#به_مناسبت_هفته_پژوهش
🔵 پژوهش می کنیم که چه بشود؟!
پژوهش به معنای تولید مقاله ، تولید کتاب ، تولید مجلات و امثال ذلک نیست و ما هم اگر آدم روشن و بابصیرت و زمانشناسی باشیم هیچ وقت پژوهش را در آمار و ارقام تعریف نمی کنیم، در بحث پژوهش آمار دهی و اینکه چقدر مقاله نوشتیم و چقدر رزومه محققین و پروپوزال نویسی در مراکز آموزشی بالاست ، هرگز و هرگز نباید ما را گول زده و آنها را مایه مباهات و افتخار برای خود بدانیم زیرا این قبیل افتخارات کاذب و دروغ بوده و بیشتر شبیه خیالند تا واقعیت ، چرا که همین آمارها با طمطراق خاصی که دارند تا بحال که نتوانسته اند یک مشکل حادی از جامعه ما را حل و فصل کنند! شقاوت و بدبختی را ربوده سعادت و رحمت را عیان کنند ، عشق و صفا را حیات بخشیده کدورت و منیت خواهی را بمیرانند ، اخلاق نبوی و علوی را زنده کرده حیله گری و فریب نمایی را ریشه کن کنند ، اقتصاد را رونق بخشیده آرامش و آسایش را به جامعه بر گردانند مثلا در بحث بانکداری اسلامی چقدر مقالات و کتابها نگاشته شده اند؟! اما همچنان دیرکردها و سودهای کذایی امان از مردم ربوده و... و یا در بحث خانواده و سبک زندگی و معضلات جوانان چقدر کتابها و مکتوبات و تحلیلها منتشر شده اند؟! ولی سن ازدواج جوانان بالا رفته تا آنجا که خیلی از جوانان دیگر پا به میانسالی گذاشته اند و دیگر تمایلی به این سنت شریف پیامبر ص نشان نمی دهند و البته کسانی هم که ازدواج کرده اند خیلی از آنها مهارت و چگونه زندگی کردن را بلد نیستند.
خلاصه چقدر کاغذهای رنگین و پر قیمت به جهت مقاله نویسی در مجلات و فصلنامه ها و کتابها سیاه شده اند؟! هر روز و هر ماه چاپ شده و می شوند که یا اصلا خواننده ندارند و یا بخاطر بی محتوایی اصلا ارزش خواندن را ندارند . پس با اینها مشکل ما حل نشده و نخواهد شد. زندگی ما رونق نگرفته و نخواهد گرفت. بدبختها خوشبخت نشده اند و نخواهند شد و... بلکه روز به روز غبار غمگینی بر سر و صورت ما نشسته و روح لذت از زندگی و کامیابی را ، از ما ربوده و خواهند ربود. امروزه از هر شخصی از هر همشهری وقتی می پرسیم اوضاع چگونه است؟ وفق مراد و رو براه است یا نه؟ با پاسخهای نا امید کننده و مأیوسانه و پر از نفرت و انزجار مواجه می شویم و لذا خاطرمان مکدر شده و روح و مغز زندگی را در اینها مشاهده نمی کنیم!!
آری اینها شمه ای از سیاه بختی های ماست که فکر می کنیم خوشحالیم و مسرور ، فکر می کنیم مبتهج بوده و روی ریل پیشرفت و ترقی قرار داریم ، فکر می کنیم با سیاه کردن کاغذها و تولید نسخه های بیشتر و تیراژ های بالا گرهی از جامعه را باز می کنیم اما نه زهی خیال باطل ! چون بعینه می بینیم که استیصال و دردناکی و غمباره گی و ناخرسندی ما را فرا گرفته است نمونه بارز این قصه ی پر غصه " مجلس شورای اسلامی ما " که در بحث گرانی بنزین حالا فارغ از تالی فاسدهایش، فقط یک نماینده حاضر به استعفا می شود! و از همه بدتر دولت ما مدعی می شود که از گرانی بنزین اصلا خبری نداشته و لذا با تمام پر رویی مردم را به سخریه می گیرد.
بنابراین اساتید ما ، جامعه شناسان ما ، روانشناسان ما ، حوزه های ما ، دانشگاههای ما ، صدا و سیمای ما همه و همه در این امر نامیمون مسئولند ، پژوهش می کنند اما خیلی از اوقات نه از نیازها و اولویت ها خبر دارند و نه به خوبی آموزش داده و تربیت می کنند
دوباره مثال می زنم چون اگر اینگونه نبود دادگاههای ما پر نمی شد، پرونده های قضایی بالا نمی رفت ، کمبود قاضی نمی داشتیم، ساختمانهای مجلل قضایی درست نمی شد، جلوی دادسراها صدها ماشین مراجعه کننده پارک نمی شد ، بیمارستانها زیاد نمی شدند، آمار اطباء و پزشکان مختلف بالا نمی رفت ، واقعا عجیب و مایه تأسف است که وقتی در خیابانها راه می رویم چقدر تابلوهای پزشک و به اصطلاح " ساختمان پزشکان " می بینیم!! یعنی کثرت بیمارستان و زیادی دکترها و داروخانه ها و.... همه و همه نشان از مریض بودن مردم ماست که در این خصوص اصلا پژوهش نکردیم و یا پژوهش کرده های واقعی را کنار نهادیم.
در پایان عرض می کنم که :
اگر پژوهشهای ما ( بسبب آموزش درست پژوهشگر و ورزیدگی و زمان شناسی او ) توانستند اینها را تقلیل ببخشند، از مرارت و تلخی های مردم بکاهند و بر خوشحالی های آنها بیفزایند ، از همه مهمتر وقتی #پژوهش_را_در_نقل_اقوال_خلاصه_نکردیم_بلکه_به_نقد_اقوال_و_احوال_پرداختیم، آن وقت است که می توانیم افتخار کرده و مباهات کنیم که چقدر مقاله نوشتیم ، کتاب نوشتیم و صاحب مجله هستیم و در نتیجه می توانیم براحتی در اندک زمانی مشکلات فوق را ریشه کن کنیم.
