eitaa logo
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
408 ویدیو
4 فایل
༒•𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚 𝐨𝐟 𝐛𝐥🩸🩸𝐝•༒ این مکان تخته ی شطرنج مهره های سیاه و سفید بریتانیاست ! ناشناس هیوا : https://harfeto.timefriend.net/16985136849838 ناشناس نیل :https://daigo.ir/secret/912575040
مشاهده در ایتا
دانلود
Kali Uchis - Moonlight.mp3
7.75M
𝑰 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒘𝒂𝒏𝒏𝒂 𝒈𝒆𝒕 𝒉𝒊𝒈𝒉 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒎𝒚 𝒍𝒐𝒗𝒆𝒓 𝑽𝒆𝒐 𝒖𝒏𝒂 𝒎𝒖ñ𝒆𝒄𝒂 𝒄𝒖𝒂𝒏𝒅𝒐 𝒎𝒊𝒓𝒐 𝒆𝒏 𝒆𝒍 𝒆𝒔𝒑𝒆𝒋𝒐 𝑲𝒊𝒔𝒔, 𝒌𝒊𝒔𝒔 𝑳𝒐𝒐𝒌𝒊𝒏𝒈 𝒅𝒐𝒍𝒍𝒚, 𝑰 𝒕𝒉𝒊𝒏𝒌 𝑰 𝒎𝒂𝒚 𝒈𝒐 𝒐𝒖𝒕 𝒕𝒐𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 𝑰 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒘𝒂𝒏𝒏𝒂 𝒓𝒊𝒅𝒆, 𝒈𝒆𝒕 𝒉𝒊𝒈𝒉 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒐𝒐𝒏𝒍𝒊𝒈𝒉𝒕 𝑰 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒘𝒂𝒏𝒏𝒂 𝒈𝒆𝒕 𝒉𝒊𝒈𝒉 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒎𝒚 𝒍𝒐𝒗𝒆𝒓 𝑽𝒆𝒐 𝒖𝒏𝒂 𝒎𝒖ñ𝒆𝒄𝒂 𝒄𝒖𝒂𝒏𝒅𝒐 𝒎𝒊𝒓𝒐 𝒆𝒏 𝒆𝒍 𝒆𝒔𝒑𝒆𝒋𝒐 𝑲𝒊𝒔𝒔, 𝒌𝒊𝒔𝒔 𝑳𝒐𝒐𝒌𝒊𝒏𝒈 𝒅𝒐𝒍𝒍𝒚, 𝑰 𝒕𝒉𝒊𝒏𝒌 𝑰 𝒎𝒂𝒚 𝒈𝒐 𝒐𝒖𝒕 𝒕𝒐𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 𝑰 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒘𝒂𝒏𝒏𝒂 𝒓𝒊𝒅𝒆, 𝒈𝒆𝒕 𝒉𝒊𝒈𝒉 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒎𝒐𝒐𝒏𝒍𝒊𝒈𝒉𝒕... 00:47 -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
درود به وقت 10:10
هدایت شده از !˖⁩ʙʟᴀᴄᴋ؛
اهدافتو یک به یک فتح کن،هیچ وقت دیر نیست حتی الان... 𝗖𝗼𝗻𝗾𝘂𝗲𝗿 𝘆𝗼𝘂𝗿 𝗴𝗼𝗮𝗹𝘀 𝗼𝗻𝗲 𝗯𝘆 𝗼𝗻𝗲, 𝗶𝘁'𝘀 𝗻𝗲𝘃𝗲𝗿 𝘁𝗼𝗼 𝗹𝗮𝘁𝗲, 𝗲𝘃𝗲𝗻 𝗻𝗼𝘄... 𝙱𝙻𝙰𝙲𝙺
هدایت شده از 
-
هدایت شده از 
هدایت شده از 
در من دیوانه‌ای به جا مانده؛ که دست از دوست داشتنت بر‌نمی‌دارد با تو قدم میزند،حرف میزند،شعر میخواند، فقط نمیتواند تورا در آغوش بگیرد و ببوسد. به گمانم همین بی آغوشی اورا خواهد کشت.!
و بازم : بغلم کن ملینا؛ بغلم کن که حرف زدن کافی نیست!
