eitaa logo
₍ خ‌اتون. ₎
214 دنبال‌کننده
27 عکس
7 ویدیو
0 فایل
ساکن شرقیِ غمگین هستم، نامه‌های خاك‌آلودتون رو برای من ارسال کنید تا به معجزۀ واژه‌ها دچار بشم☀️: ' https://daigo.ir/secret/9659893987 '
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتنگم و با هیچ کسم میلِ سخن نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- به نام آن ذاتِ بی‌چون، که عاشق را معشوق و عابد را معبود آفرید. عزیزِ پر مهرم. مدت بسیاری می‌شود که برایت مکتوب نکرده‌ ام و بسیار بر پایان این فقدان و تخریب خشت به خشتِ این دیوار دوری مشتاقم، و شکی در این فقره نیست که سپیده‌دم را با خیال تو و شب‌های مطلقاً بی‌نور را نیز با موج افکار تو در ذهن سپری می‌کنم. آگاه نیستم که تو، تا چه اندازه تعلق خاطری _هرچند ناچیز_ به من داری؛ ولیك‌ من به وصالِ تو و گذران این روزهای تاریك‌ زندگانی‌ با تو دل بسته ام و از برای اندوهِ فراقت، شادی را از سینه برون کرده‌ ام‌. به قولی، ₍ مـن همانم که بی تو هیچم‌. ₎ گمان می‌برم این عشق را که در هر ثانیه در وجودم رشد می‌کند، طراوت می‌گیرد و به پرتو آفتاب می‌رسد، روزگاری پس از این در بوق و کرنا کنند و بانگ بر آورند که: این بار، لیلی به مجنون دل بست و نه مجنون به لیلی. حقیقت هم دارد، تاریخ گاهی مواقع به طرز اعجاب‌انگیزی منعکس می‌شود؛ روزگاری در خاك‌ِ این بوم، فرهاد به شیرین عاشق شد و روزی دیگر، خسرو به شیرین که هر کدام افسانـۀ منحصر به فردی دارند. ولیك‌ کجایند آنان که ببینند‌ این بار، لیلی به مجنون دل بسته و افسار قلبِ خود را به محبوب سزاواری‌ چون او گره زده است؟ در لا به لای صفحات کهنِ این سرزمین، عشق های بی‌سرانجامی سرکوب شده‌ اند و اکنون به ژرفای خاك‌ رفته اند. نشانه‌ها هم بسیارند، چندی‌ست که صدای تیشه از بیستون به گوش نمی‌رسد [ اشاره به این شعر که می‌گوید: دیگر صدای تیشه از بیستون نیامد / شاید به خوابِ شیرین، فرهاد رفته باشد. ] ، چندی‌ست که تهمینه، نجواهای عاشقانـۀ رستم را مهمان نمی‌بیند و مدتی‌ست که خسرو به خواب آرامِ شیرین می‌رود، نا امید باز می‌گردد و به استیصال می‌نشیند. در درون‌مایه‌ های اسرارِ این عشق علیه‌السلام، چه نهفته است که آدمی را تا اقیانوس بی‌کران انتظار می‌برد و گاه، سر افکنده و مشوش باز می‌گرداند؟ عطوفِ آبیِ من، در واقعیت من از این هراس دارم که روزگاری فرجام این عشق نیز به دستان باد سپرده شود و واژه‌ها از بیان آن‌چه که گذشت و کس ندانست، مضایقه کنند. منِ بی تو بسیار مضحك‌ و منفور است، به سان پروانه‌ای بی بال و پر و نقش که تمام زیبائی خود را در نبودِ این سه از دست داده است. - «بوسه به پیوست است | آبانگانِ یك‌ هزار و چهارصد و سه.»
مرا ببوس.mp3
10.94M
₍ 📼 برای آخرین بار؛ تو را خدانگه‌دار. ₎
درونم شعله‌ها دارم، ولی سبز است رخسارم.
با نبودش، ماه و ماهی بی‌پناه.
« https://daigo.ir/secret/9659893987 » سلام سلام، صحبت کنیم.
خانه‌ات سرد است؟ دل‌آشوب مباش، خورشیدی در پاکت می‌گذارم و برایت پست می‌کنم. ستارۀ حقیری در واژه‌ها بگذار و سویم روانه کن. - بسیار تاریکم. -
فکرت را که می‌کنم، مثل این است که توی قلبم دارند طبل می‌زنند؛ هر ضربه را هزاران بار قوی‌تر کن و هر ضربه را هزاران بار تکرار کن. تنم پاره پاره می‌شود. - • از نامه‌های فروغ.
« رجوع؟ ».mp3
2.69M
₍ 📼 از برایِ هبوط واژه‌ها. ₎
غمناکم، به مانند ترانه‌های کوچك‌ِ غربت.
" https://daigo.ir/secret/9659893987 اهالیِ خوش ذوق، قوریِ چای درحال دم کشیدنه! [🫖] تشریف بیارید تا گفتگو کنیم:
صدای پایم از انکارِ راه برمی‌خاست. و یأسم از صبوریِ روحم، وسیع‌تر شده بود؛ و آن بهار، و آن وهمِ سبزرنگ که بر دریچه گذر داشت، با دلم می‌گفت: «نگاه کن، تو هیچ‌گاه پیش نرفتی، تو فرو رفتی.»
420_26182179599873.mp3
3M
₍ 📼 برای تراوشِ لبخندها. ₎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در آغوشم بگیر و نجاتم بده، قاتلی در من است که گاه به گاه در آینه‌ها می‌بینمش.
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد، کسی مرا به مهمانیِ گنجشك‌ها نخواهد برد، پرواز را به خاطر بسپار؛ پرنده مردنی‌ست.
به تو گفتم: گنجشكِ كوچك من باش، تا در بهار تو، من درختی پر شكوفه شوم. و برف آب شد. شكوفه رقصید و آفتاب درآمد.