◾️◾️◾️◾️◾️◾️
استاد بود ... آینه بود... آه...! ماه بود
لب های منبر از غم داغش پر آه بود
چشمم برای دیدن رویش به راه ماند
با او همیشه حال دلم رو براه بود
لرزه به دست هاش اگر هم که بود باز
مانند کوه بود ... مرا تکیه گاه بود
تا او شدن شبیه خیالی که بیش نیست
من غرق ظلمت شبم اما پگاه بود
چیزی غریب بود ... همیشه بهار بود
لب های پر تبسم و چشمش گواه بود
از اشکها بپرس ازین ایستاده مرد
مردی که کوه پیش نگاهش چو کاه بود
#روح_الله_عمران
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
باید از "آه" بگویم دل من می لرزد
گاه از "آه" سرودن جگری می طلبد
.
گاهی آهی ز نگاهی که تو می دانی و من
گوشه ای.. خلوتی و چشم تری می طلبد
داستانی شده گیسوی پریشان شده اش
شرح گیسوش مجال دگری می طلبد
#روح_الله_عمران
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
حال ما حال غریبی ست ...تو را می خواهد
چو کویری که به پهناش ... همه جیحون را
.
#روح_الله_عمران
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حسین_جانم
صحنه هایی خاطره انگیز
از حمل ضریح مطهر امام حسین علیه السلام
از مدرسه معصومیه به کربلای معلا
یادش بخیر🌷
"می رسد خشک لب
از شط فرات اکبر من
نوجوان اکبر من
سیلانی بکن ای چشمه ی چشم تر من
نوجوان اکبر من"
🔷
می رهانم همه ی حاصل خود را از هجر
به وصال دلدار
پیرم اما ز پی ت مثل جوانم در سر
شور شیرین، سرشار
🔷
برو اما به تماشای تو صف در صف ماه
قدر یک آه ، نگاه
دیگر از شوکت تو هیچ نمانَد پسرم
جز به قدر پر کاه
🔷
بعد تو ـ ای مه این ظلمت سوزان از کین ـ
غنچه هایم را ببین
تازیانه ست که تازه کند آواز غمِ
مادر پرده نشین
🔷
هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
به بلا بسم الله
هر که دارد به سرش شور و نوا بسم الله
چه نوا ! بسم الله
🔷
هر چه گیسوی تو خونین دل من خونین تر
من و این داغ جگر
همه ی دشت شده هلهله ای لشکر من!
نوجوان اکبر من
🔷
با چه حالی به تو گویم پی غارت آیند
و جسارت آیند
صحبت از خنجر و نیزه ست و این حنجر من
نوجوان اکبر من
🔷
برده اید از برم آئینه ی پیغمبر من
لاله ی پرپر من
چه نیازی ست به پیراهن و انگشتر من
بدن بی سر من
🔷
#روح_الله_عمران
3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب بساط "کفرسوزان" ست
ماییم و ماه و جمع دیگر هم
.
پای نظامِ خود نمی مانی!؟
در حدّ یک #الله_اکبر هم؟!
.
#روح_الله_عمران