فاز بعضی آدمارو درک نمیکنم .من میگم تعادل روحی ندارم ، اینا دست منو از پشت دستبند زدن.
همیشه منتظر بودم
منتظر بودم یکی ازم بپرسه "خوبی؟" و بعد بهش بگم، براش تعریف کنم که نه خوب نیستم و چرا خوب نیستم
ولی هیچ کس اونقدر بهم نزدیک نبود
هیچ کس انقدر نزدیکم نبود که بتونم بهش اعتماد کنم و از دردهام بگم
پس فقط همه چی رو تو خودم ریختم و به مرور زمان بهش عادت کردم🤍🥀
اگه همینطور سر "چیزایِ الکی و تفریحیم"به خودم سخت بگیرم،تبدیل به یه برجِ زهرمارِ بی دوستِ افسردهِ له میشم.