eitaa logo
طلوع فکر و اندیشه
584 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
722 ویدیو
21 فایل
ارتباط با نویسنده کانال : @Musa1364 تا بنده نباشی تابنده نباشی اهل فکر و اندیشه عاشق دیدن و شنیدن سخنان عمیق و استخوان دارند. از سخنان سطحی و بی ریشه گریزانند.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 وقتی شهر رها می شود استادی داشتم که هر روز سر درس، نکات تربیتی و اخلاقی زیادی به ما تذکر می داد از نکات فردی گرفته تا نکات اجتماعی که در این میان از نَفَس گرم او هیچ وقت سیر نمی شدیم اصلا به گذشتنِ ساعتِ درس، توجهی نمی کردیم که حالا اینجا مجال بسط همه آن نکات شیرین و پر از خاطره نیست. اما می توانم به یک نکته مهم و حیاتی که عمل به آن سببِ آبرومندی و سعادتمندی در دنیا و آخرت می شود ، اشاره ای بکنم. ✔️ استادم به من می آموخت که مواظب باشید 《 شهر به حال خود رها نشود 》 زیرا اهالی شهر متفاوت اند هر کسی ذوقی دارد و فهمی ، استعدادی دارد و توانایی ، مسلکی دارد و مرامی و... . همه ما انسانها که در شهر و آبادی زندگی می کنیم یعنی دل به زندگی اجتماعی و کنارِ هم بودن بسته ایم و با دیدن مردم و خیابانها و کوچه ها و فضاهای سبز خصوصا هنگام بارش باران و لطافت هوای تازه ، بسیار مسرور و فرحناک می شویم. اما امروز بنده به جایی اینکه با دیدن خیابانها و فضاهای سبز و طراوت هوا خوشحال بشوم کلی ناراحت و محزون و دلگیر شدم دلیلش هم این بود که : به نظرم 《 شهرمان به حال خود رها شده 》 و انگار مسئولی نه شورایی و نه شهرداری هیچ احساس مسئولیت و وظیفه شناسی نمی کنند چرا که خیابانهایش پر از چاله های وحشتناک است که واقعا رانندگی در هوای بارانی و خصوصا رانندگی در شب ها کار حضرت فیل را می طلبد . هر لحظه امکان تصادف و داغ دیدگی و تلفات وجود دارد. 《 پس ای مسئول محترم : شهر را رها نکن.... 》 ✍ موسی آقایاری.....1399/2/17 @myfekr
🔵 چه بسیار جمع هایی که تفریق اند امروزه بسبب کثرتِ سرگرمی ها بسیاری از افراد در ظاهر کنار هم هستند ، یعنی حضورِ فیزیکی در کنار هم دارند اما فاقدِ ظهورِ روحی و معنوی و انسانی اند، جسمشان نزد ماست اما روحشان اصلا معلوم نیست که کجا پرسه می زند! نمونه اش بحث همسایه داریِ امروزی خصوصاٌ در آپارتمانها که واحدهای مسکونی که خیلی به هم نزدیک بوده و دور هم اند اما وقتی هیچ خبری از آنها حتی به اندازه احوالپرسی زبانی هم نیست . اینها فی الواقع در زمره تفریق و جدای از هم اند. این روزها بلکه این ماها که کل دنیا با ویروس منحوس کرونا دست و پنجه نرم می کند. وزارت بهداشت و دست اندرکاران محترمی که در این خصوص جدّاٌ کار جهادی می کنند آمدند طرح فاصله اجتماعی را برای مبارزه با این بیماری مطرح ساختند. اما حالا پرسش این است که مگر ماها قبلا کنار هم بودیم که اکنون پخش و پلا شویم؟! مگر ماها قبلا مثل خواهر و برادر ، والدین و فرزندان ، دوست و رفیق قرینِ هم بودیم که اکنون مثل دشمن از هم فرار کنیم؟! و پرسش های دیگر از این سنخ که ذهن هر محقق و کاونده ی رویداهای اجتماعی را جَوَلان و خَلَجان می دهد. به راستی از آنجا که ماها فقط بلدیم حرف بزنیم و درس بخوانیم و مدرک بگیریم تا منزلت اجتماعی و شهرت پیدا کنیم ، همیشه از جمعِ مردم گریزان بودیم حتی از جمع خانواده که گاهاٌ دیده می شود که دو تا تحصیلکرده آن هم با رتبه بالا حتّی نمی توانند چند کلمه منطقی و استدلالی با همدیگر حرف بزنند و..... یعنی جناب وزارت بهداشت عزیز : خیالتون راحت باشد همه ما در همه حال فرسنگ ها و کیلومترها از هم فاصله و جدایی داشتیم و داریم مثل آن ثروت مندی که هر روز سرش در حساب و کتابهای میلیاردی خود هست این شخص کجا در جمعِ مردم بوده که اکنون از این جمع بگریزد و فاصله اجتماعی داشته باشد ؟! و یا مثلا کجا مسولین ما بعد از گرفتن رای ، در کنار ما باقی ماندند که اکنون بخاطر کرونا از ما فاصله بگیرند؟! مصداق بارز فراری بودن مسولین از مردم این است که تا آمدند وام یک میلیونی را مطرح ساختن چقدر آدمها جلوی سیم کارت فروشی ها صف کشیدند. اینها همگی حاکی از اُنس نداشتن مسولین با مردم بوده که حتی مردم عزیز ما فکر می کنند با یک میلیون هم تو این روزهای بحرانی کارشان حل و فصل می شود. ✔️ بنابراین اکثر ماها همیشه بخاطر منافع خودمان از جمع و اجتماع گریزان بودیم به عبارت بهتر اهل تفریق بودیم تا اهل جمع !! چون اگر واقعا اهل جمع می بودیم به تعبیر نبی مکرّم اسلام رحمت الهی بر ما نازل می شد. ✍️ موسی آقایاری.....1399/2/18 @myfekrv
