eitaa logo
مذهبی ها🕊
268 دنبال‌کننده
1هزار عکس
813 ویدیو
16 فایل
کپی؟ حلالت‌مومن 🌷 کانال های دیگمون👇 https://eitaa.com/joinchat/3146187766Ca990181ae4 شهدا https://eitaa.com/joinchat/1547895742C1d6c59d498 دهه هشتادی ها تبادلات👇 @akbare599
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷سردار جاویدالأثر احمد متوسلیان: ما با اسراييل وارد جنگ خواهيم شد و عمليات‏مان را عليه آنها شروع خواهيم كرد. هر كس با ماست؛ بسم‏الله! هر كس با ما نيست، خداحافظ! ما با ايمانمان میجنگيم؛ جندالله با ايمانش میجنگد. ╭❣ ╰┈➤ @mzhbiha59
منطقی نیست کتابی را به زبانی دیگر روخوانی کنیم صرفا به خاطر ثوابش ! کتاب‌ها برای فهمیدن هستند ، نه ثواب بردن ! تلاوت نکنید ! مطالعه کنید ! ╭❣ ╰┈➤ @mzhbiha59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میشه سوالی کنم؟ ای شیعیان کجاست امام تون الان؟ توصیه میشه حتما ببینید👍 ╭❣ ╰┈➤ @mzhbiha59
‌•🌿• 🌱از‌آیت‌الله‌بھجت‌پرسیدند↓ برای‌زیاد‌شدن‌محبت‌،نسبت‌به امام‌زمان"عـج"چه‌کنیم؟!‌💚 ایشون‌فرمودند : ﴿گناه‌نکنید‌و‌نماز‌اول‌وقت‌بخوانید﴾ :) @mzhbiha59 🕊
مذهبی ها🕊
⧼●◉✿ ﷽ ✿◉●⧽
↻آنچہ‌امروز گذشت . . ݪف‌نده‌‌رفیق‌بمونۍ‌قشنگتره! وضـویـٰادِتون‌نَـرھ•• شَبِـتون‌منـوَربھ‌نـورخُـدا••¡ッ اِلتمـٰاس‌دُعـٰا!•• یـٰاعَ‌ـلۍمَـدد..••!ッ
⧼●◉✿ ﷽ ✿◉●⧽
میخوایم باهم روزی ³ مرتبه خطاب‌به‌حضرت‌مهدی 'ﷻ' بگیم: ﴿بابی‌انتَ‌وامےیااباصالح‌المهدی﴾ آخه حضرت‌ یجور‌ خاصے‌ برامون دعا میکنن :) قرار هر روزمون ♥ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🖐🏻✨ ╭❣ ╰┈➤ @mzhbiha59
یه نکته بگم ! یادمون باشه تا وقتی مخلص خدا نشدیم اسم خودمون رو نزاریم مذهبی ! به کسی میگن مذهبی که دروغ نگه غیبت نکنه . تهمت نزنه. نمازش اول وقت باشه . دست بخیر داشته باشه حسود نباشه . و در آخر شک به دلش نیوفته .. مذهبی بودن به چادر و لباس و ریش گذاشتن و هیت رفتن نیست ! به اون قلب و ذهنی هست که مخلصانه به خدا تقدیم میکنیم هست ♥️ ╭❣ ╰┈➤ @mzhbiha59
به‌ ‌که‌نگاھ‌میکردم؛‌ دیدم‌که‌سوره‌ی‌توبه‌بسم‌ﷲنداره... انگارکه‌میخوادبفهمونه‌که‌نیازنیست کاری‌بکنی فقط‌برگرد...🥲🤍 ╭❣ ╰┈➤ @mzhbiha59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگفت: اگه از در انداختنت بیرون از پنجره بیا تو.. بجنگ واسه خواسته هات،ناامید نشو! خدا ببینه سفت و سخت چسبیدی به خواستت،بهت میده🙂❤️‍🩹 @mzhbiha59 🕊
مذهبی ها🕊
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🦋خودت کمک کن🦋 💙قسمت42💙 🌱《رضا》🌱 رسیدیم به قم و مستقیم رفتیم سمت مسجد جمکران.
