آیا آمدی به خاطر اینکه منم،
یا بخاطر اینکه گم شدی و جز نشانیِ من، نشانی نمیدانی؟
هدایت شده از دُختَرِمآه²
برای تو مینویسم پروانه خانوم!
برای تویی که نمیدونم چطور شد و چیشد که انقدر عزیزدلِ من شدی.
آشنا شدنمون سر ادمین شدن من تو مهبدشروع شد و هیت دادن مسخره یکی از ممبرا به من چیکار میتونیم بکنیم؟ زندگیه دیگه.
اینکه میتونیم همو درک کنیم برام قشنگه.
اینکه بعضی حرفارو میتونم بهت بگم و تو بهشون گوش میدی هم باعث دل گرمیه. اینکه گاهی میشنومت خوشحال کنندهس.
من میبینم که تلاش میکنی تا گذر کنی، که آدم جدید بسازی از خودت. قوی و محکم باشی، تو هر شرایطی کنارم بودی و حمایتم کردی و پشتم بودی. مامانم شدی حتی منو تو خانواده گرم مهبد جا دادید. اینا خیلی برام با ارزشن:)
امیدوارم سال جدیدت بتونی گذر کنی از چیزایی که خیلی وقته تو جنگی باهاشون و هیچوقت دم نمیزنی.
امیدوارم امسال همون سالی باشه که بعدها ازش به نیکی و قشنگی یاد کنی.
امیدوارم امسال همون سالی باشه که نوشیکای ما خنده از روی لبهاش، چشماش و قلبش پاک نشه.
برای تو مینویسم، برای تویی که قطعا تولدت مبارک ترین اتفاق فروردینه.
و بدون تو برام خیلی با ارزشی و کلی تو قلبم جا داری مامان!
تولدت مبارک رفیقِ دور.❤️
¹⁴⁰⁴/¹/¹⁷
بهآنهاکهدوستشاندارم
بنظرتون تکنولوژی خیلی ترسناک نیست؟ اینکه همه حرفهای عاشقانه و خاطرات قشنگ تو این گوشی های لعنتی ثب
همهٔ تبریکهای تولدم بصورت تایپ شده بودش، پس خودم میشینم و دونه دونه روی کاغذ مینویسم تا همیشه نسخهٔ واقعیش پیشم باشه✨
اگه تو بازهٔ زمانیِ 17 فروردین 1403 تا 17 فروردین 1404 تونستم خوشحالتون کنم، تو مواقع سختی پناهتون باشم، واسه چند لحظه لبخند بیارم رو لبتون و یک چیز خیلی ناچیز از من یاد گرفتید.. پس من توی دوره 14سالگیم آدم مفیدی بودم..
با دوستام میریم بیرون اتفاقا کلی هم خوش میگذره و لذت میبرم.. ولی در همهٔ اون تایمی که بیرونم دارم لحظه شماری میکنم برگردم خونه