هدایت شده از 
با سلام و عرض تبریک پیشاپیش عید سعید فطر 🌹 بنده یک خانواده نیازمندی سراغ دارم که مهر پدر بالا سرشان نیست، اگر صلاح دیدید زکات فطره و یا هر نوع احسان دیگر خود را به این کارت 👇 واریز نمایید تا به دست آن خانواده محترم برسانم. 5859 8311 2713 4350 کارت به نام ⇦ موسی آقایاری
امام خامنه ای: اندوه جان کاه مظلومیت این ملت صبور، بردبار و مقاوم، حقیقتاً هر انسان آزادی خواه و حق طلب و عدالت جو را می آزارد و درد و رنجی انبوه بر دل می نشاند. حوزه مقاومت بسیج شهیدمدنی هیدج
🔵 عقلانیت به چیست؟ اگر هر شنیده تبدیل به گفتار شود، ‌《 عقلانیت 》مفهوم خود را از دست خواهد داد. عقلانیت به این است که ⇦ بعضی شنیده ها را باید گفت و بعضی ها را یا تبدیل به سکوت کرد و یا اصلاً به گوش خود پرده گرفته و نشنید. به تعبیر قرآن سخن های سدیدانه و کریمانه و طیّبانه را باید گفت و شنید. بزرگترین درد و رنج و مرارتی که بشریت در تاریخ کشیده و همچنان این مسیر کج و نامستقیم را ادامه می دهد، این است که او نمی داند ⇦ چه بگوید؟ 《 یعنی سخن شناس نیست 》 چرا بگوید؟ 《 یعنی هدف شناس نیست 》 ✍ موسی آقایاری....1399/3/5 @myfekr
به مناسبت آغاز به کار 🔵 ثِقل سامعه ثقل سامعه یا همان سنگینی گوش یکبار مربوط به جسم انسان است یعنی واقعا گوشهای انسان بسبب پیری و یا عوامل دیگر سنگین شده و صداها را به خوبی نمی شنود و به اصطلاح مبتلا به اختلال در شنوایی می شود و یکبار هم مربوط به جایگاه و مسئولیت انسان است یعنی واقعا گوشهای او در آن موضع که باید بشنود نمی شنود؛ مثلا وقتی کسی مسؤل و جلو دار مردم است باید از 《 ثقل سامعه 》 به دور و متصف به 《 سهل سامعه 》 باشد مثلا نامه ها و درد دلهای مردم را بخواند و واقعیات جامعه را دیده و بشنود؛ نقدهای دلسوزان را با تمام سعه ی صدر بشنود ؛ از نشنیدن معذّب و از شنیدن مسرور و فرحناک شود؛ به تعبیر قرآن کریم گوش شنوایی در رسالت اجتماعی خویش داشته باشد همانند نبی مکرم اسلام که سرتاپا شنونده بودند تا آنجا که ملقب به 《 گوش و اُذُن 》 شدند. قرآن کریم انسانهایی که ثقل سامعه داشته و نمی شنوند را از حیوانات هم بدتر می داند چرا که همینها غافلانند و در روند زندگی و پیمایش حرکتی خود هیچ فایده ای برای جامعه خویش ندارند. در جامعه ما مع الاسف شاهد این رویه نادرست یعنی ثقل سامعه هستیم که برخی از رؤسای ما اصلا گوش شنوایی ندارند یعنی حقایق را نمی شنوند و حتی گاهی با تبختر و غرور خاصی هم برخورد کرده و انگار که ریاست و صدر نشینی ⇦ ذاتی و لاینفک آنهاست!! و لذا هرگز تأسی به سیره نبی مکرم نمی کنند. امید است که در شاهد ثقل سامعه نشده باشیم یعنی ظرفیت ها را با تمرین و ممارست بالا برده و نای شنیدن و حل و فصل مشکلات را در ابعاد مختلف داشته باشند ؛ آن قدر ظرفیت داشته باشند که حتّی حرفهای نامربوط و ناسنجیده را هم بشنوند ؛ زخم زبانها را هم به مانند نبی مکرم اسلام شنیده تا عاقبت بخیری و فتح و نصرت نصیبشان شده باشد. ✍ موسی آقایاری....1399/3/7 @myfekrv تلگرام @myfekr ایتا
🔵 اگر جلوی 《 مشکلات 》 را نگیریم تبدیل به《 بحران》 خواهد شد هیچ انسانی را نمی توان در این کره خاکی و زیرِ آسمانِ آبی یافت که مشکلاتی در سطوح مختلف زندگی خود نداشته باشد یعنی بدون گرفتاری و با آسودگی تمام زندگی کرده و از روزها و شب های خود لذتِ بسیار برده و بدون تلخی و مرارت تعیّش نماید . بلکه بارها دیدیم و می بینیم که انسانهای پوست و خون و استخوان داری در جهانِ هستی می زیَند که شبشان پر از مشکل و روزشان مملو از گرفتاری و تحیّر است، مثلا یکی از درد جسمانی می نالد ، دیگری از فقرِ روحانی و نداشتن آرامش خاطر و طمانینه کامل می گرید، آن دیگری از فقرِ پولی به ستوه آمده و حتی محتاج به نانِ شب است ، و آن یکی از بی اطلاعی و بی سوادی و محرومیت از منزلت اجتماعی رنج می برد، و آن دیگری نیز تُهی از مهارت زندگی بوده یعنی واقعا راه زندگی کردنِ عقلانی در محل عقل و احساسی در محل احساس را بلد نیست و ...... . 