eitaa logo
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
1.2هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
406 ویدیو
4 فایل
༒•𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚 𝐨𝐟 𝐛𝐥🩸🩸𝐝•༒ این مکان تخته ی شطرنج مهره های سیاه و سفید بریتانیاست ! ناشناس هیوا : https://harfeto.timefriend.net/16985136849838 ناشناس نیل :https://daigo.ir/secret/912575040
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 𝑆𝑡𝑎𝑟𝑟𝑦 𝑖𝑠𝑙𝑎𝑛𝑑
کتابخونه عمارت جزیره پر از ستاره افتخار استقبال از کتاب جدید، نوشته خود موکو رو داره! داستان مهمونی مرموزی که که همه مهمان های ان به طرز عجیبی به قتل رسیدن _𝓶𝓸𝓴𝓸 پ. ن: هرجمعه یه مقدار میذارم و کلا جمعه هامون صرف داستان و ناشناس قراره باشه...
هدایت شده از 𝑆𝑡𝑎𝑟𝑟𝑦 𝑖𝑠𝑙𝑎𝑛𝑑
پارت اول:جاناتان هری ویلیامز __________________________ جان مثل همیشه دقیقا 4 دقیقه قبل از زنگ خوردن ساعتش بیدار شد که اون چهار دقیقه رو صرف زل زدن به دیوار و بازی کردن با ملافه های سفید تخت خوابش کرد و به محض زنگ خوردن ساعت اونو خاموش کرد. به هرحال کی از صدای دنگ و دونگ یه ساعت زوار در رفته اونم ساعت 5 خوشش میاد؟ جان از روی تختش بلند شد و دستی توی موهای مشکی رنگش کشید و بعد از چندثانیه صبر به سمت حمام راه افتاد و یک ربع بعد درحالی که توی وان حموم دراز کشیده بود به پرونده جدیدی که بهش واگذار کرده بودن فکر میکرد... نه تنها بخاطر اینکه ده نفر به طرز فجیعی همه باهم به قتل رسیده بودن بلکه مسائله حضور "خانم مارپل" پلیس انگلستان هم نظرش رو جلب کرده بود... اگاتا همیشه از نظر جان زن جذابی بود... زیبا،باهوش و ساکت! کسی بود که به راهی در دام دیگران نمی افتاد و الان به همراه 9 نفر دیگه به قتل رسیده بود؟این غیر ممکن به نظر میرسید. مرد جوان بالاخره تصمیم گرفت از وان اب گرم و فکر های شیطنت امیزش درمورد خانم مارپل پلیس انگستان دل بکند و به صرف صبحانه سمت اشپزخانه حرکت کند، جاناتان هری ویلیامز مرد بلند قامت کمی سبزه و نسبتا جذابی بود با صورت که انگار روز هاست اصلاح نشده، چشمان خاکستری سرد و ابروی های کم پشت...همچنین موهای سیاه بهم ریخته اش ثابت میکرد این مرد جوان اصلا به خودش رسیدگی نمیکرد! بالاخره پس از صرف صبحانه مجللش که تخم مرغ نیمرو به همراه سوسیس سرخ شده و چای اصیل لندن بود به سمت محل کارش راه افتاد درحالی که محکم چتر مشکی رنگش را چسبیده بود که از باران های بی وقفه ماه اکتبر در امان باشد از خیابان ها میگذشت بالاخره به محل کارش رسید. بدون حتی یک سلام به منشی دفترش وارد دفترش شد و به سوی پرونده پر و پیمون روی میزش رفت، پرونده خودش شامل 10 فایل میشد مشخصات مقتول ها همچنین اون 10 فایل خودش شامل فایل های متفاوتی از لیست اشنایان نام برده شده و همچنین چندین بسته حاوی نقاشی های عجیب غریب، دفترخاطرات های متعدد و عکس های بی تعداد از مقتولین و محلی که پیدا شدن و نحوه قرار گیری اشون و... بود. خلاصه کلام اگر این پرونده را حل می کرد پول چرب و چیلی به جیب میزد! کت بارانی شکلاتی رنگش را روی مبل گوشه دفتر پرت و درحالی که کراوات سورمه‌ای رنگش که به پیراهن مردانه سفیدش کاملا می امد را کمی شل میکرد نشست و اولین صفحه را باز کرد! مقتول شماره 𝓧 آونیِر چارلوت ژولیئِت. 𝚃𝚘 𝚋𝚎 𝚌𝚘𝚗𝚝𝚒𝚗𝚞𝚎𝚍... _𝓶𝓸𝓴𝓸
هدایت شده از 𝓓𝓲𝓪𝓵𝓮𝓬𝓽𝓲𝓬
اگر خطاهای آشکار کرده باشیم،نباید آنطور که عادت داریم خود را توجیه کنیم،عذری بتراشیم و آنها را کوچک جلوه دهیم،بلکه باید به اشتباه خود اذعان کنیم و آن را به مقیاس درست در نظر داشته باشیم،تا مصمم شویم که در آینده از آن پرهیز کنیم.البته با این کار خود را گرفتار رنج شدید و ناخشنودی میکنیم اما چنانکه گفته اند کسی که رنج نکشیده باشد،تربیت نشده است.
"𝓣𝓱𝓮 𝓶𝓪𝓲𝓷 𝓥𝓲𝓵𝓵𝓪𝓷𝓲 𝓲𝓷 𝓮𝓿𝓮𝓻𝔂𝓸𝓷𝓮'𝓼 𝓼𝓽𝓸𝓻𝔂" -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅‌-
Kim Petras - Close Your Eyes.mp3
3.82M
𝑰 𝒇𝒆𝒆𝒍 𝒊𝒕 𝒄𝒐𝒎𝒊𝒏𝒈 𝒐𝒏 𝒀𝒐𝒖'𝒗𝒆 𝒈𝒐𝒕 𝒏𝒐𝒘𝒉𝒆𝒓𝒆 𝒕𝒐 𝒓𝒖𝒏 𝑻𝒉𝒆𝒓𝒆'𝒔 𝒏𝒐 𝒘𝒂𝒚 𝒚𝒐𝒖'𝒍𝒍 𝒎𝒂𝒌𝒆 𝒊𝒕 𝒐𝒖𝒕 𝒂𝒍𝒊𝒗𝒆 𝑶𝒉, 𝒘𝒉𝒆𝒏 𝒊𝒕'𝒔 𝒂𝒇𝒕𝒆𝒓 𝒅𝒂𝒓𝒌 𝑰'𝒎 𝒈𝒐𝒏𝒏𝒂 𝒆𝒂𝒕 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕 𝑫𝒐𝒏'𝒕 𝒕𝒓𝒚 𝒕𝒐 𝒇𝒊𝒈𝒉𝒕 𝒊𝒕, 𝒋𝒖𝒔𝒕 𝒄𝒍𝒐𝒔𝒆 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒆𝒚𝒆𝒔 ! 01:21 -𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
برای؛ https://eitaa.com/joinchat/375914900C59c51c0a7f از طرف؛ @Nemesiss سریال؛ walking dead
مدیونین اگه فکر طرف منو میشناسه ! سپاس جناب! تقدیمی جذاب و نیل پسندی بود !
هدایت شده از کالبدی‌از‌جنس‌موسیقی~
ما نقش قهرمان ها را بازی میکنیم چون ترسوئیم؛نقش قدیس را بازی میکنیم چون شروریم؛نقش آدم‌کش را بازی میکنیم چون در کشتن هم‌نوعان خود بی‌تابیم؛و اصولا از آن رو نقش بازی میکنیم چون از بدو تولد دروغگوییم...! 🤍Toska🌊