eitaa logo
₍ خ‌اتون. ₎
213 دنبال‌کننده
26 عکس
7 ویدیو
0 فایل
ساکن شرقیِ غمگین هستم، نامه‌های خاك‌آلودتون رو برای من ارسال کنید تا به معجزۀ واژه‌ها دچار بشم☀️: ' https://daigo.ir/secret/9659893987 '
مشاهده در ایتا
دانلود
" قسم به گنبدِ کبود‌. "
دلتنگم و با هیچ کسم میلِ سخن نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- به نام آن ذاتِ بی‌چون، که عاشق را معشوق و عابد را معبود آفرید. عزیزِ پر مهرم. مدت بسیاری می‌شود که برایت مکتوب نکرده‌ ام و بسیار بر پایان این فقدان و تخریب خشت به خشتِ این دیوار دوری مشتاقم، و شکی در این فقره نیست که سپیده‌دم را با خیال تو و شب‌های مطلقاً بی‌نور را نیز با موج افکار تو در ذهن سپری می‌کنم. آگاه نیستم که تو، تا چه اندازه تعلق خاطری _هرچند ناچیز_ به من داری؛ ولیك‌ من به وصالِ تو و گذران این روزهای تاریك‌ زندگانی‌ با تو دل بسته ام و از برای اندوهِ فراقت، شادی را از سینه برون کرده‌ ام‌. به قولی، ₍ مـن همانم که بی تو هیچم‌. ₎ گمان می‌برم این عشق را که در هر ثانیه در وجودم رشد می‌کند، طراوت می‌گیرد و به پرتو آفتاب می‌رسد، روزگاری پس از این در بوق و کرنا کنند و بانگ بر آورند که: این بار، لیلی به مجنون دل بست و نه مجنون به لیلی. حقیقت هم دارد، تاریخ گاهی مواقع به طرز اعجاب‌انگیزی منعکس می‌شود؛ روزگاری در خاك‌ِ این بوم، فرهاد به شیرین عاشق شد و روزی دیگر، خسرو به شیرین که هر کدام افسانـۀ منحصر به فردی دارند. ولیك‌ کجایند آنان که ببینند‌ این بار، لیلی به مجنون دل بسته و افسار قلبِ خود را به محبوب سزاواری‌ چون او گره زده است؟ در لا به لای صفحات کهنِ این سرزمین، عشق های بی‌سرانجامی سرکوب شده‌ اند و اکنون به ژرفای خاك‌ رفته اند. نشانه‌ها هم بسیارند، چندی‌ست که صدای تیشه از بیستون به گوش نمی‌رسد [ اشاره به این شعر که می‌گوید: دیگر صدای تیشه از بیستون نیامد / شاید به خوابِ شیرین، فرهاد رفته باشد. ] ، چندی‌ست که تهمینه، نجواهای عاشقانـۀ رستم را مهمان نمی‌بیند و مدتی‌ست که خسرو به خواب آرامِ شیرین می‌رود، نا امید باز می‌گردد و به استیصال می‌نشیند. در درون‌مایه‌ های اسرارِ این عشق علیه‌السلام، چه نهفته است که آدمی را تا اقیانوس بی‌کران انتظار می‌برد و گاه، سر افکنده و مشوش باز می‌گرداند؟ عطوفِ آبیِ من، در واقعیت من از این هراس دارم که روزگاری فرجام این عشق نیز به دستان باد سپرده شود و واژه‌ها از بیان آن‌چه که گذشت و کس ندانست، مضایقه کنند. منِ بی تو بسیار مضحك‌ و منفور است، به سان پروانه‌ای بی بال و پر و نقش که تمام زیبائی خود را در نبودِ این سه از دست داده است. - «بوسه به پیوست است | آبانگانِ یك‌ هزار و چهارصد و سه.»
جنازه ام زیرِ چکمه‌های شما نمی‌ماند. بر می‌خیزد، ستاره ای می‌شوم، خورشید، ماه، یا باران می‌بارم. و جهان از گل‌های کوچکم‌ سرشار می‌شود. • [ ناظمِ حکمت. ]
بمان، این‌جا وطنِ توست.
مرا ببوس.mp3
10.94M
₍ 📼 برای آخرین بار؛ تو را خدانگه‌دار. ₎
درونم شعله‌ها دارم، ولی سبز است رخسارم.
با نبودش، ماه و ماهی بی‌پناه.
"هر کلمه‌ای که در هنگام عصبانیت گفته می‌شود، در خلوت خود درموردش‌ فکر کرده اند." • [ فروید ]
« https://daigo.ir/secret/9659893987 » سلام سلام، صحبت کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانه‌ات سرد است؟ دل‌آشوب مباش، خورشیدی در پاکت می‌گذارم و برایت پست می‌کنم. ستارۀ حقیری در واژه‌ها بگذار و سویم روانه کن. - بسیار تاریکم. -
فکرت را که می‌کنم، مثل این است که توی قلبم دارند طبل می‌زنند؛ هر ضربه را هزاران بار قوی‌تر کن و هر ضربه را هزاران بار تکرار کن. تنم پاره پاره می‌شود. - • از نامه‌های فروغ.