🔻 علل این گونه رنج ها می تواند سیاست های بدِ مدیریتی بوده باشد که حاصلِ ناکار آمدیِ مدیران نالایق و زمامدارانِ بی صلاحیت آنها هست ⇦ ‌《 علت بیرونی 》 و همین طور می تواند نداشتنِ روحیه تلاش و کوشش در زندگیِ فردی بوده باشد زیرا الحقّ و الانصاف برخی ها همه امکانات مادی و رفاهی و.... را دارند ولی انگیزه فعالیت و کار و تلاش برای برون رفت از کِرِختی و پژمردگی و شلختگی را ندارند ⇦ 《 علت درونی 》. ✔️ نکته مهم و ارزشی این است که : اهل خرد و اندیشه هیچ گاه اجازه نمی دهند که این ‌《 مشکلات 》 تبدیل به 《 بحران 》شده تا آنها را زمینگیر کند. موسی آقایاری....1399/3/10 @myfekrv تلگرام https://eitaa.com/myfekr ایتا
🔵 خورشید عقلانیت خاصیت خورشید تابیدن است، خورشید نورش را بدون هیچ گونه مضایقه و تنگ نظری و خساست به همه جا می تاباند. خورشید اهل ظلم نیست، اهل دریغ نیست، اهل انسداد و بستن تابش نیست. او سخی ترین مخلوقات است . به دریا ، به صحرا ، به کویر ، به کوهها ، به مزارع و به انسانها و به هر جا که مانعی نباشد، نور می دهد. حالا اگر کسی نخواست از این موهبت الهی استفاده کند، و سرِ راه خورشید مانعی ایجاد کرد خود مقصر است نه خورشید! در این میان آنچه که به بحث ما مربوط است العقل کالشمس هست یعنی عقل همانند خورشید است که خاصیت روشن کردن و تابیدن در زندگی ما انسانها را دارد، او می تواند دنیا را بسازد ، می تواند کینه و کدورت و بی اخلاقی و بداخلاقی را درمان کرده و یک انسانِ کاملا نمونه و فایده مند تحویل جامعه دهد. او می تواند دین الهی را بفهمد و همگان را دین دار کند. او می تواند در شهر سازی کمک کار ما شده و هندسه های مطلوب در این زمینه را عاید ما کند. او می تواند در تامین معاش و بهتر زیستنِ ما حرفی برای گفتن داشته باشد و دهها مورد دیگر که عقل انسانی می تواند در چرخه زندگی انسانها و گذرِ عمر آنها مُعِین و یاور بوده باشد. حالا اگر کسی روی پیشرفت و سعادت و صعود به مقام والای انسانیت و دیانت را ندید، مقصر عقلِ او نیست بلکه موانعی هست که سرِ راه او گذاشته شده لذا نورانیت خردِ وی کم شده و چراغِ عقلانیت او در شرف سوختن است. در قرآن کریم می خوانیم که سیاستِ سیاست ورزان و مدیرانِ ارشد جامعه می توانند در رشد و طلوع خورشیدِ عقلانیتِ مردم سهمِ بسزایی داشته باشند همان جا که می فرماید فرعون ، قوم خود را به نابخردى گرفت، و آنان هم از او فرمان بردند فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ. آیه 54 سوره زخرف. که مفهوم مقابل این آیه شریفه این است که حاکمیت، نقش بسزایی در تاباندنِ خورشید عقلانیت در جامعه دارد. ✔️ امیدواریم خورشیدِ عقلانیت و حکیمانه زیستن را در کشور ما بگسترانند. ✍ موسی آقایاری....1399/3/11 @myfekrv تلگرام https://eitaa.com/myfekr ایتا
🔵 زندگی عادی چیست؟ زندگی که بتوانم با کمترین دغدغه و با دیدن حداقلِ درد و رنج ، تامین معاش کرده و خَجِل از زن و بچه خود نشده و همیشه سرم را بالا بگیرم که منم مرد خانه هستم و می توانم در جایگاه مردانگی با تمام عزّت و احترام و شور و اشتیاق ایستاده و روحیه آرامش و آسایش را به کانون خانواده ام برگردانم. اما وقتی سیاست ها غلط شد، مدیریت ها کهنه شد ، پیرمردها جای جوانان غیور و صاحب حرفه و ذوق سلیم و اهل برنامه جدید را گرفتند ، انسانیت و دیانت هم از طرفی به مَحاق و نابودی رفت ، دیگر زندگی من از حالت عادی به حالت اضطراری و وضعیت قرمز خارج شده و فی الواقع وارد فاز وا مصیبتا و دعواها و نزاع های مخرّب و خانمانسوز دادگاهها و پاسگاهها می شود. دیگر در چنین موقعیتی حوصله گفتگو و اندیشیدن و مشورت خواستن و مطالعه برای رهایی از مشکلات و گرفتاریها را نخواهم داشت . دیگر نمی توانم روی پای خود ایستاده و یک زیستِ آبرومندانه داشته باشم بلکه روانه کمیته امداد و نهادهای حمایتی شده و دست گدایی باز می کنم تا بلکه با چندر غازی از صدقه و خیرات دیگران ، سدِّ جوع کنم! آری وقتی فاصله طبقاتی و امروزه گسلِ طبقاتی دهان باز کرد ، به گونه ای که یکی میلیاردها ثروت، آن هم با