eitaa logo
مذهبی ها🕊
306 دنبال‌کننده
1هزار عکس
825 ویدیو
16 فایل
کپی؟ حلالت‌مومن 🌷 کانال های دیگمون👇 https://eitaa.com/joinchat/3146187766Ca990181ae4 شهدا https://eitaa.com/joinchat/2161574991C3cf5fc34c5 استیکر فرهنگی و مذهبی 🍃 تبلیغات👇 @akbare599
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 یکشنبه 👈30 اردیبهشت /ثور 1403 👈10 ذی القعده 1445 👈19 می 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⭐️ احکام دینی و اسلامی. 🌕امروزروز خوبی برای امور زیر است: ✅خرید و فروش. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅آغا نوشتن کتاب و مقاله و پایان نامه. ✅فرستادن قاصد و نماینده. ✅قولنامه و قرارداد نوشتن. ✅حسابرسی اموال. ✅و مسافرت خوب است‌. 👼 مناسب زایمان و نوزاد هرگز در تنگنا و فقر قرار نگیرد. ان شاءالله. 🚘مسافرت :مسافرت بسیار پسندیده است. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج میزان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است : ✳️امور ازدواجی خواستگاری و عقد. ✳️فروش جواهرات. ✳️اغاز درمان و معالجات. ✳️مباشرت. ✳️و خوردن دمنوش های دارویی خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب: فرزند حافظ قران گردد. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث عزت و احترام می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری،باعث درد و الم می شود. 😴😴تعبیر خواب. خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 11 سوره مبارکه "هود علیه السلام" است. الا الذین صبروا و عملوا الصالحات... و چنین استفاده میشود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد و لیکن چون صبر کند موجب نیکنامی و راحتی ایام عمرش می شود. ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب: کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 @mzhbiha59 🕊️
صوت «زیارت آل یاسین».mp3
19.79M
امام زمان فرمودند این طور به من سلام بدهید✨ السلام علیک یا صاحب الزمان🤍 🔷زیارت آل یاسین ❤  🍃 @mzhbiha59 🕊️
از حاج قاسم پرسیدند:بهترین دعا چیست؟ گفت:شهادت گفتند خب عاقبت بخیری که بهتر است گفت:ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی شهید نشود،ولی کسی که شهید بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود.. @mzhbiha59🕊️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر اشکتون جاری شد برای شفای همه مریضها و محمدکوچولو ۴ ساله دعا کنید یا امام رضا علیه السلام 😭 @mzhbiha59 🕊️
97-05-18(aali).mp3
10.74M
فشار قبر چیست؟ حجت‌الاسلام والمسلمین @mzhbiha59 🕊️
نور چشم حضرت زهرا میلادت مبارک❤️ @mzhbiha59 🕊️
16.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولادت آقاجانمان حضرت رضا علیه السلام بر همه عزیزان گروه مبارک🌺 @mzhbiha59 🕊️
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
/ نابودی شیطان!👺👹\ ‌ ‌شما هریک تذکری که میدی شیطان لِـــــــــــــه میشههرامربه معروفی که میکنی بینی همه منافقین به خاک مالیده میشه🤧 واسه همینه که شیطون اینقد شبهه تو ذهن مردم میزاره تا شاید انجامش ندن🤷‍♂🤌🏼 ‌ @mzhbiha59🕊️
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 حیفم اومد شما نبینید 🌷 @mzhbiha59🕊️
ادامه رمان زیبای ☔ ☔ پارت ۱۱ و ۱۲ 👇👇👇
☔️ رمان زیبای ☔️ ☔️قسمت ۱۱ ☔️ اولین شب آرامش من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم ... همه جا ساکت بود ... حنیف بعد از خوندن ✨نماز، ✨قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد ... تا اون موقع قرآن ندیده بودم ... ازش پرسیدم: _از کتابخونه گرفتیش؟ ... جا خورد ... این اولین جمله من بهش بود ... _ نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد ... _موضوعش چیه؟ ... _قرآنه ... بلند بخون ... مکث کوتاهی کرد و گفت: _چیزی متوجه نمیشی. عربیه ... _مهم نیست. زیادی ساکته ... . همه جا آروم بود اما نه توی سرم ... می خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم ... شروع کرد به خوندن ... صدای قشنگی داشت ... حالت و سوز عجیبی توی صداش بود ... نمی فهمیدم چی می خونه ... خوبه یا بد ... شاید اصلا فحش می داد ... اما حس می کردم از درون خالی می شدم ... . گریه ام گرفته بود ... بعد از یازده سال گریه می کردم ... بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم ... اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می خوند و من فقط گریه می کردم ... تا اینکه یکی از نگهبان ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در ... ادامه دارد.... 📚 @mzhbiha59 🕊️
☔️ رمان زیبای ☔️ ☔️قسمت ۱۲ ☔️ من و حنیف صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود ... حنیف با خوشحالی گفت: _دیشب حالت بد نشد ... از خوشحالیش تعجب کردم ... به خاطر خوابیدن من خوشحال بود ... ناخودآگاه گفتم: _احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟ ... نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود ... و این آغاز دوستی 🌸من و حنیف🌸 بود ... . اون هر شب برای من قرآن می خوند ... از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می زدیم ... اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می زدم ... توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی شد کرد ...  وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره اش خجالت کشیدم ... خیلی زود قضاوت کرده بودم ... . حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت ... اون شب که از مغازه به خونه برمی گشت متوجه میشه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می کنه و مزاحمش شده ... حنیف هم با اون درگیر می شه ... . توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو میزنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می کنه ... اون که تعادلش رو از دست میده؛ پرت میشه توی زباله ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو میشه توی کمرش ... . مثل اینکه یکی از رگ های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده ... اون مرد نرسیده به بیمارستان میمیره ... و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم میشه ... ادامه دارد ... 📚 @mzhbiha59 🕊️