✏️ موسی آقایاری
1398/9/25
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 از تعریف انسان تا تکلیف وی
وقتی تعریف ما از انسان و جهان درست و مطابق با عقلانیت و هم طراز با دین الهی و ادله قطعی و برهانی آن نباشد، قطعا و الی الابد تکلیف خود را نیز نخواهیم دانست و مآلا جنگها ، خونریزیها ، حق کشی ها ، بی عدالتی ها بین بشریت استمرار خواهد داشت تا آنجا که همین رویه شوم را در مقام تکلیف برای خود فرض و واجب خواهیم دانست یعنی با کشتن انسان لذت خواهیم برد حالا خواه با خنجر و چاقو باشد همانند لات های برخی محله ها و ویا داعشی های کور دل و یا خواه با لباس سیاست و مدیریت غلط و انحطاطی با پنبه سرشان را خواهیم برید.
از این نکته نباید غفلت کرد که دین الهی انسانها را نفس واحده می داند یعنی همه ما یکی هستیم ( خلقکم من نفس واحده ،، بنی آدم اعضای یکدیگرند ) و به اصطلاح غیریت و دوگانگی و چندگانگی در کار نیست لذا چنین تعریفی این باور را به ما خواهد داد که :
ضربه به تو را ضربه به خود خواهم دانست، خسارت و ضرر به شما را خسارت و ضرر به خود خواهم دانست.
اما اگر انسان را بر اساس منافع شخصی معنا کردیم یعنی اینکه من غیر شما و شما غیر من هستید و در کار و بار زندگی هیچ سنخیت و ارتباطی بین من و شما نیست، نتیجه ای این معنا و تلقی این خواهد شد که هر کسی که سود بیشتر به من رساند انسان است و یا هر کسی که پول بیشتری و یا منزلت چنانی در جامعه داشت انسان است و لا غیر.
با این تعریف است که دیگر تکلیف ها متفاوت گشته و هر کسی به دنبال غرض و سود شخصی و منافع خانوادگی خود خواهد رفت لذا شک نکنید که وقتی انسانیت به محاق رفت و بهیمیت یعنی حیوانیت در جهان رو شده و حیات گرفت حاصل همین تعریف های هوا خواهانه و غیرعالمانه از انسان هست.
پس بیایید انسان را خوب معنا کنیم که واقعا او کیست؟ تا چگونه بودن و تکلیف وی در این جهان شناخته شود.
✏️ موسی آقایاری
1398/9/28
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 عدم رعایت بهداشت فردی و سیاسی ، جامعه بیمار می سازد
مریض باید دارو بخورد تا خوب شود وگرنه خواهد مرد. وقتی من مبتلا به فکر نکردن و نیندیشیدن هستم یعنی هیچ کاری به فکر کردن ندارم اما از طرفی امید رشد دارم ، مریضی هستم که منتظر خوب شدنم ولی با نخوردن دارو! آری این خوره به جان ما افتاده ، این موریانه در لای درختان وجود ما لانه زده که خیال می کنیم همه چیز با آرزو کردن درست می شود! اگر آرزو دارم به جایی برسم باید فکر کنم باید نقشه طراحی کنم باید مشورت کنم باید آسیب ها را ببینم باید آفت ها و تهدیدها را بکاوم باید برای روز مباداها نیز بیندیشم اگر بلای طبیعی و بحران آسمانی و زمینی آمد چه کنم؟ اگر به بلای انسانی و خوی حیوانی یعنی جنگ خانمانسوز گرفتار شدم چه کنم؟ خلاصه اگر موفق شدم ثم ماذا یعنی آخرش چکار کنم؟ اگر شکست خورده و ناکام شدم چه کنم؟ و...
آری این قصه ی پر غصه ماست که بسیار آرزو اندیش هستیم تا واقعیت گرا ، یعنی نمی دانیم و یا اصلا نمی خواهیم هم بدانیم که هر چیزی برای درست شدن و به مرحله کمال رسیدن نیاز به طی مسیر و صبر و حوصله و برنامه و تدبیر دارد، نیاز به فرایندها دارد، نیاز به تعلیم دارد، نیاز دارد که دانشگاه ببینیم، استاد ببینیم، آزموده شویم ، غربال شویم تا عصاره هایمان از ناخالصی ها و خاشاکهایمان تفکیک شوند. نیاز به مطالعه دارد هم مطالعه ی کتابخانه ای و هم میدانی و مصاحبه ای.
برای اینکه من رشد کرده و جوانه بزنم تا ثمره داده و برای جامعه مفید بوده باشم خواه رشد فردی و تهذیب اخلاقی و خواه رشد اجتماعی و تشکیل مدینه فاضله ، الا و لابد باید تابع فرایند فکر کردن و تأمل نمودن بوده باشم ،
مثلا اگر دنبال پولم باید از راهش بروم که محتاج فکر و بازار یابی و داشتن مهارت و تخصص است بدون اینها نمی شود لذا هشتم گروی نهم خواهد شد.
اگر دنبال خدمت به خلق الله هستم باید به ساختارها و قوانین مستحکمه توأم با رعایت انصاف و عدالت بیندیشم چون از قدیم گفتند هر چیزی راهی دارد و البته هر کسی را هم بحر کاری ساختند.
اینها را نوشتم تا بگویم که دولتی ها و مجلسی های ما که زبانا خادم ، عاشق ، مخلص و چاکر مردم اند اما عملا کافر مطلق و بی اعتنای به آنها. اسم مکانشان خانه ملت است اما به ملت فکر نمی کنند البته هر از گاهی در مجلس بعد از خواب قیلوله برخی جنابان داد می زنند اما نمی دانم چرا کارها درست نمی شود! البته دلیلش واضح است چون تعارف نداریم با دهها غرض و مرض و هزینه های بیخود وارد مجلس شده اند که خودتان مرجع این ضمایر و مصادیقشان را بهتر از بنده می شناسید.
مثلا آیا این انصاف است که سایت ثبت نام مسکن ملی برای این همه مستأجر که منتظر رفتن به قفس های پرندگان، البته ببخشید اشتباه کردم منظورم خانه دار شدن بود. مستأجرانی که دیگر از پول اجاره های سنگین و اسباب کشی های هر ساله به ستوه آمده و کلافه شده اند، آیا این عدالت است که این سایت برای مدت معدودی باز شده و سریعا تمام و بسته می شود؟!
آیا این انصاف و عدالت است که سایت ثبت نام خودرو به مدت 16 ثانیه باز شده و فورا بسته شود؟!
و دهها از این آیاهای دیگر در عرصه های مختلف که بی پاسخ اند زیرا فکر نداریم ، آرزو اندیش هستیم می خواهیم با حلوا حلوا گفتن دهانمان شیرین شود، به تعبیر قرآن فقط فخر می فروشیم و خیال پردازی می کنیم و لذا جامعه ی ما بیمار است. مردم به نوعی بیمارند و مسئولین هم به گونه ای دیگر! البته که به نیکی می دانیم شخص بیمار مجرم نیست اما متهم به عدم رعایت قانون بهداشتی است.