تَبختُر خاصی جلوی چشمانم ویراژ داد و آن دیگری حتی به یک تکّه نان شب نیز محتاج گشته و هر روز مدام بر زانوی خود زد و آهی سوزان از عمق جان کشید، زندگی در این حالت عادی نیست و هر لحظه امکان ریزش و سقوط باورها و اخلاقیات و تبعات دیگر که گفتنش مجالی فراخ می طلبد، وجود دارد. چه بسیار انسانهایی که باسیاست های غلطِ مدیریتی مرده اند ؛ منتها کسی نیست که برای آنها گریه کرده و نوحه بخواند مثلا یکی وقت ازدواجش گذشته ، یکی از مستاجری و اسباب کشی چندین ساله به ستوه آمده ، یکی بیکار بوده و به هر دری زده صدایی نشنیده ، یکی همه اینها را مجموعاً به اضافه غیر اینها را نیز در کارنامه سیاه بخت خود دارد. چنین انسانهایی زندگیشان عادی نیست. هَل مِن متفکرٍ یَتفکّرُ فی هذه المجالات ؟ ✍ موسی آقایاری 1399/3/13 @myfekrv تلگرام https://eitaa.com/myfekr ایتا
🔵 رنج انسان به گنج مبدّل نمی شود مگر اینکه ملتزم به شناختن در گروِ شکافتن باشد تا چیزی را نشناسیم و نسبت به آن معرفت و آگاهی لازم را در خصوص ریشه ها و آغازگه های آن کسب نکنیم، قطعا قضاوتِ ما و کوبیدن چکش عدالت بر میزِ محکمه، امری نادرست و ناکام و غیر اخلاقی و غیر دینی خواهد شد. ندانسته و چشم بسته صحبت کردن بخاطر تبعات و آثار بدِ آن، کاری بس زشت و کریه و مذموم است که هیچ شخصِ عاقل و حکیمی بدان روی خوش نشان نداده و نمی دهد. وقتی حادثه ای در جامعه رخ می دهد، حالا خواه آن حادثه در بُعد اجتماعی و سیاسی و همگانی خودش را نشان دهد و خواه در سطحِ فردی و خانوادگی و دعوای زن و شوهری و امثال اینها رخ بنماید؛ در این هنگام خیلی از انسانها بخاطر حس کنجکاوی ، دنبال اظهار نظر و کاویدنِ عمقِ آن بوده و سعی می کنند نسبت به آن بی تفاوت نباشند. ✔️ شکافتن به جهت رسیدن به یک شناخت کافی ، لایه های زیرینی دارد که همگان توانایی و استعداد و برخی ها هم حوصله ی آن را ندارند ، و لذا هنگام مواجه با رویدادها فوراً حرف زده و با عجله ی تمام قد ، گعده ی قضاوت درست کرده و شروع به تصمیم سازی و نتیجه گیری می کنند. آنها بدون اینکه به موقعیت ها ، به ریشه ها ، به گذشته ها ، به آینده ها ، به سایر تبعات و آثارِ رفتار خود فکری بکنند دادِ سخن سر می دهند. و فی الواقع به ناقورِ بی توجهی و بی اخلاقی و حتی بی دینی خود با تمام نَفَس می دمند. ✅ همه ما 《 گنجیم 》 بشرطی که 《 رنجِ شکافتن ‌》 را بخریم. ✍ موسی آقایاری.....1399/3/16 @myfekr
🔵 اگر اندیشه ها قربانیِ سیاست ورزان شد، و یا بهتر بگویم اگر اندیشه های سلیم و اندیشه هایی که واقعا می توانند ناجیِ انسانها بوده باشند اما گرفتار اربابان قدرت شدند، بدانید که دیگر هیچ گفتگو و دیالوگی در این موقعیت ها تاثیر گذار نشده و در چنین جامعه ای سکوت و کشیدنِ زیپ دهان و انداختنِ قلمِ تحلیل بر کِشوی میزِ مطالعه و بستنِ دفتر یاداشت و خاموش کردن لب تاب و برنامه word ، قطعا به صرفه شده و سرِ ما را به سلامت نگه خواهد داشت. جایی که 《 ارزشهایِ عقلانی 》 نظیر گفتگوهای علمی و مطالبه گری در سطوح مختلف در فضای کاملاً آزاد و بی واهمه را 《 سیاست های شیطانی 》 به مَحاق و نابودی ببرد ، دیگر در چنین فضایی تحلیل گرانِ منصف و دلسوزانِ جامعه ؛ بی خرد و معیشت اندیش و جاه طلب حساب شده و اگر آنها در این رویّه ی نامیمون بیشتر سماجت به خرج داده و بر طبلِ مخالفت بکوبند حتی انگ های بی دینی و بی وجدانی را نیز به راحتی خواهند شنید، مثلا اینکه چرا در یک کشور نفت خیز طوری باید مدیریت و سیاست گذاری شود که حسرتِ پر کردنِ حتّی یک باک بنزین بر دلِ انسان بماند؟ و یا مثلا چرا در کشوری که این همه مهندس و فارغ التحصیل از دانشگاه داشته باشد ولی همچنان بخاطر خرابیِ جاده و خیابانها و اتوبانهایش گرفتار تصادف های وحشتناک شده باشیم؟ 🔻مثالها و مصادیق بیش از این را دیگر خودتان در جامعه شاهد هستید و نیازی به اعلام بدیهیات نیست. هر چند بنده به هیچ وجه منکر پیشرفت ها در عرصه های مختلف نیستم اما نمونه های بالا حتی یک موردش هم زیاد هست. ✍️ موسی آقایاری.....1399/3/18 @myfekr