کلیسا به شدت خلوت بود ! یادم میاد که مارگارت هم گفته بود ، با گذر زمان به خاطر حادثه ی وحشتناکی که ترنت باعثش بود روز به روز نه تنها مردم بلکه کارکناهم در حال کم شدن بودن ! ردای کشیش به تن نداشتم . همون کت و شلواری رو پوشیده بودم که تو قرار با الانورا تنم بود چون یه راست بعد از ترک کردن کافه به سمت کلیسا پا تند کرده بودم ! دیگه حتی حس میکردم کلیسا رفتنم حالمو به هم میزنه ! هنوز بوی خون تازه تو بینیم در حال گردشه ! اون صحنه های تنفر آمیز کشتار مردم و پاشیده شدن خون و صدای شکستن استخون هاشون زیر کفش های چرم اصل گرون قیمت ترنت کاینر رو هنوز به یاد میارم ! باید از اینجا برم چون نه تنها خفقان داخل کلیسا نه تنها خونمو به جوش اورده بود بلکه داره کم کم داشت باعث میشد نفسم ببره ! از کلیسا میزنم بیرون . بارون شدیدی میبارید ! شب خنکی بود و باد و نسیم خنک باعث میشد یکم از گرگرفتگیم کم بشه و عطش و تبم بخوابه . دستامو داخل جیب کتم فرو بردم و آروم و آهسته تو پیاده رو قدم میزدم تا که به چهارراه برسم . اما کاش هیچوقت اون راهو انتخاب نمیکردم ! پارت اول ... -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
درست زمانی که سعی کردم از خیابون رد بشم ماشینی رو دیدم که محکم با یه دوچرخه سواری در حال حرکت برخورد کرد . نمیدونم دقیق چه اتفاقی افتاد ولی من به طور قطع صدای شکستن شیشه و خورد شدن استخون های اون فرد رو شنیدم ! به طرف اون دختربچه که احتمال میدادم حتی سنش به شونزده نرسیده رفتم و... صورتش کاملا خونی و بدنش جوری تو هم پیچ و تاب خورد بود که استخون های بیشتر نقاط بدنش ، پوستش رو پاره و از گوشتش به بیرون هدایت شده بودن ! سرعت ماشین زیاد بود و من حتی نمیدونستم که اون دختر زنده مونده یا نه ؟ بالای سر دختر زانو زدم و متعجب زیر لب گفتم : خداوندا ... من اون دخترو می شناختم . لوسیندا بیکر چهارده ساله ! دختری با موهای بلند بلوند و چشم های سبزی که منو یاد یه شخص خاص مینداخت اما ... دوچرخش له و لورده شده و تمام وسایلش روی زمین خیس پخش بود * بوم و قلم و وسایل نقاشی و رنگ آمیزی ! لوسی زمزمه کرد : پدر .. پس اون هنوز هشیار بود ! اون دخترک بیگناه حتی نمیتونست چشم هاشو باز کنه و ... من حتی نمیتونستم دستش رو بگیرم چون انگشتاش تماما له و خورد شده بود . نمیخواستم یه درد دیگه به درد هاش اضافه کنم و البته سینم بدجور گرفته به نظر میرسید ! اون لحظه منم داشتم همراه دختر درد می کشیدم ! داد زدم : هی شما چرا اینجا وایسادین زنگ بزنین اورژانس ! خواهش میکنم ! لوسی دوباره ناله کرد : پدر. ‌.. سرمو یکم نزدیک تر بردم تا بهتر صداشو بشنوم . موهای خیس و خونشو از صورت تیکه پاره شدش کنار زدم و منتظر به لب هاش چشم دوختم . : چی شده فرزند؟ پارت دوم ... -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