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🦋خودت کمک کن🦋 💙قسمت43💙 🌱《رقیه》🌱 دو روز از ازدواج رضا گذشته بود... امروز عقد فاطمه بود😍 لباسامو پوشیدمو چادر عربی نگین دارمو سر کردم.باورم نمیشد فاطمه داره ازدواج میکنهه🥲 بابا اون هنوز بچه ستت. با ماشین مامان راه افتادم سمت محضر...مراسم خیلی عادی تموم شد و بعدش اومدم خونه😄 رفتم سراغ درسهام.دو روز نرفتم دانشگاه به خاطر عقد رضا😰کلی از درسام عقب افتادم.سریع کتابامو جلوم باز کردمو انقدر خوندم که با صدای مامان به خودم اومدمو دیدم ساعت هشت و نیم شبه. رفتم پایین.... ریحانه خانم برا شام املت درست کرد😂 بعد شام ظرفا رو شستم...از خستگی چشمام باز نمیشد🥱 رفتم توی رخت خواب و خوابیدم تا صبح... صبح بلند شدم نماز شب و صبحمو خوندم و دوباره خوابیدم. مامان:رقیه جان...رقیه...رقیه خانم.پاشو مگه دانشگاه نداری امروز؟ _هااااااااااااااااو🥱(خمیازه بود😂) پاشدمو مستقیم رفتم سرویس بهداشتی دست و صورتمو شستمو تند تند یه مانتو سفید با روسری سبز و یه شلوار مشکی با یه کفش مشکی پوشیدمو وسایلمو ریختم توی کیفم.رفتم پایین چند تا لقمه که خوردم رضا گفت میروسونمت. _چه جالب‌ب‌ب رضا:چی جالبه؟ _اینکه تو منو میرسونی... رضا:کجاش جالبه؟ _هیچی.پاشو بریم دیرم شد. رضا:ببین زود پرو میشی یه بار میخوام برسونمت. _خیلی بهت افتخار میدم که دارم همراهت میام.حالا بریم دیرم شد. وارد محوطه دانشگاه شدم... مهدیه رو دیدمو رفتم سمتش... _سلااام.خانم خانما مهدیه:سلاااام رقیه خانم. _چه خبر چه میکنی. مهدیه:هیچی.راستی کنفرانستو آماده کردی؟امروز نوبت توعه ها. _منننننننننن مهدیه:خسته نباشی.😄 _هه.نگران نباش یه جوری جمش میکنم.یه نگاه به کتاب بندازم عین بلبل برات میگم😎 مهدیه:حالا برو نگاهتو به کتاب بنداز تا ببینیم چه میکنی. _ببین چه میکنم. مهدیه:می‌بینیم چه میکنی. _ببین مهدیه:اهههه بسه دیگه برو درستو بخوون. _ایییش😒 سریع رفتم وارد کلاس شدمو کتابمو باز کردمو درس مورد نظر رو تند تند میخوندم.سعی میکردم یاد بگیرم.قبلا خونده بودمش... استاد وارد کلاس شد.بعد حضور و غیاب. استاد:خانم کرامتی برای کنفرانس آماده اید؟ _بله😢 رفتم جلو همینطور که عرض کردم مثل بلبل توضیح میدادم🤓 استاد:خب سوالی ندارید؟ یکی از پسرا بلند شد پسره که اگر اشتباه نکنم محمدی بود. اقااای محمدی(😒):من سوال دارم. سوالاتشو میپرسیدو من هم با تمام تلاشم سعی میکردم جواب بدم. آخرش کم آورد و با پوفی نشست روی صندلیش. (هععععی خدا شکرت.خوب حالشو گرفتم😏) کل کلاس ریز ریز میخندیدن😂 💎بـــه قلـــــ🖊ــــم:خــادم الــزهـــ✨ــــرا💎 「↳ @mzhbiha59