🔵 اقلیمِ زندگی من عشق ورزیست و از سرزمینِ عقلِ محض به دور است زندگی را می توان با عشق در جایگاه عشق ورزیدن و با تدبیر در محلِ اندیشیدن و دَبر نگری در اوج سعادت و خوشبختی و کامیابی نگه داشت ، می توان به زندگی بال و پر داده و خیالِ او و حتی عالَمِ واقعیتِ او را به آسمانِ فلاحت و شادکامی پرواز داد. مقصد و خروج از گمراهی و بیراهی در سرزمین زندگی هم با عشق و تمنّای وصال و سلوک عاشقانه حاصل می شود و هم با تدبیر و عقلانیت یعنی جمع آوری اطلاعات و حواشی زندگی و داوریِ منطقی و عقلانی به اوجِ خودش رسانید. عشق هوس نیست، عشق تاختن در مدار پوچی و هوا خواهی نیست ، عشق در ذات خودش اصلا کار بد و ناشایستی نیست یک پیرمرد و پیر زنِ 90 ساله می توانند عاشقانه بزِیند یعنی همچنان از گل سنگین تر به معشوقه خود نگویند و همین طور می توانند در سایر ساحات زندگی با تمام عاشقی و دوست داشتنی زندگی کنند. عشق می تواند در نهاد سیاست و اجتماع و فرهنگ و نوع دوستی و انسانیت رُخ بنماید یعنی مثلا مدیر یک مجموعه می تواند با تمام عشق و دلباختگی به زیر دستانِ خود رفتار کرده و در مسیر زیستِ راحتِ آنها از جانِ خویش مایه بگذارد . چند روز پیش از روبروی یک شرکت بزرگ رد می شدم دیدم کارگرانِ زحمت کش ماشین های خود را زیر آفتاب سوزان پارک کرده بودند حالا در این میان اگر مدیر آن شرکت نیز ماشین خود را در لابه لای ماشین های کارگران و زیر همان آفتاب سوزان گذاشته باشد، طبیعتا همنوانی و همرنگی و عشقِ خود را نسبت به آنها نشان داده است. اما نه اگر اولا ماشین خیلی خیلی مدل بالا و لوکس خارجی همان ماشین های سیاه رنگ را داشته باشد و ثانیا از همه بدتر پارکینگ اختصاصیِ مسقّفی گذاشته باشد یعنی خودش را کاملا متمایز دیده و فوقیّت خود را علناً نشان داده باشد، دیگر در این حالت مفهوم عشق ورزی استحاله شده و چنین زندگی به کام انسانها تلخ و زهر مار خواهد آمد. زیر دستان او از رفتار او تنفر پیدا کرده و اگر در ظاهر هم نشان ندهند در باطن، دلی چرکین و ناخوشی از او پیدا خواهند کرد . ✔️ عاشقانه زیستن، هنر و مهارت می خواهد که در مراکز آموزشی ما و در صدا و سیما و در اکثر نهادهای فرهنگی و در رسانه های ما مورد غفلت واقع شده است. و لذا مفهوم عشق ورزی در جامعه ما مضیّق گشته و به هوسرانی و شهوت طلبی انصراف و یا بهتر بگویم تبادر پیدا کرده است!! یعنی هر جا لفظ عشق را شنیدیم فکر می کنیم هوسی در کار است و لذّت جنسی! و حال آنکه در اقلیم عشق می توان هم خدا را یافت که عاشقانه او را بندگی کرد و هم وجدان را یافت ، و خلاصه می توان عشق ورزی را در هر گونه ارتباطی پیدا کرد و لو در راه انداختن کارِ ارباب رجوع با تمام احترام در ادارات و.... . ✍ موسی آقایاری.....1399/3/20 @myfekr
🔵 زندگی راز است فهمِ این راز منوط به داشتن علم و آگاهی آن هم در سطحِ بسیار وسیع و گسترده و عمیق بوده یعنی با کثرت اطلاعات و روزنامه خوانی و نگاههای سطحی و قِشری و رویین نمی توانیم راز زندگی و پیچیدگیهای آن را تشخیص داده و حرفی برای گفتن و قلمی برای تحلیل داشته باشیم. تربیت انسان یک نوع راز است بخاطر اینکه به او بفهمانیم تو کیستی؟ و چگونه باید باشی ؟ و فلسفه وجودت در این دنیا برای چیست؟ و امثال این سوالهای سهلِ ممتنع ، در عرصه تربیت کارِ سهل و ساده ای نیست زیرا انسان پیچیده و تو بر تو هست ، هر روز می تواند به یک شکل و فرم خاصی در آمده مثلا می تواند چهره نفاق و دورویی به خود گرفته پیش مومن طبل ایمان و نزد کافر ساز کفر را بزند ، می تواند خودش را مومن خالص و ولی الله و پیشانیِ پینه بسته و تسبیح نیم متری نشان دهد ، می تواند زباناً چاکر همه آدمها شده باشد و قلباً دشمن آنها و دهها از این می تواندهای دیگر که در ذات او نهفته است که اگر خوب تربیت نشود گرفتار خواهد شد. لذا انسان کاوی و شناخت همه ساحات و ابعاد او برای تربیت صحیح کاری بس دشوار و طاقت فرساست. تا چندی که محروم از این جنس آگاهیها و شناخت کافی از سوژه و ابژه های زندگی او باشیم بی هویت و بی هدف و ناتوان خواهیم زیست یعنی به شکل انسان بوده اما رویه چارپایان و خصلت آنها که همان شهوت جنسی و خورد خوراکِ محض باشد را طی خواهیم کرد. ✔️ ما « در انسان » به دنیا آمدنِ خود هیچ نقشی نداشتیم یعنی چه بسا امکان داشت که یک موجود دیگر خلق می شدیم و یا اصلا خلق نمی شدیم ، اما « در انسان » ماندن خود بسیار بسیار نقش اساسی و کلیدی داریم که این راز هم در گروِ تربیت صحیح و آگاهی های لازم است. ✍ موسی آقایاری.....1399/3/22 @myfekr