✏️ موسی آقایاری
1398/9/30
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 مرگ عقل
خواستم از مرگ عقل مطلبی بنویسم، توصیف و تبیینش کرده ، از پیامدهای سوء و تلخ کامی های نبود آن بنویسم و بگویم که او مرده و دیگر حیاتی در بین ما ندارد نه در زندگی فردی ما و نه در زندگی جمعی ما .
اما به ذهنم خطور کرد که آیا اصلا عقل در جامعه ما متولد شده بود که مرده باشد؟!
وقتی این همه شلختگی و بی برنامگی در زندگی افراد دیده می شود مثلا نه برنامه منظم برای خوابیدن و بیدار شدن دارند نه برنامه غذایی درست و موافق با اصول بهداشتی و موازین عقلانی دارند و نه اهل گفتگوی منطقی با اعضای خانواده و عقلای جهان هستند ، وقتی دیده می شود که نه من شما را قبول دارم و نه شما پیش من ارزش و منزلتی داری، وقتی دیده می شود که هر کسی به فکر خود بوده و همیشه ساز منفعت طلبی و معیشت اندیشی را می زند، وقتی دیده می شود که یکی در قصر بلورین زندگی می کند که تنها یک وسیله زندگی او چند ده میلیون می ارزد ولی آن دیگری در کوخ بدبختی و حاشیه شهر بوده و محتاج به نان شب و گدای خیابانها و دم مغازه ها و شرمنده زن و بچه هاست ، وقتی یکی با خیال راحت دست به جیب گذاشته و هر روز کنار دیوارهای محله نشسته و سر ماه سود کلان بانکی می گیرد اما آن دیگری عرق می ریزد تا بلکه تکه نانی را به دست آورد نه مسافرتی می تواند برود و نه #شب_یلدایی می تواند خوش بگذراند و نه هیچ چیزی دیگری ووو.
وقتی به یاد اینها افتادم از نوشتن "مرگ عقل " دست شسته ، با خود گفتم مگر در چنین جامعه ای عقل متولد شده که از مرگ او سخن بگویم. به اصطلاح علماء ، عقل هنوز در زندگی ما حیات نیافته تا از ممات او سخن بگوییم.
✏️ موسی آقایاری
1398/9/30
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 تنها جایی که نمی توان و نباید حرف زد، کنار احمق هاست ، کنار نادانهاست. نادان ها و احمقهایی که : نمی دانند که نمی دانند یعنی اسیر جهل مرکب اند. در کنار چنین اشخاصی نباید حرف زد، نباید تحلیل کرد، نباید حنجره پاره کرد، نباید قلم فرسایی نمود. برای چنین اشخاصی نباید کتاب نوشت. نباید مقاله نوشت. نباید دلنوشته و تذکاری به پا کرد.
در چنین جایی " سکوت " و " لب فرو بستن " بهترین و گرانبهاترین متاعی است که باید خریده و حفظش نمود.
عقل ما به ما می گوید همانطور که در جای سخن باید حق سخن را ادا کرد یعنی به همه ابعاد وزوایای یک قضیه باید نگاه کرد، در جای سکوت نیز حق سکوت را باید ادا کرد یعنی سکوت مطلق را لباس خود قرار داد تا بلکه از سرمای نادانها و طوفان احمقها در امان ماند.
✏️ موسی آقایاری
1398/10/2
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 توهم بیجا و خوشحالی کاذب
بسیاری از ما متکی به موضوعیت بودن هستیم تا طریقیت، یعنی معتقدیم که فقط شخص خاصی بودن می تواند عامل نجات انسانی باشد و این گونه گمان می کنیم که سوار بر ره موفقیت از جاهای دیگر ناممکن بوده و یا حداقل صعب العبور است . مثلا معتقدیم همین که مهندس هستیم ، دکتر هستیم ، کارمند فلان اداره هستیم ، روحانی و آیت الله هستیم و... دیگر به مقصد و کمال حقیقی رسیده ایم و حال آنکه هیچ کدام از این موارد موضوعیت و علیت تامه ندارند یعنی تنها راه نیستند بلکه همگی فقط یک راهند که حالا ممکن است ما را به انسانیت ، به آدمیت ، به متابعت از وجدان و انصاف و به رعایت از عدالت در جامعه برسانند.
ممکن هم هست که بزرگترین و با مدرکترین و باشخصیت ترین و با منزلت اجتماعی بسیار پر طمطراق و عریض و طویل باشیم ولی هیچ مشکلی را نه از خود و نه دیگران حل کرده باشیم آری چنین چیزی هم امکان وقوعی دارد بلکه هم اکنون در بین ما انسانها واقع هم شده است.
چرا که این همه مهندس داریم اما باز جادههای ما جاده نیستند و از طرفی ساختمانهای ما همگی به جای آرامش زایی افسرده زایند ، بیشتر بوی قفس می دهند تا آزادی!
این همه دکتر داریم اما در عین حال مریضیم و هر روز هم به آمار مرضمان افزوده و سرانه استفاده از دارو بالا و بالا می رود که در این اواخر خود وزیر بهداشت گفت افسردگی جامعه ما را فرا گرفته !
این همه کارمند داریم اما باز بسیاری از کارهای مردم همچنان زمین مانده و هر روز باید پرونده بدست به این در و آن در ادارات بزنند و التماس کنند و بعضا رشوه بدهند تا بلکه به مراد خویش برسند!
این همه روحانی و آیت الله داریم ولی باز بازار دین بسیار سرد و یخبندان شده تا آنجا که اصلا خیلی ها دیگر به دین فکر نمی کنند تا چه رسد که عمل کنند!
علت همه اینها این است که همیشه تخصص خود را تنها معیار موفقیت قرار دادیم و از تعهد و وجدان کاری و تقوای حقیقی خبری نداشتیم و به اصطلاح " قائل به موضوعیت بودیم تا طریقیت" .