مذهبی ها🕊
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🦋خودت کمک کن🦋 💙قسمت43💙 🌱《رقیه》🌱 دو روز از ازدواج رضا گذشته بود... امروز عقد
❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 🦋خودت کمک کن🦋 💙قسمت44💙 بعدش از کلاس زدم بیرون و بعد از یه کلاس دیگه رفتم خونه. یه تحقیق داشتم که انجام دادم و تا به خودم اومدم ساعت ۷ غروب بود.نمازمو خوندمو رفتم پایین... به این فکر میکردم که چرا برای دانشگاه جاهای دیگه رو انتخاب نکردم🥲خیلی بهتر بود.... شام سالاد ماکارونی بود.خوردیم و بعد شام من و رضا(آره رضا..😳)ظرفا رو شستیم😂 رفتم بالا روی تختم دراز کشیدمو گوشیمو باز کردم. به فاطمه پیام دادم... 《_سلام خوب هستی.آقااتووون خوبن؟ فاطمه:اع سلام.بیداری؟ساعت ۱۱ عه ها..جنابعالی که مرغ تشریف داشتی و تا ساعت ۹ شب دیگه میخوابیدی؟آفتاب از کدوم طرف غروب کرده؟ _اولن که بله بیدارم.دومن مرغ خودتی بیشعور بی تربیت🤬شوهر کردی هنوز آدم نشدی؟ سومن که آفتاب همیشهههه از غرب غروب میکنه و چهارمن نگفتی که آقااااااااتون خوبن یا نه😂 فاطمه:خب خب خب خب....چه خبرته شمارش معکوس واسه من راه انداختی.پس فردا خودتم مزدوج میشی😂اون وقت انقدر آقاتون آقاتون میکنن که از آقاتون بدت بیاد کار به طلاق بکشه😂 _ببییییییییین من رو آقامون حساسما.اینجوری با شوهر من حرف نزن.فهمیدیی. فاطمه:اععع حالا این داماد بدبخت فلک زده کی هست؟ _با عرض معذرت میشه چرت و پرت نگی؟منظورم اینه که روی آقای آیندم حساسم😂 فاطمه:تو هم میشه انقدر آقام و آقامون نگی؟حالم داره بد میشه🥴 _باشه...کار نداری؟خوابم میاد فاطمه:خیلی خرسی🐻شب بخیر _شب بخیر》 فردا قرار بود چند تا وسیله کوچیک خونه رضا و زهرا رو بیارن و بچینن و دیگه راست راستکی برن خونه خودشون.هععععی...🥲 فردا دانشگاه هم نداشتم و باااید میرفتم کمک😒 اَه.. کم کم خوابم برد...صبح پاشدیمو بعد صبحونه رفتیم خونه شون و وسایلو چیدیم... فاطمه و امیر علی هم قرار بود یه جشن خانوادگی بگیرن و برن سر خونه و زندگیشون. منم خیلی از عروسی خوشم نمیاد. که چیی مثلا؟زن و شوهر باید برن سر خونه زندگیشون.باز خرج های اضافه چی میگه این وسطط؟ ۵ ماه بعد..... کم کم چشمامو باز کردمو با دیدن صحنه رو به روم یه جیغ خیلیییی بلند کشیدم که مامان و زهرا پریدن توی اتاق. _تو آزار داری بیشعوووور؟زن گرفتی هنوز ادب نشدی.مثل عزرائیل میای بالا سر آدم. رضا:اولن سلام.دومن اینکه عزرائیل برادرته بیتربیت.😂 💎بـــه قلـــــ🖊ــــم:خــادم الــزهـــ✨ــــرا💎 「↳ @mzhbiha59