمترین بهرهای از دیپلماسی نبرده است چگونه میتوان مذاکره کرد؟ دیپلماسی متعارف چقدر در گفتگو با او کارآیی دارد؟
دونالد ترامپ، کسی است که پیشینهای تجاری و معاملهمحور دارد. کسی که هویتی جز معامله و کاسبی برای خود قائل نیست و رمان زندگیاش را هم به نام «هنر معامله» نوشته است (Trump: The Art of the Deal). او حتی به ریاستجمهوری آمریکا نیز به چشم یک پروژه اقتصادی نگاه کرده و در روز اول تحلیفش رمزارز اختصاصی خود ($TRUMP) را راهاندازی میکند تا ظرف چند ساعت میلیاردها دلار به جیب بزند.
کنشهای ترامپ نشان داده است که حتی رویکردش به مسائل بینالمللی هم مبتنی بر منطق معامله و اولویتدهی به منافع کوتاهمدت اقتصادی بوده است. او حتی آمریکا را از معاهدات بینالمللی زیستمحیطی و شورای حقوق بشر سازمان ملل نیز خارج کرده است.
با این توصیفات بعید است با زبان مرسوم دیپلماسی بتوان با او به گفتگو نشست. اگر قرار بر مذاکره با آمریکای ترامپ است، باید به دنبال ادبیات مشترک دیگری بود. شاید برای مذاکره در بنگاه معاملاتی ترامپ، بهجای دیپلماسی کلاسیک باید بهدنبال نگاه معاملهگرانه و کاسبکارانه مبتنی بر منافع ملی بود تا از چاله برجام به چاه بیفرجام دیگری فرونیفتیم.
کاش میشد مذاکره با ترامپ را به بنگاه املاکش در طبقه پنجاه و هشت برج ترامپ در خیابان پنجم منهتن نیویورک برد تا یادمان باشد که چه چیزهایی را معامله میکنیم و در ازایش به دنبال کاپ اخلاق نباشیم!
و البته کاش میشد مذاکره را به بنگاهدارانی از سنخ خودش سپرد! کسانی که از سیگنال معاملاتی طرف مقابل به شوق نمیآیند، یا دستکم ذوق و شوقشان را بروز نمیدهند، از معاملات هیجانی حذر میکنند، تاریخچه و تکنیکال معاملات را درنظر گرفتهاند، دست بالا را میگیرند که حداقل به پایینش برسند، داشتههایشان را کوچک نمیشمارند، تعهدات شفاهی و کاغذی طرف مقابل را بزرگنمایی نمیکنند، نسیه نمیفروشند، معامله را قدم به قدم پیش میبرند و در نهایت بدون سود از معامله خارج نمیشوند...
چهبسا همین گفتگو و مذاکره هم در وضعیتی که طرف مقابل به آن اشتیاق دارد، خودش ارزشمند است و نباید به قیمت پایینی فروخته شود!
#مذاکره #ترامپ #برجام #ظریف
یادداشتها و تأملات محمد ولیانپور
@mvalianpour