✏️ موسی آقایاری
1398/10/2
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 دیروز در یک مدرسه ای حدود یک ساعت برنامه دینی تربیتی اجرا کردم ، شوق و احساسات دل انگیز و طلایی را در دانش اموزان عزیز کاملا مشاهده کردم، با استعدادهای مختلف ، با توانمندیهای زاید الوصف ، سراسر ادب و نزاکت و مجسمه اخلاق بودند هر چه می گفتم می گرفتند همانند زمین شخم زده ای که آماده کاشت بودن و اگر جایی هم ابهام داشت چندین نفر دست بلند کرده و خواستار تبیین و توضیح بیشتر می شدند. علت می خواستند، دنبال اثبات مدعا و گره گشایی ذهنی و رسیدن به مطلوب خویش بودند.
آری چنین صحنه ای برای من بسیار بسیار خوشحال کننده و دل انگیز بود. با اینکه حالم زیاد خوش نبود اما اینها با این حالشان سبب خوشحالی و فرحناکی بنده شدند. بنابراین بسیار بسیار خدا را شکر کرده و از معلمان و والدینی که اینگونه تربیت کرده اند سپاسگزار و دعا گو شدم.
آری عزیزان ما ایرانی جماعت زرنگ هستیم حالا درست است که هر از گاهی بسبب سوء مدیریت ها و سیاست های غلط و اندیشه های انحطاطی و تبلیغات سوء بدخواهان مبتلا به خود تخریبی می شویم یعنی تمدن و فرهنگ دیرینه خود را به کلی فراموش می کنیم اما در عین حال ما همچنان به آینده سازان این چنینی امیدواریم که آینده را به نیکی خواهند ساخت و مآلا مهر بطلان بر مسئولین بی کفایت و کسانی که در رأس امورند و به هر دلیلی لیاقت تصمیم گیری ندارند خواهند زد.
آری بچه های ما هم دین دارند دین آگاهانه و عاقلانه و از روی تحقیق و هم عشق به دینداری و اجرای قوانین آن در جامعه را دارند. هم ادب دارند و هم شوق به اخلاق و هم مشتاق به ایثار و فداکاری و تلاش اند، روی خستگی و نا امیدی را سیاه کرده و با خود تخریبی قهر اند.
کسی نمی تواند اینها را از ما بگیرد. این نوگلان ، این شایستگان ، هر طور که شده ایران عزیز را خواهند ساخت، دلیل آخرم این است که :
دیروز در این بچه ها این دو وصف را کاملا مشاهده کردم :
1_ نه خود رأی و مستبد بودند که حرف هیچ کس را گوش نکنند.
2_نه دهن بین بودند که حرف همه را گوش کنند.
این دو خصیصه یعنی نرمال بودن ، یعنی تنظیم بودن، یعنی بالانس بودن که می توانند جاده رشد و ترقی را به راحتی و بدون لرزش فرمان طی کنند.
✏️ موسی آقایاری
1398/10/3
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 اضلال سامری در زمان ما
سامری نماد گمراهی بود او در زمان موسای کلیم ع و در غیاب آن حضرت با اختراع وسیله ای شبیه گوساله که هنگام وزیدن باد شروع به صدا دادن می کرد با طرز ماهرانه ای عقل و ایمان مردم را ربوده و گمراهشان کرده بود به تعبیر قرآن کریم :
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُكُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِيَ .
ﭘﺲ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﺍﻱ ﻛﻪ ﺻﺪﺍﻱ ﮔﺎﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ [ ﺍﻭ ﻭ ﭘﻴﺮﻭﺍﻧﺶ ] ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻳﻦ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺷﻤﺎ ﻭ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ [ ﻣﻮﺳﻲ ﺁﻥ ﺭﺍ ] ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩ ( ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺮﺍﻱ ﻃﻠﺐ ﻣﻌﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺭﻓﺖ . ) آیه 88 سوره طه.
او با این ابزار و اختراع خود سرگرمی و مشغله ایجاد کرد عده ای از مردم ساده لوح و بی فکر هم از مجسمه او که خوششان آمده بود خریدار گشته و به اعتقاد و باور توحیدی که موسای کلیم ساخته بود درود گفتند .
غافل از اینکه آنها توجه نکردند که هر چیزی که ما بدان تمایل داشتیم دلیل بر خوب بودن آن نیست زیرا بسیاری از تمایل ها ، خواسته ها و هوسهای ما و مآلا بسیاری از تصمیم ها و انتخابهای ما می توانند از روی عقل و اندیشه و استدلال و پشتوانه محکم نباشند بلکه احساسی به تمام معنا باشند.
خلاصه در این میان دیگر نقشه موسی ع برای هدایت مردم به سمت یکتا پرستی نگرفته و به کلی با جهالت مردم به یغما رفت و وقتی حضرت موسی ع از کوه طور برگشت دید که همه یا اکثریت مردم دنبال بت پرستی در قالب گوساله اند. در واقع صدای گوساله در بین آنها جای ندای فطرت را گرفته بود. صدای خدا پرستی کنار رفته صدای شیطان و هوا پرستی جایگزین او شده بود، عقل و منطق به محاق رفته ، وهم و خیال رو شده بود.
حالا ما هم در این روزگار مواظب اضلال و گمراهی سامری های زمان در قالبهای مختلف باشیم. قالب می تواند فضای مجازی باشد که اگر خوب و مفید از آن استفاده نکنیم گمراه می شویم.
می تواند سوء مدیریت دولت ها و مدیران باشد.
می تواند تلویزیون خانه ما باشد که اگر به جا و برنامه ریزی شده استفاده نکنیم سبب گمراهی ما باشد، هر چند در این قالب مقصر فقط خود ما مردم نیستیم چرا که مثلا می بینیم سیمای ما هر روز دقایق زیادی را صرف " شیرش را بدم دوغش را بدم کدومش را بدم " و امثال اینها می کند یعنی به جای تربیت و تعلیم مردم ، به جای شاد کردن مردم ، به جای تولید سریالهای باکیفیت که بتوانند در سبک زندگی ایرانی اسلامی مردم سهیم باشند، شده بنگاه تولید پول و ثروت و چشم هم چشمی از طرف سرمایه داران!
در این قالب نیز رئیس سازمان صدا و سیما می تواند به جای هدایت موسی نقش سامری و گمراهی مردم را بازی کند، مذاقها را با پخش برنامه های بی کیفیت و بدون اهمیت تغییر داده و مردم را وارد زمین سطحی نگری کرده و به صورت کامل بی اندیشگی و نداشتن روحیه تفکر در مردم و دوری از حل مسئله را تبلیغ کند.
و قالبهای دیگر......