✅«پشت‌بام‌خوابی» در تهران شبی ۵۰هزار تومان 📌تعداد زیادی از کارگران، «پشت‌بام‌خواب» و «مغازه‌خواب» شده‌اند. 📌با وخیم‌شدن وضعیت معیشت خانوار به سبب افت درآمد و افزایش تورم و گرانی، اقلام دیگر نیز با رشد درخور توجهی روبه‌رو شده‌اند. مسکن، یکی از مواردی است که همتای گرانی‌ها، افزایش داشته و جامعه با افزایش درصد اجاره‌نشینی روبه‌رو شده است؛ علاوه بر اینکه بسیاری از مردم، به دلیل افزایش نرخ اجاره، مجبور به حاشیه‌نشینی یا سکونت در شهرهای اقماری شده‌اند. @myfekr
🔵 ما انسانیم نه لایق افتادن در سطل زباله چرا روز به روز مچاله تر می شویم ؟! همانند کاغذی که مچاله می کنند و سطل زباله می اندازند. چرا روز به روز چاق ها فربه تر و لاغرها مردنی تر می شوند؟! همانند استخوان روکش دار. چرا روز به روز امیدمان مبدّل به یأس می شود؟! همانند مادری که جوانش مرده و انگار دنیا دیگر برای او هیچ ارزشی ندارد. انسانها در انسان بودن و اینکه همگی اعضا و جوارحی دارند، گوش دارند، چشم دارند، سر دارند، پا دارند و.... شریک و همطراز و هم ردیف اند یعنی در این خصوص هیچ فاصله و مسافتی بین آنها نیست بلکه انگار یک سیب اند که از وسط دو نصف شده و هر دو یک طعم و مزه دارند به نام شکلِ و قیافه انسان. ♈️ اما در رفتار و خصلت های اخلاقی و انسانی خیلی ها با همدیگر فرق دارند. و یا بهنر است بگویم که امروزه خیلی ها در این خصوص فرق پیدا کرده اند به دلیل اینکه عده ای به انسانیت نزدیکتر شده و در این مسیر فداکاریها و جانفشانی هایی بس ستودنی و قابل تقدیر و تجلیل می کنند مثلا تا می توانند در جامعه با توجه به مهارت و تخصص خویش حداقل هر از گاهی رایگان بخشی و یا ارزان فروشی کرده و به شدت معتقد به قاعده طلایی « آنچه بر خود می پسندی بر دیگران هم بپسند » هستند. اما امان از عده ای دیگر که خوی حیوانیت و بهیمیت و درّندگی و همه چیز خواهی را در بسیاری از امور دریده ، برجسته و نمایان کرده و با تمام شاخ و شانه، و با تمام حِیلَت و خُدعه و فریب ، در صدد حمله و اذیت و توپ و تشر و سلطه طلبی و استعمارگری هستند مثلا یکی در مقام مسؤلیت بوده و فقط می دزد و اختلاس می کند و یا با رانت اطلاعاتی و ..... این چهره کَریه و ناخوشِ خود را برملا می کند و آن دیگری در مقام رعیت و زیر دستی بوده و به جای کار و تلاش در حیطه توانایی و تخصص و مهارت خویش ، همیشه منتظر معجزه بوده و از بالا دستی می خواهد که تمام کارها و گرفتاریهای او را یک شبه راست و ریس کند! ♈️ لذا رواج این رویه ی شوم سبب ایجاد فاصله کهکشانی بین ما انسانها شده و تقریبا دیگر هیچ تمایلی به مؤانست و مجالست و اخوّت و برادری نداشته باشیم زیرا فقط به فکر سود و منفعت خویش می گردیم هر جا سود بود حاضریم و هر جا ارزش انسانی بود غایبیم ، از این روست که هر روز مچاله تر ، لاغرتر شده و لیاقت رفتن به سطل زباله و بی ارزش شدن را بر خود می خریم. ✍ موسی آقایاری....1399/4/8 @myfekr
⏺ گیریم ما نخریم ، شما چه میکنید ؟ روحانی و اطرافیانش در این سالها و به خصوص در دورۀ دوم او سخن‌های فراموش نـاشدنی کم نگفته‌اند و اگر به من بود میدادم خطاطی چیره‌دست تک تک آنها را بنویسد تا برای آیندگان قابشان کنیم تا شاید نسل‌های بعد می‌فهمیدند در بعضی مواقع سکوت بهترین فضیلت است به ویژه وقتی دستانت از تدبیری خالی باشد : از خودت بمال آن وزیر جراح تا من خودم جمعه خبردار شدم روحانی و ما خودمان این زندگی را انتخاب کردیم جناب ظریف اما سخن اخیر آقای اسلامی وزیر مسکن و شهرسازی بیشتر از تمام اینها لایق خط خوش است زیرا وزیر مسکن محترم به عنوان بالاترین مقام تصمیم‌گیری در حوزۀ مسکن به مردم توصیه میکند که «فعلا مسکن نخرید» یاللعجب .. راستش نمی‌دانم چرا کسی در پاسخ نگفت : «ما نمی‌خریم شما چه کار میکنید ؟ اگر قرار بود خودمان باشیم و خودمان خب شما اینجا چه میکنید و چرا حقوق میگیرید؟» انگار آن کسی که مثلا قرار است مسئول اولین و بدیهی‌ترین نیاز یک انسان در این مملکت باشد اصلا نمی‌داند که حتی افراطی‌ترین دولت‌های لیبرال جهان هم در مسئلۀ مسکن ورود پیدا میکنند مثلا مالیات خانه‌های خالی را آنقدر زیاد درنظر میگیرند که هر صاحب‌خانه مجبور باشد یا برای خانۀ خالی‌اش به فکر پیدا کردن مستاجر باشد یا چندبرابر قیمت خانه مالیات بپردازد و اینگونه خانه از کالایی لوکس و محل سرمایه‌گذاری به یک کالای ضروری و مصرفی تبدیل میشود به آقای وزیر باید گفت : باشد همانطور که خودمان بجای فیزیوتراپ مالیدیم خودمان هم نمی‌خریم ولی شما لااقل بگویید که چرا هیچ کاری نمی‌کنید ؟ برای مردمی که حقوقشان ۲۰ درصد افزایش پیدا کرده و اجاره‌هایشان بیش از ۵۰ درصد سوال شده که دولت چرا در مسئله مسکن ورود پیدا نمی‌کند ؟ چرا با وجود میلیاردها تومان کسری بودجه طرح بر خانه‌های خالی از مرحلۀ شعار فراتر نمی‌رود ؟ مگر مستاصل شدن بیش از ۴۰ درصد مردم که اجاره نشین هستند بحران ملی نیست ؟ این‌روزها مدام حرف یک رانندۀ تاکسی که پارسال همین اوقات به من گفت در سرم می‌چرخد ، بعد از برنامۀ رادیو دربارۀ قیمت خانه (که حداقل ۴۰درصد ارزان‌تر از حالا بود) پوزخند زد و گفت : اگر می‌خواستیم مملکت چنین اداره شود خب خود من هم می‌توانستم رئیس جمهور بشوم ... @myfekr
🔰 شبه خاکستری اصلاحات (موسوی خوئینی) تابستان داغ ۹۹ را کلید زد ... نگارنده با خود عهد کرده بود وارد مسائل داخله ایران نشود اما نامه دیروز موسوی خوئینی ها به رهبر انقلاب ، راقم سطور را برآن داشت تا در وجیزه ای اعلام خطر جدی خود را نسبت به امنیت ملی و عمومی ایران عزیز اظهار ‌کند. البته در نظام اسلامی نقد عالی ترین مقام نه تنها مذموم نیست بلکه باید مورد استقبال هم قرار گیرد، چرا که اولا تجلی آزادی بیان در اسلام است و ثانیا میزان فرزانه گی و غنای عقاید و تصمیمات راهبردی رهبری معظم انقلاب به قدری ست که اتفاقا نقدها باعث جلب نظر ، تمرکز و مداقه متفکران در این تصمیمات شده و برجستگی آن نمود بیشتری خواهد داشت. نام موسوی خویینی ها با بحران سازی گره خورده است ؛ مردی علاقه مند به سکوت که معمولا در سایه منتظر فرصت می نشیند و تا شرایط را برای امیال و اغراضش فراهم نبیند وارد عمل نخواهد شد. از ابتدای انقلاب با تفسیرهای چپ و رادیکال از اسلام پدر معنوی فرقانیان لقب گرفت و بدون اذن رهبر و مسئولان وقت با گروهی دانشجوی جوان و ناپخته خودسرانه به سفارت آمریکا حمله کرد و بحرانی که نظام نونهال اسلامی هزینه اش را تا مدت های مدیدی پرداخت کرد . وقتی از او پرسیدند چرا از آیت الله خمینی برای حمله به سفارت اجازه نگرفتی پاسخ داد : " می دانستم امام مخالفت می کند". امام نیز که در مقابل یک عمل انجام شده قرار گرفته بود ، یا باید کوتاه می آمد که از سوی چپ گرایان به ضعف و انفعال در مقابل امپریالیسم متهم می شد یا سوار بر موج گردد و قضیه را مدیریت نماید که البته راه دوم را برگزید . بدیهی بود که اقدام خوئینی ها و دوستانش کاملا زمینه حقوقی ، روانی و سیاسی لازم را برای دولت کارتر جهت حمله نظامی و اسقاط جمهوری نوپای اسلامی فراهم ساخت که اگر واقعه طبس رخ نمیداد شاید امروز اثری از نظام کنونی نبود. وی در جلسه خبرگان رهبری جهت انتخاب رهبر جدید به آیت الله خامنه ای رای منفی داد و پس از جلسه ، حرکت احتمالی کشور با راهبری جدید به سمت آمریکا را اخطار کرد، لکن در کوتاه زمانی توسط رهبر به مشاورت سیاسی منصوب گشت. در تیر ۷۸ با برنامه ریزی قبلی نامه محرمانه وزارت اطلاعات را در روزنامه سلامش منتشر کرد و بحران ۱۸ تیر را رقم زد که در طول ۲۰ سال اول انقلاب خطرناک ترین غائله در نوع خود بود. شاید وقتی در ۱۷ تیر آن سال سرمقاله نویس یکی از روزنامه های زنجیره ای نوشت : آیا محافظه کاران با بستن سلام هزینه به صحنه آوردن موسوی خوئینی ها را محاسبه کرده اند ؟ ، کسی نمیدانست توان هزینه سازی این فرد چه میزان است و او چگونه می تواند برای نظام چالش آفرینی کند. در سال ۸۸ پس از خطبه های رهبری در ۲۹ خرداد برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی بود که با امضای وی مجمع روحانیون مبارز مردم را برخلاف نظر ولی فقیه جهت اعتراض به خیابان ها دعوت کرد تا خاطره ۳۰ خرداد ۶۰ پس از ۲۸ سال زنده شود ‌و گسلی بین مردم و حاکمیت ایجاد گردد که ترمیم آن بسی دشوار باشد. جالب اینجاست در طول حیات ۴۱ ساله جمهوری اسلامی تایید رسمی موسوی خوئینی ها در حمایت از دولت های میرحسین موسوی ، هاشمی رفسنجانی ، محمد خاتمی و حسن روحانی موجود است، معهذا وی در نامه ای لبریز از طعن و کینه از اساس راه رفته را نقد و ایدئولوژی انقلاب را رفض می کند. تجربه نشان داده دبیرکل کم حرف مجمع روحانیون مبارز بی دلیل به عرصه عمومی گام نمی نهد و در پس هر کلمه ای که علنا می گوید مقصودی نهفته است و شاید اکنون که دلار ۲۰ هزار تومانی و مشکلات عدیده اقتصادی ناشی از سیاست های دولت مورد حمایت جنابش ، کام ایرانیان را تلخ و دستشان را تنگ کرده فرصت را مناسب دیده تا علنا به صحنه بازگردد و با دست پیش گرفتن و فرار به جلو ، ریشه مشکلات را آن طور که میلش می کشد مطرح نماید و آغاز نافرمانی مدنی جدید و تابستان داغ ۹۹ را اعلان کند . البته طراحی کنونی مرد در سایه جریان اصلاحات نیز شاید به سان سالهای ۷۸ و ۸۸ به مقصود نرسد اما حداقل فایده ی آن برای وی، فرافکنی و منحرف کردن اذهان عمومی از غوص و غور در عملکرد سیاسی مجمع روحانیون مبارز و جریان های تابعه آن وکم رنگ جلوه دادن نقش راهبردها و انگاره های اعلامی احزاب اصلاحی در وضع حال مملکت خواهد بود. @myfekr
📚نام کتاب: از جهالت تا معرفت ✍️ نویسنده: موسی آقایاری فرمت : pdf تاریخ نشر: مرداد، 1395 تعداد صفحه: 200 🆔 برا در خواست این کتاب با وجه بسیار پایین پیام بدید 👇 @musa1364
خبر، آدم را مصرف می‌کند» درست مثل کراک، هروئین و شیشه! فرد معتاد گمان می‌کند اوست که دارد مواد مصرف می‌کند در حالی که این کراک است که آدم را ذره‌ذره می‌جود و آخرش هم کرم می‌اندازد به وجودش. خبر هم این‌طور آرام‌آرام روح آدم را می‌خورد و استرس را می‌اندازد به جانش. اگر کسب‌وکارتان خبر نیست، این‌همه اخبار را دنبال نکنید. اگر می‌توانید دنیای پیرامونتان را به جای بهتری تبدیل بکنید در حد توانتان شروع به کار کنید. اما این تصور که با دیدن اخبار فقر در آفریقا، ظلم در آمریکا، فساد در اروپا و ... دارید کار مفیدی می‌کنید اشتباه است. خیلی اوقات ما معمولی‌ها در اتفاقات کشور خودمان هم اندازه تشتک نوشابه نقش نداریم. حرص عالم و آدم را نخورید، چون آن‌ها هم حرص شما را نمی‌خورند. دنبال کردن تمام اخبار ما را به فرد بهتری تبدیل نمی‌کند اما به یک انسان افسرده‌تر، چرا! اطلاعات، دانش نیست. مثل کف روی آب فقط سرگرم‌کننده است. آگاهی عمیق می‌خواهید؟ کتاب بخوانید، فیلم و موسیقی خوب ببینید. سفر بروید. با آدم‌هایی که دوستشان دارید حرف بزنید. شاید رکورد سرانه مصرف اخبار دنیا مربوط به ما ایرانی‌ها باشد. یعنی اگر الان خبرنگاری به مادربزرگ من در غرب کشور زنگ بزند، او جوری آخرین تحولات دنیا را تحلیل می‌کند که آنتن‌های صداوسیما از روی بام‌ها بریزد. دلیل این‌همه اعتیاد به اخبار را به قول مشهدی‌ها «مدُنم ولی نموگُم»! حوصله خواندنش هم نیست. رسانه‌ها مغازه‌هایی هستند که بیشتر اوقات خوراکی‌های گندیده‌ای به اسم خبر را به شما می‌فروشند. نخورید. مسموم می‌شوید. مثل چشیدن سم، هر روز و بی صدا در نهایت شما را می‌کُشد. شما یک زن خانه‌دار یا کارمند هستید، یک مادر یا پدر، دختر یا پسر معمولی، نه عضو خبرگزاری آسوشیتدپرس. بسیاری از آن‌ها هم این‌قدر خبرها را دنبال نمی‌کنند. به همه‌چیز واکنش نشان نمی‌دهند. دیدن ویدئوی جزغاله‌شدن کارگران بنگلادشی یا ضجه زدن مادر فرزند از دست داده آفریقایی چه فضیلتی دارد جز اینکه روح مادر من که نه دبیرکل سازمان ملل است و نه رئیس‌جمهوری در آن قاره را فرسوده‌تر کند؟ زندگی کنید. زندگی لزوماً این نیست که ته اخبار را در بیاورید. ببینید و بگذرید. جرعه‌نوشی کنید نه اینکه دبه بیست‌لیتری را سر بکشید! یک مشت دیوانه هستند که کارشان این است، خدا زده پس کله‌شان و از صبح تا شب لابه‌لای فساد اداری و قتل و کشتار و دروغ و دغل غوطه می‌خورند و شب هم خواب این چیزها را می‌بینند. شما از خودتان مراقبت کنید. اجازه ندهید خبرهای بد کرم بیندازد به روح‌تان. تشویق‌تان نمی‌کنم به بی‌خبری از عالم یا غلتیدن به دامن هپروت، اما اگر مصرف می‌کنید، کم‌مصرف کنید. هرچیزی را! ✍ احسان محمدی @myfekr