لوسیندا به سختی زمزمه کرد : برام دعا بخون پدر ... اون حتی تو اون شرایط هم منو میشناخت ! اون دختر بچه چهارده ساله بیگناه در حال مرگ بود و از من میخواست تا براش دعای مرحمت بخونم و موعظه کنم ! مسیحا قلبم از هم درید! آیا من میتونستم ؟ روی صورت لوسی با نیمه تنم سایه انداختم تا قطرات بارون صورت زخم دارش رو اذیت نکنه . لوسی التماس کرد : خواهش میکنم پدر برام دعا کن من نمیخوام اینطوری بمیرم ! سعی کردم به یاد بیارم . تپش قلبم اونقدر زیاد بود که حواسمو پرت میکرد . من داشتم میسوزنم ! حتی میدونستم که ممکنه صدامم بلرزه : از قدرتی که بهم عطا شده ...از فرزند خدا مسیح رخصتی میخوام تا آتش خشم روح القدس فروکش کنه تا شاید بعد از مرحمت اجازه بده در دنیایی فراتر از این جهان چشم از خواب غفلت بکشایی و با بعد روحانی وارد برزخ بیبل و بهشت زیبای مادرمان مریم شوی ! با قدرتی در آمیخته با روح القدس ای عیسی مسیح از تو میخواهم تا این فرزندت را ... به دختر بچه نگاه کردم چون نیاز داشتم تا اون کمی به من کمک کنه ! از اون به اهستگی پرسیدم : اسم کاملت رو که در هنگام تولد به تو داده شده رو بگو لوسیندا ! صدای لوسی اونقدر ضعیف بود که من فقط حرکت لب هاش فهمیدم که داره چی بر زبون میاره ! و باز هم ادامه دادم : ازت تقاضا دارم تا این فرزندت ، لوسیندا مری بیکر را در آغوش پر مهرت بگیری و باشد که او در سبزه زار بهشت زیبایت قدم بگذارد ! همانطور که برای ما اشتیاق قرار دادی ... دعا میکنم تا مورد توفیق مسیح قرار بگیری ! باشد که همه ی گناهان خود مختاری که برای به دست آوردن باشد و تو فرزندم... جایگاه گناهی که در این دنیا مرتکب شدی بخشیده شود ! چشم های نمیه باز دخترک رو با لمس دست هم بسم * لوسیندا مرده بود * صدام بیشتر از حد معمول لرزید : آمین ! هنوز قلبم تند میزد . حالم خراب بود و ... من دیگه نمیتوستم کنار جسد تیکه پاره ی اون دختر بمونم ! از سر جام بلند شدم ، دستام خونی بود و لباسام همه خیس و پر از خونابه بودن ! اورژانس سر رسید اما کار از کار گذشته بود . دورتادورم جمعتی گرداگرد ایستاده بودنند و حتی از بین اون افراد میتونستم کشیش های کلیسا و راهبه مارگارت رو هم ببینم ! قطعا همه ی اونها دعای مرحمت منو شنیدن ! اون دعا قطعا دردناک ترین چیزی بود که میتونستم به زبون بیارم . میخواستم فرار کنم و این کارو هم کردم . محل تصادف رو ترک کردم و دویدم و راه خونمو در پیش گرفتم . موهام خیس بود و قطره های بارون بی وقفه تو صورتم میکوبیدن ! من هیچوقت نمیتونستم اون تصادف لعنتی رو فراموش کنم هیچوقت ! اینقدر دویدم که یهو خودمو جلوی کارگاه پیدا کردم . از محل کارم گذشتم و پله هارو بالا رفتم . کراواتمو آزاد کردم که فرشته ای رو رو به روی خودم دیدم . همسرم اریتی پشتش به من بود و داشت ظرف هارو تک به تک ابکشی میکرد . موهای بلند و مواج طلاییش روی کمرش ریخته بود و لباس ساده ی سفید رنگش اون رو بیش از اندازه شبیه به یه حوری زاده نشون میداد ! هوس کردم برم جلو و دستامو دور کمرش حلقه کنم ، از پشت بغلش کنم و سرمو داخل موهاش فرو ببرم و عطرشو نفس بکشم تا آروم بشم ولی وقتی نگاهم به دستا و لباسای خونیم افتاد پشیمون شدم . اون وحشت زده میشد اگه منو تو اون وضعیت میدید ! پا تند کردم و برگشتم تا وقتی که متوجهم نشده خونه رو ترک کنم ! رفتم طبقه ی پایین ... لبام خشک و تشنه بود و بوی خون تو دماغم میپیچد . افکارم در هم بود که حس میکردم که دارم جهنمو به چشم می دیدم ! رفتم و سوار ماشینم شدم . لرزش دستامو نادیده گرفتم و پامو رو گاز گذاشتم ! میخواستم به عمارت برم ، حداقل تا زمانی که یاد بگیرم که چطور احساساتمو سرکوب کنم و خثی و خشن و بی احساس باشم ! مثل یه قاتل واقعی ! به این فکر میکنم که دیدن مرگ اون دختر یه یه مجازات بود یا یه تلنگر بزرگ ؟ اینکه ممکنه خیلی چیز هامو تو این راه برای رسیدن به اهدافم از دست بدم نه ؟ همه چیزم ، جونمو یا حتی اون فرشته قلبم رو ! قطعا من تحملش رو نداشتم ! من اینطوری نمیتونستم زندگی کنم ، زندگی بدون نور و امید حتی از بودن تو جهنم بیبل هم جانسوز تره ! باید بجنگم ! من باید بال هامو باز کنم ، چهره ی اصلیم رو نشون بدم و با چنگال هام دیگران رو از دم بدرم چون من.. من خود اهریمنم ! پارت اخر ... -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
رفقا اشتباه نکنید این یه پارت از یه رمان نیست ، بلکه یه قسمت خیلی کوتاه از رول جنایی که در حال حاضر انجامش میدیم ! دنیای رول مافیایی جناییمون بیشتر از اونچه که فکر کنین گسترده و پیچیدست ! اونقدر که تا وارد رولمون نشید و حداقل یه ماه داخلش نباشین از داستان اصلی هیچ ذهنیتی پیدا نمیکنین !
هدایت شده از 
مراحل رفتن به دارک وب با جزئیات → اول از همه بگم با تلفن همراه یا با مرورگر های معمولی نمیشه وارد دیپ وب یا دارک نت شد. بارها گفتم شما نیاز به فیلتر شکن تور (Tor) دارین و فقط با کامپیوتر میشه وارد دیپ وب شد. با گوشی همراه فقط میشه وارد ویکی مخفی(صفحه اصلی) شد. دوم : من شمارو تشویق به ورود به این فضای مخوف نمیکنم. سوم : ممکنه که اطلاعات شما هک بشه. دسترسی به دارک وب کار ساده ایه فقط باید بدونی چکار باید بکنی و لینکهای سایت هارو داشته باشی. مرحله اول : شما نیاز به این دارین که بدونین دارک وب اصلا چی هست و چجور بوجود اومد و ابزار مورد نیاز رو دانلود کنید تا بتونید به اون متصل بشید و سایت ها و منابع رو باز کنید تا بتونید توی اون گشت و گذار کنید. باید بلد باشید در صورت اینکه نتونستین به شبکه وصل بشین چجوری از پل های جدید استفاده کنید. ………… گاهی اوقات ممکنه آی پی هایی که تور (Tor) شما را به آن وصل میکنه از قبل فیلتر شده باشه. اما یه راه وجود داره که بتونید آی پی های جدید رو از طریق ایمیل دریافت کنید و سپس این آی پی ها یا پلها رو توی برنامه تور ست کنید. ابتدا یه ایمیل به آدرس پایین بفرستید: bridges@torproject.org توی قسمت عنوان (Subject) نیاز نیست چیزی بنویسید اما توی متن ایمیل فقط بنویسید: transport obfs3 با اینکار چند پل به ایمیلتون ارسال می شه. پل, آی پی هایی هستن که میشه اونارو توی برنامه تور (Tor) و برای عبور از فیلترینگ سِت کرد. گاهی اوقات فیلترشکن تور (Tor) قادر به بازکردن سایت فیلترشده نمیشه که میتونیم این مشکل رو با چند پل فعال برطرف کنیم. توی جزوه راهنما روش ست کردن پلها داخل برنامه تور نوشته شده. مرحله سوم : بعد از نصب و راه اندازی شما نیاز دارید آدرس سایت ها رو داشته باشین اینجا یک سری از سایت هارو معرفی میکنم که مثل گوگل موتور جست و جو هستن ولی فقط توی دارک نت جست و جو میکنن توجه داشته باشید که فقط جهت آموزش کاربران هست و جهت جلو گیری از سو استفاده لیست کامل سایت هارو منتشر نمیکنم. 