eitaa logo
مذهبی ها🕊
268 دنبال‌کننده
971 عکس
786 ویدیو
16 فایل
کپی؟ حلالت‌مومن 🌷 کانال های دیگمون👇 https://eitaa.com/joinchat/3146187766Ca990181ae4 شهدا https://eitaa.com/joinchat/1547895742C1d6c59d498 دهه هشتادی ها https://eitaa.com/joinchat/229442513C6be0f64f8a فدائیان حسین(ع) تبادلات👇 @akbare599
مشاهده در ایتا
دانلود
دوست واقعی کسیه که وقتی زمین خوردی دستت رو بگیره بلندت کنه! البته بعد از اینکه خندش تموم شد😂 ❣خنده حلال ❣ نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59」 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-خیالِ‌دیدنت‌چه‌دلپذیر‌بود -دراین‌امید‌جوانی‌ام‌پیرشد نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
حکیمی از شخصی پرسید:روزگار چگونه است⁉️ 🔹️شخص با ناراحتی گفت: چه بگویم امروز از گرسنگی مجبورشدم کوزه سفالی که یادگار سیصد ساله اجدادیم بود را بفروشم ونانی تهیه کنم. حکیم گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و اینگونه ناسپاسی می کنی نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
*خیلی‌قشنگه🌱 لطفا‌بخونید🌹 داداشم‌منو‌تو‌خیابون‌دید..🙍🏻‍♂ با‌جمع‌دخترا‌بودیم‌و‌حجابم‌خیلی‌جالب‌نبود👱🏻‍♀ با‌یه‌نگاه‌تند‌بهم‌فهموند‌برو‌خونه‌تابیام..🏘 خیلی‌ترسیده‌بودم..‌گفتم‌الان‌میاد‌ حسابی‌تنبیهم‌میکنه..😰 نزدیک‌غروب‌رسید‌خونه..🚶🏻‍♂ وضو‌گرفت‌دو‌رکعت‌نمازخوند🤲🏻 بعد‌ازنمازگفت"بیا اینجا" حالامنم‌ترسیده‌بودم😥 گفت"آبجی‌بشین"🍃 نشستم بی‌مقدمه‌شروع‌کرد‌حرف‌زدن‌راجع‌به‌ حضرت‌زهرا‌‌(س)♥️ حسابی‌گریه‌کرد...‌منم‌گریه‌ام‌گرفت😭 بعد‌گفت‌"آبجی‌میدونی‌حضرت‌زهرا(س) چراروزای‌آخر‌صورتشو‌ازامام‌علی(؏)میپوشوند؟ نمیخواست‌علی‌بفهمه‌خانمش‌سیلی‌خورده‌و‌دق نکنه... آخه‌غیرت‌اللهِ✨ میدونی‌بی‌بی‌حتی‌پشت‌در‌هم‌نزاشت‌چادر‌از‌ سرش‌بیفته!🍃 میدونی‌چرا‌امام‌حسن(؏)زود‌پیر‌شد؟؟ بخاطر‌اینکه‌توکوچه‌همراه‌مادرش‌بود ولی‌نتونست‌کاری‌براش‌بکنه💔 ... آبجی‌حالا‌اگه‌میخوای‌منو‌دق‌مرگ‌نکنی⚰ تو‌خیابون‌که‌راه‌میری‌مواظب‌روسری‌و‌چادرت‌باش یدفعه‌ناخودآگاه‌نره‌عقب‌و‌موهات‌بیفته‌بیرون من‌نمیتونم‌فردای‌قیامت‌جواب‌حضرت‌زهرا(س) روبدما"😔 سرمو‌پایین‌انداختم‌و‌شروع‌کردم‌به‌گریه‌کردن..😭 سرم‌رو‌بوسید‌و‌گفت‌"آبجی‌قسَمت‌میدم‌بعد‌ازمن مواظب‌چادرت‌باش🦋 از‌برخوردش‌خیلی‌تعجب‌کردم..❗️ احساس‌شرمندگی‌میکردم🥀 گفتم‌"داداش‌ان‌شاء‌الله‌سایه‌ت‌همیشه‌بالا‌سرم هست"..و‌پیشونیشو‌بوسیدم...💞 گذشت‌تا‌سه‌روزبعد‌که‌خبر‌آوردن‌داداشت‌تو عملیات‌والفجر‌به‌شهادت‌رسیده🕊🌿 یه‌مدت‌بعد،لباساشو‌که‌آوردن‌دیدم‌جای‌تیرمونده‌ رو‌پیشونی‌بندش...😭 روی‌سربند‌یا‌فاطمه‌الزهرا(س)🌱 حالا‌دیگه‌سالهاست‌هر‌وقت‌توخیابون‌یه‌زن بی‌حجاب‌میبینم...‌اشکم‌جاری‌میشه..🍂 پیش‌خودم‌میگم‌حتما‌ایناداداش‌ندارن‌که....💔 📿 نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
⧼●◉✿ ﷽ ✿◉●⧽
امام علی علیه‌السلام فرمودند: بدانید که شما در روزهایی به سر می برید که فرصت جمع آوری توشه است و پس از آن مرگ است. نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
◾️دشمنان امروز امام چه کسانی هستند؟ آن کس که سر مقدس امام را جدا کرد، شمر یا خولی یا سنان یا هرکس؛ او یک شخص نبود، او نماینده یک جریان است. عمر سعد نماینده یک جریان است، خولی نماینده یک جریان است. آنهایی که در زمان های بعد، در قیام های بعدی آمدند، آنها نماینده جریانی هستند. خصوصیات هریک از این جریان‌ها را باید شناخت. باید مواظب بود که این جریان ها ما را با خود همراه نکند. نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
