منی که خوشم نمیاد از ترقه و کارای خطرناک امشب خیلی خوشگل بود و خندیدم.
آسمون شهر خیلی زیبا بود🎇🎆
حس شادی تو مردمی که جمع شده بودن تو کوچه ها و میرقصیدن>
بارون>
فلوکستین؛
منی که خوشم نمیاد از ترقه و کارای خطرناک امشب خیلی خوشگل بود و خندیدم. آسمون شهر خیلی زیبا بود🎇🎆 حس
کلاس دوم که بودم یدونه ازین درازا ک میره هوا(منور😂)
تو دستم ترکید و ماه ها کف دستم داغون بود
اه
کاش باران بودم
و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم❤️🩹
پاک کن پنجره از دلتنگی که هوا دلخواه هست
گوش کن باران را که پیامی دارد🐋
دست از غم بردار زندگی کوتاه هست
باز کن پنجره را روز نو در راه هست🌝
یه دیالوگی بود که میگفت :
چه شکستی بزرگ تر از اینکه بعد از گذروندن این همه وقت پای یه نفر
بفهمی چقدر باهات غریبه هس
و چه آدمایی که تو خیال خودمون باهاشون زندگی کردیم ولی واسشون هیچی نبودیم
جز یه آدم معمولی …!🕯