3g2upl4pq6kufc4m.onion xmh57jrzrnw6insl.onion uhwiki36pbooodfj.onion 32rfckwuorlf4dlv.onion e266al32vpuorbyg.onion/bookmarks.php 5plvrsgydwy2sgce.onion 2vlqpcqpjlhmd5r2.onion nlmymchrmnlmbnii.onion kpynyvym6xqi7wz2.onion/links.html wiki5kauuihowqi5.onion torwikignoueupfm.onion hiwiki544q5q4gbt.onion idnxcnkne4qt76tg.onion torlinkbgs6aabns.onion -𝙏𝙝𝙚 𝘽𝙖𝙗𝙖 𝘿𝙤𝙤𝙠
خب رفقا پاشید بیاین همو پیدا کنیم 💀👌🏻
𝑳𝒐𝒐𝒌 𝒂𝒕 𝒑𝒆𝒐𝒑𝒍𝒆 𝒇𝒐𝒓 𝒂𝒏 𝒆𝒙𝒂𝒎𝒑𝒍𝒆, 𝒃𝒖𝒕 𝒕𝒉𝒆𝒏 𝒎𝒂𝒌𝒆 𝒔𝒖𝒓𝒆 𝒕𝒐 𝒅𝒐 𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈𝒔 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒘𝒂𝒚. 𝑺𝒖𝒓𝒓𝒐𝒖𝒏𝒅 𝒚𝒐𝒖𝒓𝒔𝒆𝒍𝒇 𝒘𝒊𝒕𝒉 𝒑𝒐𝒔𝒊𝒕𝒊𝒗𝒆 𝒑𝒆𝒐𝒑𝒍𝒆. .𝑸𝒖𝒆𝒆𝒏 𝑳𝒂𝒕𝒊𝒇𝒂𝒉. -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
𝐀 𝐦𝐚𝐧 𝐰𝐡𝐨 𝐝𝐨𝐞𝐬𝐧'𝐭 𝐜𝐫𝐲 𝐦𝐚𝐤𝐞𝐬 𝐦𝐚𝐧𝐲 𝐩𝐞𝐨𝐩𝐥𝐞 𝐜𝐫𝐲... -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
هدایت شده از Motivation🇵🇸
AUD-20211107-WA0140.mp3
7.4M
1:43 Secrets I have held in my heart, Are harder to hide than I thought:/ Maybe I just wanna be yours, I wanna be yours, I wanna be yours:)
massari_-_real_love.mp3
11M
I'm watching you pass me by It's real love that you don't know about Every night when I would go to sleep I couldn't stop dreaming about you Your love has got me feeling kinda weak I really can't see me without you And now you're runnin' round in my head I'm never gonna let you slip away again, again It's real love that you don't know about Every now and then when I watch you I wish that I could tell you that I want you If I could have the chance to talk with you If I could have the chance to walk with you Then I would stop holding it in... 01:25 -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
برید گریه کنید ✔️
هدایت شده از 
- گریه ؛ گریه ضعف نیست ! گریه از فشارِ عصبیِ ، از فشارِ زندگیِ ، از اذیت‌های روحیِ ، از خستگیِ ، از قوی بودنِ زیادِ . خسته شدن از آدما ، ضربه خوردن ، باز ضربه خوردن ، و باز ضربه خوردن . گریه ضعف نیست . گریه تخلیه‌ی احساساتیِ که رو قلبت تلنبار شدن . بعد مدت طولانی که قوی هستی ؛ یه دل‌درد کوچولو باعث میشه به تمام سختیا و رنج‌های زندگی رو گریه می‌کنی . کسی که گریه می‌کنه ضعیف نیست ، خسته‌ست ! . تاحالا فکر کردید چی باعث شد حالش گرفته‌شه ؟! چی باعث شد گریه کنه ؟! چی باعث شد کمبود توجه پیدا کنه ؟! چی باعث شد اعتماد بنفس نداشته باشه ؟! چی شد که دیگه اعتماد نمی‌کنه به کسی ؟! آدما فقط چیزی که می‌بینینو قضاوت می‌کنن ! عاملِ همهٔ اینا آدمیزادِ ! خودِ خودِ آدما . - .
هدایت شده از 
هدایت شده از 
‹ 💙''🌊 ›