💠 رفتار این دختر دهه هفتادی مرا به گریه انداخت ✍ در این دنیا انسانهای هستند که فارغ از سن وسال برای ما الگو هستند ، یکی از انها راضیه کشاورز هست، علاقه ، و توسلش به امام زمان (عج) عجیبه ، وقتی در تنهایی نامه اش را برای امام نوشت بود خواندم گریه کردم،، 🟢 نامه شهیده راضیه به امام زمان درسن 13 سالگی نشانی گیرنده : نمی دانم کجایی یا مهدی ؟! شاید در دلم باشی و یا شاید من از تو دورم . کوچه انتظار، پلاک یا مهدی! به نام خداوند بخشنده ومهربان سلام من به یوسف گمگشته ی دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظارای دریای بیکران ، آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبحدم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند . تو کلید درِ تنهایی من ! من تورا محتاجم . بیا ای انتظار شبهای بی پایان ، بیا ای الهه ی ناز من ، که من از نبودن تو هیچ و پوچم . بیا و مرا صدا کن ، دستهایم را بگیر و بلند کن مرا . مرا با خود به دشتِ پر گلِ اقاقیا ببر . بیا و قدمهای مبارکت را به روی چشمانم بگذار . صدایم کن و زمزمه ی دل نواز صدایت را در گوشهایم گذرا کن ، من فدای صدایت باشم . چشمان انتظار کشیده من هر جمعه به یادت اشک می ریزند و پاهایم سست می شوند تا به مهدیه نزدیک خانه مان روم و اشک هایم هر جمعه صفحات دعا ندبه را خیس می کند . من آنها را جلو پنجره اتاقم می گذارم تا بخار شود و به دیدار خدا رود . به امید روزی که شمشیرم با شما بالا رود و برسر دشمنانتان فرود آید . یا مهدی ادرکنی عجل علی ظهورک دوستدار عاشقانه شما راضیه ــــ نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اثرات خواندن دعا برای اموات🖤 نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
🤔خدا جانها رو در هنگام مرگ و خواب میگیره🤔 ‼️ولی در مرگ جانها رو نگه میداره و نمیگذاره به بدن برگرده و در خواب اجازه میده به بدن برگرده‼️ نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
چاه فلق از خداوند اذن خواست که نفس بکشد خداوند هم به آن اذن داد، وقتی نفس کشید جهنم پر از آتش شد... نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59
📚! آیت الله قرهی نقل میکردند: آیت‌الله آقا سیّد جمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان- که معروف به وادی‌السّلام ثانی است،حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم‌الشّأنی در آن‌جا دفن هستند-جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید. ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده‌ بودند.وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت:«لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم،به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان مي‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید- معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌هایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد- وقتي می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خودرا برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. . ايشان مي‌فرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شيطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدس علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است ... لذا او جواني خوب،متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود(تو كه بی‌سواد هستی)به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اين‌قدر حسّاس، ظریف و مهم است. نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ 「↳ @mzhbiha59