𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅 │دریایی از خون
آخرین جرعه ی شرابمو سر میکشم و از سر جام بلند میشم . _"میخوای همچنان اوقاتمونو اینجا بگذرونیم و بیشت
"اهم ! فردا ادامه پارت ها رو میزارم .
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅 │دریایی از خون
Намордник.mp3
3.58M
Растили перемолотое
Клеили расколотое
Спать ложились прямо в гроб (из тепла - в сугроб)
Ледяные проруби
Плачущие голуби
Кровавый и немой озноб
1:06
#Music
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
نینا شاون
دختر 22 ساله ای که تو لحظات پایانی شیفت کاریش تو کافه کتابخونه ی مرکز شهر ، مردی رو ملاقات میکنه که دنبال یه کتاب جنایی عاشقانست . بعد از معرفی کتاب توسط دختر توجه مرد مافیایی به این دختر جلب میشه و از این به بعد سعی میکنه هر زمان که دختر شیفت کاریشو داخل کتابخونه میگذرونه به اونجا بیاد تا همدیگرو ملاقات کنن .
نینا بعد از گذشت چند هفته راز مرد رو متوجه میشه و درخواست جدایی میکنه ولی مرد مافیایی تمام تلاشش رو میکنه تا رابطه رو سفت و سخت نگه داره .
این داستان پایان خوشی داره ولی همچنان پر از فراز و نشیبه ...
@miss_64
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
جرارد انتونیز
جرارد خودش زمانی عضو مافیای زیرین بوستون بوده ولی بعد از قانون شکنی از مقام مشاور دوم مافیا اخراج میشه . در سن 28 سالگی با زنی وارد رابطه میشه که دست بر قضا رقیب و دشمن خونی باندیه که زمانی درش فعالیت داشته و خدمت میکرده .
جرارد بین دوراهیه عشق کشنده و وفاداری به خانواده ی گذشتش گیر میکنه و در اخر با انتخاب راه اشتباه یعنی اعتماد به ملکه ی مافیای رقیب ، جون خودش رو از دست میده ...
@Rockforever
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
گلوریا مارک
گلوریا دختر مستقل و خودساخته ایه که تو بیزینس ساخت جواهرات و نقره سازی یه هنرمند شناخته شدنست .
اون مدیر شرکت آرت خودشه و یه روز یه درخواست نامه از طرف یه انجمن عجیب دریافت میکنه و بعد از خوندن اون میفهمه از طرف یه باند مافیایی بهش پیشنهاد کار شده .
اینکه چندین زیورآلات طراحی کنه و روی یه اسلحه ی الماس نشان و ساخته شده از نقره کار کنه .
گلوری در عوض چندین میلیون دلار درخواست رو قبول و کارش رو شروع میکنه .
اون روز به روز بیشتر داخل باند نفوذ میکنه و دل دومین کاپو باند رو میبره . عشق ممنوعه ای شکل میگیره که سر انجامش به کشته شدن گلوریا توسط همون شاتگانی ختم میشه که خود گلوری دیزاین و طراحی کرده ...
@Madhoosh_110
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
سوفی مورگتا
مظلوم ترین ادم ها سخت ترین درد ها و بدترین مرگ هارو دارن .
سوفی 17 ساله بعد از روز فارغ تحصیلی با پسری اشنا میشه که تمام زندگیشو زیر و رو میکنه .
پسری که دست بر قضا وارث اصلی مافیاست و میدونه که نمیتونه با دختری خارج از محوطه ی مافیایی رابطه داشته باشه و یا باهاش ازدواج کنه .
سر انجام این عشق دردناک تر از چیزیه که تصور میشه .
تو روز عشق همون طور که پسر شاخه گل رزی رو به دخترک هدیه میده و لبخندش رو میبینه ، سوفی اونو در اغوش میگیره تا به خاطر این هدیه ازش تشکر کنه اما در همونلحظه چندین مرد مسلح به اونها تیر اندازی میکنن و اینطور میشه که هم وارث مافیا و سوفی معشوقه ی شیرینش بعد از ترور سفرشون روحشون رو شروع میکنن تا در اون دنیا کنار هم باشن و عشق دیرینشون رو ادامه بدن ...
@dasht_e_parvaneh
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-