✏️ موسی آقایاری
1398/10/3
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 آیا همه نیازهای خود را می خواهیم؟ و از طرفی آیا همه خواسته های ما ، مورد نیاز ما هم هست یا نه؟
بسیاری از ماها بسبب غفلت و نادانی چیزهایی را می خواهیم که بدانها اصلا نیازی نداریم و از طرفی هم بسیاری از اوقات چیزهایی را که نیاز داریم را اصلا نمی خواهیم به عبارت خلاصه تر بسیاری از خواسته های ما نیازهای ما نیستند و بسیاری از نیازهای مان را هم نمی خواهیم، و مورد طلبمان نیست.
این یک واقعیت تلخی در زندگی ماست که آسیب های زیادی نیز به زندگی ما زده است زیرا عقل سلیم خواستار تعدیل بین خواسته ها و نیازهاست به عبارتی عقل می گوید: ببین آیا هر خواسته ای مورد نیاز است یا نه؟ و از طرفی هم ببین دنبال نیازهای واقعی هستی یا نه؟ مثلا غذای سالم ، هوای پاک ، تفریح درست ، گفتگوی مناسب، لوازم زندگی، منزلت و آبروی اجتماعی ، ارتباط با دوستان و اقوام همه و همه مورد نیاز و خواسته ما نیز هستند، اما ثروت اندوزی از راه حرام ، عدم دستگیری از اقشار کم در آمد، عدم رایگان بخشی به افراد جامعه و .... همه اینها مورد خواسته و تمایل ما هستند ولی اصلا لزومی و نیازی به اینها نیست نه عقل سلیم این خواسته ها را مهر تایید می زند و نه نقل الهی ذیل این خواسته ها و تمایلات را امضاء کرده است.
پس بیایید ببینیم در این مملکت، در این منطقه ، در این محله ، در این شهر ، در این سطح سنی و.... ما چه چیزهایی را باید بخواهیم و آیا لازمشان هم داریم؟
و چه چیزهایی را واقعا لازم داریم ولی بسبب خواب غفلت و یا تبلیغات سوء بدخواهان تغییر ذائقه داده و اصلا آنها را نمی خواهیم؟
خلاصه آیا توانستیم بین خواسته ها و نیازها انطباقی برقرار کنیم یا نه ؟ اگر کسانی بتوانند اینها را تفکیک کرده و بر اساس آن رفتار نمایند حاکی از این است که : هم عاقل اند ، هم حکیم اند ، هم دانشمندند، هم می توانند مسئول و مدیر جامعه شده و هم می توانند در مواقع بحرانها و گرفتاریها ، برنامه های لازم و فرایندهای صحیح را فورا طی کنند.
✏️ موسی آقایاری
1398/10/4
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 گمان نکنم که ما هنوز به سن بلوغ رسیده باشیم!
وقتی ما از رشد و توسعه خبر نداریم و اینکه رشد یعنی چه؟ و توسعه به چیست؟ اگر در کدام مرحله بودیم توسعه یافته ایم و در کدام مرتبه بودیم در حال توسعه هستیم ؟ ناچاریم برای دلخوشی و دلگرمی، خودمان را رشد یافته تلقی کنیم ناچاریم به خودمان این گونه تلقین کرده و بقبولانیم که نه آآآآقا ما در اوج رشد و ترقی و پیشرفت هستیم ، ما قله ها را فتح کرده و راههای بسیاری را طی کرده و نمونه ی دنیا هستیم و همه باید از ما متابعت کنند. خلاصه : ما تمدن داریم شعرای به نام داشتیم دانشمندان سترگی داشتیم تو نمی دانی که چه گذشته ی خوبی داشتیم و..... لذا در خیال خام خود فتح الفتوح ها کردیم و عن قریب است که دیگر جهان را نیز در قبضه قدرت و ید بیضاوی خود قرار دهیم.
اینگونه خیال پردازی ها ناشی از این است که معنای رشد را تحریف کرده ایم شما خودتان قضاوت کنید:
✔️ کشوری که این همه منابع روی زمینی و زیر زمینی دارد تا آنجا که خاکش طلاست، چهار فصل بوده یکجا زیر چندین درجه زیر صفر دارد و در همان زمان جای دیگرش چندین درجه بالای صفر، حالا در این کشور فقر و نداری و بیکاری و فاصله طبقاتی بیداد کند، آیا رشد کرده است؟ آیا می تواند اموال عمومی را به دست گرفته و عاقلانه و عالمانه صرف کند؟
✔️ کشوری که نه جاده های درست و حسابی دارد نه بافت شهری مناسب و اصولی دارد که با یک بلای طبیعی صدها میلیارد هزینه بالا می آورد و نه فرهنگ رانندگی و اخلاق آن را دارد و نه بسیاری از این نقیصه های دیگر که سالانه هزاران کشته و معلول تحویل جامعه می دهد، چنین کشوری آیا توسعه یافته است؟ آیا بالغ شده است؟ آیا حتی بچه ممیز هم شده است که بتواند خوبی را از بدی تفکیک و تمییز نماید؟
✔️ کشوری که دولت و مجلسش این همه افتضاحات در عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد و... به بار آورده ، مثلا به جای اجرای عدالت اجتماعی و لحاظ نمودن منفعت عمومی به شصت میلیون ایرانی هزینه معیشتی صدقه گونه می دهد ( حالا فارق از اینکه به همه این شصت میلیون نفر تعلق گرفته یا نه ) چنین کشوری چگونه رشد کرده؟ انگار ما خانه ای درست کردیم که پایه ندارد، بنیان ندارد ، ستون ندارد، قبل از سفت کاری شروع به ظریف کاری و نما زنی کرده ایم! معلوم است که این خانه برای ما خانه و محل سکونت و آرامش نخواهد شد، به ظاهر مسکن بوده اما به واقع پر از درد و رنج ، پر از محنت ، پر از دلهره و اضطراب و نگرانی !
