مذهبی ها🕊
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🦋خودت کمک کن🦋 💙قسمت15💙 ۳ هفته بعد: 🌱《رضا》🌱 رقیه تازه گچ دستشو باز کرد.و دیگ
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️
🦋خودت کمک کن🦋
💙قسمت16💙
رفتم خونه فاطمه یه یه ساعتی اونجا بودم و بعدشم اومدم خونه و نشستم سر درسام که حسابیی عقب افتاده بودم.اذان ظهر رو گفتن.تصمیم گرفتم امروز برم مسجد بخونم.سریع یه مانتو شلوار و روسری مشکی و طبق معمول کفش مشکی پوشیدم و رفتم،قبلشم وضو گرفتم.وارد مسجد شدم.
اعع خانم ابراهیمییی
رفتم پیشش
_سلاااااممم از این طرفا.
خانم ابراهیمی:سلااام شما از این طرفا؟!
_امروز رو گفتم بیام مسجد نمازمو بخونم.
خانم ابراهیمی:ماهم یه دو هفته ای میشه اومدیم این محل.
_اععع پس مبارکه.راستی اسمت چیه؟
خانم ابراهیمی:ممنون سلامت باشی.زهرا
_خوشبختم😊
بعد نماز با هم رفتیم خونه و فهمیدم دقیقا ۶ تا خونه با ما فاصله دارن😄
رفتم خونه دیدم کسی نیست😕
صدا زدم:مامااااان...ریحاااانههه...رضاااا..باباااا..
یهو از پشت یخچال و مبل و میز و صندلی پریدن بیرون برف شادی و فشفشه....یکم که فکر کردم فهمیدم تولدمه😂
دوتا عمو ها و دوتا عمه هام هم بودن
عمه بزرگه یعنی عمه مژگانم یه پسر بزرگ گه تقربا همسن رضا داره که اسمش مهدیار و یه دختر که یه سال از من کوچیک تره داره و اسمش مهدیسه
عمه کوچیکه هم یه دختر بزرگ تقریبا ۲۵ ساله داره که اسمش آوا ست و یه پسر کوچیک ۱۸ ساله داره که اسمش آرسام هست
عمو بزرگه هم دو تا پسر که یکیش سربازیه و اسمش حسامه و یکی هم همسن رضا داره که اسمش احسانه
عمو کوچیکه هم دوتا پسر که یکیش ۱۵ و اون یکی ۱۰ سالشه داره.
همه اینا به جز پسر عمو حسام که سربازی بود جمع شدن و رفتین روی میز بعد از خوردن شام و کیک و شستن ظرفها همه رفتیم توی حیاط.
پسر ها داشتن فوتبال و والیبال بازی میکردن،وخترها هم همه جمع شدیم توی آلاچیق و حرف میزدیم،حدود ۳ الی ۴ ماه بود که همدیگه رو نمیدیدیم.
همه میدونستن آوا و احسان به هم علاقه دارن و اخلاق هاشون خیلی ضایع بود و وقتی هم وارد خونه شدیم عموم رسما آوا رو برای احسان خاستگاری کرده و گفته که حالا که همه جمعیم بهترین فرصته.
🌱《آوا》🌱
میدونستم همه میدونن علاقه ای بین من و احسان وجود داره ولی نه در این حد که امشب بخوان خاستگاری کنن.
عمو از بابا محمد اجازه گرفت که منو احسان بریم بیرونو باهم حرف بزنیم.رفتیم بیرون توی آلاچیق.....
💎بـــه قلـــــ🖊ــــم:خــادم الــزهـــ✨ــــرا💎
「↳ @mzhbiha59」
عمل کنید ،
به دور از ریا و جلوهگری !
که هر کسی برای غیر خدا کار کند ،
خداوند او را به همان شخص واگذار میکند .
- امیرالمومنین ( ع ) 🌼💛
╭❣
╰┈➤ @mzhbiha59
#تلـــــنگࢪانھ
اینو همیشه یادت باشه:
"وقتی آدما پاشون رو از گلیمشون درازتر میکنن
این تویی که نباید اجازه بدی پاشون رو
روی گلیم تو بذارن."
╭❣
╰┈➤ @mzhbiha59
مذهبی ها🕊
✨بسم رب الشهدا و الصدیقین✨
↻آنچہامروز گذشت . .
ݪفندهرفیقبمونۍقشنگتره!
وضـویـٰادِتوننَـرھ••
شَبِـتونمنـوَربھنـورخُـدا••¡ッ
اِلتمـٰاسدُعـٰا!••
یـٰاعَـلۍمَـدد..••!ッ