✏️ موسی آقایاری
1398/10/6
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
طلوع فکر و اندیشه
🔵 گمان نکنم که ما هنوز به سن بلوغ رسیده باشیم! وقتی ما از رشد و توسعه خبر نداریم و اینکه رشد یعنی
برخی دوستان به این نوشتار بنده اعتراض کرده اند
اما واقعیت ها را باید گفت و لذا نظر واقعی بنده این است👇
متاسفانه اینطور دیدگاه ها از دو طرف مورد هجمه قرار میگیرند
یک طرف از دوستانی که این نقد ها رو بر دولت و وضع موجود کشور نقد بر انقلاب فرض میکنن
و به قولی سریع دم از پیشرفت و پیشینه و...میزنن و با بیان انقلاب رو تخریب نکنیم با هر نقدی مخالفن
و یک طرف هم از دوستانی که ناامیدانه
فک میکنن که مشکلات خیلی زیاده
درست بشو نیست
وضع روز به روز بهتر بدتر میشه و از کسی کاری برنمیاد
نه خیر هردو نظر مردوده
اصل انقلاب مقدسه
این انقلاب ان شالله قراره به ظهور متصل بشه
اما همین انقلاب نقص داره
در اون نفوذ کرده دشمن
به قول بعضی اساتید که انقلاب به یه انقلاب نیاز داره
باید تطهیر بشه
قوی بشه و مشکلات مردم رو حل کنه
ان شالله دوستان عزیز بدونن که اگر نقد هایی اینطور دلسوزانه شنیده و مشکلات دیده نشه چطور میخوان به مشکلات پی ببرن تا در مرحله بعد این مشکلات رو درست کنن
و همینطور طرف دیگه باید بدونن
حافظ این انقلاب و مردم حضرت صاحب الزمان عج هستن
قطعا ان شالله مشکلات حل خواهد شد ودر همه قسمت ها اوضاع بهتر میشه
🔵 کودک صفتی و رنج تعلیم حقیقت
بیان حقیقت ، ظرف می خواهد ، ظرف می تواند وسیع باشد همانند تانکر و... و هم می تواند بسیار کوچک باشد همانند یک استکان و نظایر آن.
حقیقت مظروف است که در هر ظرفی به میزان همان ظرف جا می گیرد. اگر ظرفیت شنیدن حقیقت را نداریم مشکل از ماست نه از حقیقت، مشکل از قابلیت است نه فاعلیت. بسیاری از انسانها از این نکته غفلت کرده بنابر این سر از حق ستیزی و حق گریزی در می آورند. قرآن کریم در عین حال که سهل و ساده هست قول ثقیل و سنگین هم هست ( البته توجه شود که ساده با سطحی فرق دارد قرآن سطحی نیست بلکه ساده است ) یعنی هر انسانی با هر توانمندی و استعدادی که دارد می تواند از این وحی الهی بهره مند شده و در رهپویی و طریق حق و صراط مستقیم مستفیض شود یعنی میزان استفاده ما از این حقیقت الهی منوط به داشتن ظرف تقوا و طهارت هست.
کسی که این ظرف را نداشته باشد و یا ظرفش خیلی محدود و مضیق و کوچک باشد از این حقیقت الهی یا اصلا بهره ای نبرده و یا بهره ناچیزی خواهد برد.
نبی مکرم اسلام در زمان خودشان با جامعه جاهلیت و به عبارتی با جامعه کودک صفت مواجه بود ولذا خدای متعال بدین لحاظ مثالها و داستانهای زیادی را به آن حضرت نازل کرده است تا این بار انسان ساز را به مقصد برساند، به تعبیر مولوی:
چون که با کودک سر و کارت فتاد
زبان کودکی باید گشاد.
چون ظرف کودک کوچک است او نمی تواند همه حقایق و یا حقایق سنگین را جا گرفته ، نگه داشته و هضم کند. بنابراین باید با زبان کودکانه صحبت کرد تا کم کم به طرف حقیقت سوق داده شود.
حالا گاهی اوقات بسبب نیاموختن و بیسوادی و یا آموزش غلط و بدون هدفمندی و روشمندی نیز جامعه کودک صفت می شود. اینجاست که دیگر وظیفه نویسندگان و خطبا و اهل علم و دیانت ، اهل تحلیل و سیاست ، اهل تدبیر و دیانت سنگین و سنگین تر می شود چون نمی توانند حقایق مدنظرشان را در قالب واقعی بیان کنند بنابر این ناچارند به قالب مصنوعی و کودکانه و بعضا اسطوره ای و نمادین و ساختگی پناه ببرند.
مثلا قرآن کریم به مردم آن زمان به جهت اینکه در عجایب آفرینش به تفکر و تأمل بنشینند، مثال شتر را زده چرا که آنها با شتر سر و کار داشتند و این اقتضا می کرد که این حقیقت خداوندی در این ظرف و قالب بیان شود.
بنابراین فقیه زمانشناس و یا اسلام شناس واقعی کسی است که قالب های هر زمان را بتواند شناسایی کرده و حقایق را در آن قالبها مطرح و بیان کند. این حقیقت تلخ را باید بپذیریم که چنین اشخاصی امروزه بسیار بسیار کم هستند!
✍ موسی آقایاری
1398/10/7
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 وسعت کم فروشی در کشور ما
در قرآن سوره ای به نام مطففین وجود که هشدار جدی به انسانهای کم فروش و مطفف داده است، همان کسانی که هنگام فروش کالای خود به ترازو توجه عمیق و نگاه ظریف دارند که مبادا اندکی زیاد فروخته باشند و از طرفی هنگام خرید با تمام تسامح و تساهل برخورد می کنند یعنی سعی دارند زیاد بگیرند.
پس مطفف یعنی کسی که سعی دارد کم بفروشد اما زیاد بخرد یعنی از اعتدال در قبض و اقباض و اعطای ثمن و مثمن در کار او خبری نیست. این عمل از نگاه قرآن مطرود و ممنوع بوده و عذاب او نیز ویل خداوندی است، زیرا چنین اشخاصی سبب ایجاد فاصله طبقاتی در جامعه شده که به مرور اختلال در نظام اقتصادی و به اصطلاح جنگ اقتصادی و رکود و کسادی را در پی دارد.
متاسفانه با سوء مدیرتهایی که در این دولت و مجلس شاهد هستیم افراد کم فروش وسعت یافته اند و این آتش بی رحم، بر همه جا آفاق زده و خانه همه ما را سوزانده است.
نکته مهم این است که :
کم فروشی مختص به بازار معامله و خرید و فروش معروف دربازار نیست بلکه دامنه این عمل نامشروع می تواند مدیر جامعه ، استاد و معلمی که با تدریس و تربیت شاگردان سرو کار دارند، مهندس راه و ساختمان ، طبیب و پزشک، سخنران و خطیب و هر کسی که در حیطه کار و تخصص خویش کم بگذارد را نیز در بر می گیرد.
خلاصه آیا کسی که مدیر است حق مدیریت را ادا می کند یا نه؟
آیا کسی که در کسوت استاد و معلمی است حق اینها را ادا می کند یا نه ؟
آیا کسی که مهندس است حق هندسه و تعهد به آن کا را را مراعات می کند یا نه؟
آیا طبیب و پزشک حق طبابت و مداوا را در حق مریض انجام می دهد یا نه؟
آیا خطیب و سخنران می تواند ذهن مستمعین را قانع کند یا نه ؟
اگر نمی توانند ، مصداق بارز کم فروش و مطفف اند!
✍ موسی آقایاری
1398/10/8
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 چه زمانی من بهترم ؟
بهتر بودن اولا یک مفهوم مشکک و دارای مرتبه است که هرگز نمی توان به اوج بهتر بودن دست یافت یعنی این راه تا زمانی که جهان و عالم هستی باقیست ادامه دارد . هر کسی می تواند طبق زمان و مکان و نوع آموزش و توانایی خویش بهتر و بهتر شود.
اما در این نوشتار بحث بنده بهتر بودن نظری نیست چون طبیعی است که خیلی ها در مقام نظر و تحلیل و سخن گفتن آدم بهتری هستند که دیگر تقریبا آدمی بالا دست آنها پیدا نمی شود. اینجا بحث بنده بهتر بودن عملی است یعنی ببینیم چه کسانی در مقام عمل آدم بهتری هستند؟ و اصولا ملاک بهتری از نگاه عقل ، دین چیست؟
✔️ بهتر آن است که : به کمک مردم خویش بر بیاید، از درد و رنج آنها کاسته ، تا می تواند مرارت و تلخی را از آنها دور کند. حالا این شخص چه در لباس فیلسوف و متفکر جامعه و به اصطلاح جزء اربابان فکر و اندیشه باشد و چه در لباس رفتگر شهرداری باشد و چه در لباس صندلی ریاست نشسته باشد.
فیلسوف اگر آدم سخت نویسی است و روی سهل و آسان نویسی و آسان گویی را سیاه کرده، او آدم بهتری نیست چون در مقام عمل، مشتاقان فلسفه را گیچ و حیران می کند ( که نظایر این افراد را در طول تاریخ کم نداشتیم ) اما برخلاف سقراط که برای مبنای فلسفه اش دو جمله ساده بود :
" خودت را بشناس "
" زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد"
رفتگر اگر نتواند و یا نخواهد مسئولیت و وظایف خود را به احسن وجه انجام دهد مثلا در زمان مناسب جارو زنی را انجام ندهد.
رئیس یک اداره اگر به جای پرداختن به حل و فصل مشکلات مردم در وقت اداری تشکیل جلسه داده و نسبت به دادرسری مردم و حل و فصل گرفتاری آنها بی اعتنا و کم توجه باشد و به اصطلاح دسترسی به او کار حضرت فیل بخواهد.
همه و همه در مقام عمل آدم نابهتری هستند که نه دین الهی کار آنها را ستوده و جایزه می دهد و نه عقل درونی به اعمال و رفتار آنها مهر تأیید و امضای صلاحیت می زند.
#به_عمل_کار_بر_آید
✍ موسی آقایاری
1398/10/9
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 شیطان درون و فرعون بیرون
همه ما آرزوی رسیدن به زندگی بهتر را داریم شب را به روز و روز را به شب می رسانیم تا به این هدف برسیم. رنج ها را به جان می خریم تا به گنج گران قیمت برسیم. عمر می دهیم ، هزینه می کنیم ، تعلیم می بینیم تا به این هدف پاک برسیم. اما دو چیز همیشه بهتر زیستن و این هدف مقدس ما را تهدید می کنند:
1⃣ شیطان درون یا همان خواسته های غیر معقول و نفسانی .
2⃣ فرعون بیرون یا همان حاکمیت منحرف و طاغوتی، حاکمیتی که نه تنها برای بهتر زیستن مردم ، برنامه جامع و متناسب با اقتضای زمان و آینده نگری و احساس آرامش و امنیت را نداشته باشد بلکه کسانی را که در این راستا در قالب های مختلف فعالیت می کنند را نیز قلع و قمع کرده در دل آنها ترس و واهمه ایجاد می کند. آری چنین حاکمیتی فرعون بیرون است که نمی گذارد موسای کلیم الله یا هر کسی که دعوت به نیکی ها می کند فعالیت کرده و مردم را به بهتر زیستن دعوت نماید.
مبارزه با چنین سیستمی هم شوق و علاقه می خواهد، هم محتوا می طلبد و هم خواستار صبر و استقامت است. کفر و طاغوت یک شبه قوت نمی گیرد که یک روزه قامت نحس او را برچید، به عبارتی همان طور که تربیت انسانهای نیک اندیش توأم با سلامت فکری و معنوی زمانبر است ،تقویت فرعونهای بیرون و چاق و چله شدن آنها نیز با گذشت زمان انس و الفت خاصی دارد ،
بنابراین تا غبار زمان بر روی این دو سیستم نگذرد و تحت برنامه ی فکر شده قرار نگیرند هرگز رشد و تعالی پیدا نمی کند. غرب اگر در طول سالهای متمادی توانست به رشد در صنعت و تکنولوژی دست بیابد، شرق نیز در این سالها از دانشمندان به نام خالی نبوده و نیست.
✔️ فراعنه زمان حالا در هر کشوری که می خواهد باشد در #سیر_زمان بزرگ شده و پرورش یافته اند یعنی مثل قارچ نیستند که یک دفعه سر در آورده باشند. با این وصف ، طبیعی است که در سایه شوم و پلید همین حکومت کفر و طاغوت ، و تشکیل فرعونهای خبیث، حاکمیت و وسوسه شیطان درونی نیز غالب شده و زندگی انسان را با افسار گسیختگی تمام فرا می گیرد. تا آنجا که همه انسانها به مرور زمان، رنج کفر را کشیده و از گنج ایمان، محروم و نادار می شوند.
اگر بگوییم منشأ همه انحرافها از حاکمیت فرعون بیرون و گرگ سیاست بوده و به عبارتی ریشه این شجره ملعونه از بیرون و نوع حکومت آب می خورد ، سخن به گزافه نگفته ایم.
حکومت کفر و نفاق، و چنین اکوسیستمی کافر و منافق می سازد همان طور که حکومت ایمان و چنین فرایندی، مؤمن و متعهد و اخلاقی بار می آورد. هر چند امکان عکس این قضیه نیز وجود دارد یعنی حکومتی می تواند اسما ترویج ایمان و معنویت گرایی را یدک بکشد ولی رسما بسبب سوء مدیریت ها و یا خیانت ها ( همانند دولت و مجلس ما ) و پرهیز از عقلانیت در تصمیمات، مروج بی دینی و لامذهبی باشد.
✍ موسی آقایاری
1398/10/10
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 راه مهم تر از مقصد
آیا بین اندیشیدن به مسیر با اندیشیدن به مقصد تفاوتی وجود دارد یا نه؟
به عبارتی آیا کسی که به راه می اندیشد یعنی آدم فضیلت گرایی هست با کسی که به مقصد فکر می کند یعنی آدم نتیجه گرایی هست، وجه فارق و امتیازی بین این دو وجود دارد یا نه ؟ به عبارت سوم، انسانهای موفق و کشورهای توسعه یافته با کدام اندیشه بدان مقام رسیده و مشکلات را طی کرده اند؟ به راه و مسیر اندیشیده اند یا به مقصد و هدف ؟
✔️ به نظر می آید اندیشیدن به مسیر بهتر از اندیشیدن به مقصد باشد زیرا :
در اندیشیدن به مسیر و اینکه کدام راه را از همان ابتداء به خوبی انتخاب کنیم خیلی بهتر از این است که به مقصد رسیده بعد ببینیم آیا این هدف ما واقعا هدف درست و منطبق با نیازهای اساسی ما بوده است یا نه!؟ زیرا برگشتن از راه در صورت بروز خطا به مراتب، بهتر و آسان تر و کم هزینه تر از برگشتن از آخر خط است شبیه انسانی که در مسیر اعتیاد افتاده ولی هنوز اثرات مواد مخدر در استخوانش نفوذ نکرده چنین انسانی قطعا اگر اراده کند بهتر و راحت تر می تواند از این مسیر برگردد.
انسانهای موفق همیشه به نوع مسیر و کیفیت آن می اندیشند چرا که می دانند اگر مسیر را درست و عقلانی و منطقی و مطالعه شده انتخاب کنند، دیگر رسیدن آنها به آن مقصد رد خور نداشته و یک امر قطعی و تردید ناپذیری خواهد بود. سقراط ها ، افلاطونها ، فارابی ها و ابوعلی سیناها و.... به کیفیت مسیر اندیشیدند تا فیلسوف شهیر و توانا و تاثیر گذاری شدند.
ما معتقدیم اسلام و مسلمانی مسیر است ، طریق است، فضیلت است نه مقصد و هدف و نتیجه! در نماز هم می خوانیم : اهدنا الصراط المستقیم. هدایت به راه مستقیم خواسته ی ماست. پس راه بهتر از نتیجه است.
لذا صرف اینکه کسی مسلمان شد نمی توان گفت که تمام سعادت را خریده و به هدف نهایی و اکمل از آن رسیده بلکه هدف نهایی و مقصد ، انسان کامل شدن و به درد جامعه خوردن و عمل به قوانین اسلام است.
✔️ اگر ما راه خدا شناسی و انسان شناسی را بصورت کامل و با رعایت تمام جوانب و زوایا طی کردیم ، هرگز آدم بدی هم نخواهیم شد. در این صورت نه افعال انسانها خراب خواهد شد و نه افکارشان. اگر می بینید انسانی به ظاهر مؤمن است ، نماز می خواند و بسیاری از اعمال عبادی دیگر نیز غافل نیست ولی خطاهایی هم می کند بخاطر این است که او هدف گراست و می خواهد در تحت هر شرایطی به هدف برسد ، اصلا اعتنایی به کیفیت راه و مسیر ندارد چنین انسانی در واقع به فضیلت گرایی نمی اندیشد. او هر نوع وسیله ای را توجیه می کند تا به هدف برسد!
✍ موسی آقایاری
1398/10/11
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
🔵 عقل را نسوزانیم
سخن از مهر و محبت به همدیگر ، سخن از عشق و علاقه به کار خویش ، سخن از فریاد خواهی و ستاندن داد مظلوم از ظالم ، سخن از استغاثه به معبود خویش و سر تعظیم در برابر او فرود آوردن و... کاملا غیر منطقی و غیر عقلانی است چرا که سخنان ما را همیشه اعمال و رفتار ما تایید می کنند.
گفته های ما زمانی صادق اند که با کرده های ما مطابق و هم وزن باشند. در واقع ترازوی افکار و ایده های ما اعمال و رفتار ما هستند، اگر اینها رعایت نشد اگر چه در عقل نظری کاملا عاقل و وفادار به عقل باشیم یعنی خوب صغری بچنیم و کبرا طراحی کنیم و تمام قواعد منطقی را در استدلال خود مراعات کنیم ولی در عقل عملی نه تنها به تمام معنا بی عقلیم بلکه #خرد_ستیز و #عقل_سوز هستیم. و این مشکل صعب العلاج را چون قبول نداریم و برای ما تبدیل به مسئله نشده لذا دنبال کاویدن پاسخ و تحقیق درباره آن هم نیستیم.
آری اگر واقعا مهر و محبت و اگر جدا عشق و علاقه به کار خویش می داشتیم و به همدیگر دل می سوزاندیم با این همه فقر و نداری ، بیکاری ، کم کاری و بدکاری مواجه نمی شدیم!
اگر واقعا فریاد خواه و ستاننده داد مظلوم از ظالم می بودیم هیچ وقت نمی آمدیم این حرف را بزنیم که :
آآقا وعده های انتخاباتی من در زمان صلح بود و آلان در زمان جنگیم!
اگر سخن از استغاثه و عبادت معبود خویش داریم باید به مفاهیم الفاظ عبادات خویش ، ساعت ها و روزها و سالها فکر می کردیم همانند: اهدنا الصراط المستقیم _ ایاک نعبد و ایاک نستعین ....
پس چون به اینها وفادار نیستیم کاملا خرد ستیز بلکه خرد سوز هستیم زیرا وفاداری و عمل به تعهدات، کار عاقلان و اهل خرد و اندیشه است.
✍ موسی آقایاری
1398/10/12
@myfekrv تلگرام
@myfekr ایتا
May 11
🌹سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد/ انتقام سختی در انتظار جنایتکاران است
🌹در پی شهادت سردار پرافتخار اسلام حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس رهبرمعظم انقلاب پیامی صادر کردند.
♦️بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبهی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیةاللهارواحناهفداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید.
♦️ شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوهی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی دوستان - و نیز همهی دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
♦️ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیدعلی خامنهای
۱۳دیماه ۱۳۹۸
@myfekr