eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
440 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸کسی قدم به ❤️حرم بی مدد نخواهد زد 🌸بدون واسطه ❤️دم از احد نخواهد زد 🌸گدای کوی رضا شو ❤️که آن امام رئوف ... 🌸به سینه ی احدی ❤️دست رد نخواهد زد 🌸پیشاپیش ❤️میلاد شمس الشموس 🌸خسرو اقلیم طوس ❤️شاه انیس النفوس،مبارک باد🎊💐
در آستانه شب و روز جمعه قرار داریم دلت را راهی کربلا حرم با صفای ابا عبدالله الحسین علیه السلام کن و با خلوص نیت بگو السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
صحبت گنجشک با امام علیه السلام راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت. امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: « سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!... با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم... با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️✍️✍️✍️✍️✍️ 👇👇 ⭕️سلام علیکم لطفا بفرمایید ی دراثر میشود❓ 🔵 پاسخ صوتی حجت الاسلام والمسلمین زاده☝️ 🛑🛑🛑🛑🛑🛑 •┈┈••✾❀✿💜✿❀✾••┈┈• 🕊مرکز تخصصی احکام بانوان 🕊eitaa.com/ahkame_banovan
# داستان کوتاه "کرامت امام رضا در حق دزد" تو "تبریز" و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن "پا بوس امام رضا" علیه السلام. رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای "ابراهیم جیب بر" رو هم باخودت بیار. "ابراهیم جیب بر کی بود؟!" از اسمش معلومه "دزد مشهوری" بود تو تبریز که حتی کسی جرأت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفر بشه چون سریع جیبشو خالی می کرد! حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با "خودت بیارش مشهد!" رئیس کاروان با خودش گفت: خواب که "معتبر" نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو "کاروان" نمیمونه همه "استعفا" میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال! اما این خواب دو شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره "دنبال ابراهیم." رفت "سراغشو" بگیره که کجاس، بهش گفتند؛ تو فلان محله داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی "نشونت" میده. بالاخره پیداش کرد! گفت: ابراهیم میای بریم مشهد؟ (ولی جریان خوابو بهش نگفت) ابراهیم گفت: من که پول ندارم تازه همین ۵۰ تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه "پیرزن دزدیدم! " رئیس گفت: عیب نداره تو بیا من "پولتم میدم." فقط به این شرط که حین سفر "متعرض" کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، "آزادی!" ابراهیم با خودش گفت؛ باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول "کاسب" شیم. کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن "دزدای سر گردنه" به اتوبوس "حمله کردن" و "جیب" همه و حتی ابراهیم که جلوی اتوبوس نشسته بود رو "خالی کردن" و بعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن! اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن، ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت؛ از شما چقدر "پول دزدیدن" و بهشون میداد! رئیس گفت: "ابراهیم تو اینهمه پول از کجا آوردی؟!" ابراهیم خندید و گفت: وقتی "سر دسته دزدا" داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو "خالی کردم" و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد! همه "خوشحال" بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت: "ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟" چون "حضرت به من فرمودن،" حالا فهمیدم "حکمت" اومدن تو چی بوده؟ ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت: یعنی "حضرت" هنوز به من "توجه" داره؟ از همونجا "گریه کنان" تا "مشهد" اومد و یه "توبه نصوح" کنار قبر حضرت کرد و بعدم با "تلاش و کار حلال،" پولایی رو که قبلا "دزدیده بود"" میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید." و در آخر هم در مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت... مشهد... روبروی ایوان طلا... خیره به گنبد طلا... اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي.... ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکم نماز اول وقت با تیمم 💢-اگر انسان عذری دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند ناچاراست باتیمم نماز بخواند، 🔰اگربداند عذر او تا آخر وقت برطرف می شود: 🔹نمی تواند در اول وقت باتیمم بخواند بلکه باید صبرکند و پس از فراهم شدن شرایط باوضو یا غسل نمازبخواند 🔰اگر بداند که او تا آخر وقت باقی است: می تواند در اول وقت باتیمم نماز بخواند 🔰اگراحتمال دهد که عذر او از بین می رود: بنابر باید صبرکند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت با نماز بخواند. منبع:رساله مصور،ص86 ♦️ احکام شرعی مورد نیاز https://eitaa.com/joinchat/1456013313C6e69fa0110
🌸قرار ما حرم توست یا امام رضا(ع) 🕊امےد ما ڪرم توست یا امام رضا(ع) 🌸خوشا به حال 🕊دل عاشقے ڪه در هر حال 🌸ڪبوتر حرم توست یا امام رضا(ع) 🌸ولادت امام رضا (ع) مبارڪ
🌹راوی می گوید به امام صادق(علیه السّلام) عرضه داشتم مرا به حدود ایمان آگاه کنید حضرت صادق الائمه (علیه السّلام) فرمودند: 1_شهادت به یگانگی خداوند و انکار خدایان باطل 2_گواهی به رسالت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) 3_اقرار به حقانیت هر آنچه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آورده 4_انجام نمازهای پنج گانه 5_ پرداخت زکات (وحقوق شرعی) 6_گرفتن روزه ماه رمضان 7_انجام حج و مناسک آن 8_تولای اهل بیت(علیهم السلام) 9_تبری از دشمنان اهل بیت(علیهم السلام) 10_حمایت و همراهی با صادقین و درستکاران ♦️عن عجلان بن ابی صالح قال: قلت: لابی عبدالله (علیه السّلام): اوقفنی علی حدود الایمان فقال: شهاده ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، و الاقرار بما جاء به من عند الله و صلوات الخمس و اداء الزکاه و صوم شهر رمضان و حج البیت و ولایه ولینا و عداوة عدونا و الدخول مع الصادقین. 📚الكافي ج 2 ص 18
✔️مردی را میشناسم که همواره با خود می اندیشید حتماً مبتلا به آلزایمر میشود، زیرا تعداد زیادی از اعضای خانواده او در کهنسالی به این بیماری مبتلا شده بودند. در اوایل 50سالگی اش گفت که مشغول ریختن برنامه ای است که اگر مبتلا به این بیماری شد؟ چه کسی از اومراقبت کندو خود رابرای مبتلاشدن به این بیماری آماده میکرد 🌸🌿بله، این کارِ خردمندانه ای است که شما برای آینده خود برنامه ریزی کنید؛ اما نه اینکه برای مریض شدن برنامه ریزی کنید! 😱 در صورتی که مرتب نگران بیماریهای مختلف باشید و برای دوران بیماری خود از هم اکنون برنامه ریزی کنید، مطمئن باشید بیماری شما را ناامید نمیکند و حتماً به سراغ شما میآید، زیرا شما آن را فراخوانده ای. این کار مانند این است که شما برای آن دعوت نامه نوشته باشید. ✔️من به آن مرد توصیه کردم: هرگز این جمله را بر زبان نیاور که حتماً به آلزایمر مبتلا میشوی به جای آن همواره با خود بگو: من زندگی سرشار از سلامتی، ذهنی باز و حافظه ای قوی خواهم داشت. ذهن من همواره هوشیار است و جوانی من همواره تجدید میشود. 🌻🌿شما باید زندگی سرشار ازسلامتی را برای خود پیشگویی کنید. زندگی طولانی و پربازده را برای خود پیشگویی کنید و در نهایت کلام شما به واقعیت شما تبدیل میشود یادتان باشد👇👇 "شما توسط کلامتان به دام انداخته میشوید" ❌اگر بگویید: من استعدادی ندارم، من توانایی منحصر بفردی ندارم؛ با بیان چنین جملاتی زندگی متوسط و محدودی را فرا میخوانید. 🔻نکته این است که زمانی که افکار منفی در ذهن شما می آیند، هرگز نباید آنها را بر زبان بیاورید. 🔚این افکار گذرا هستند و در نهایت در صفحه ذهن شما محو میشوند، به شرطی که آنها را بر زبان نیاورید. 🌸🌿شما نبایدبا آوردن این افکار بر زبان، به آنها زندگی ببخشی. ازاسترس وافکارمنفی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️✍️✍️✍️✍️✍️✍️ ❗️ ⭕️ این که میگن اگه هرکدوم از زن وشوهر فوت کنن، طرفِ دیگه به همسرش نامحرم میشه درسته؟ یعنی نمیونه دست به همسرش بزنه یا دفن کنه ❓ 🔵 پاسخ صوتی حجت الاسلام والمسلمین فلاح زاده☝️ 🛑⭕️🛑⭕️🛑⭕️🛑⭕️🛑 •┈┈••✾❀✿💜✿❀✾••┈┈• 🕊مرکز تخصصی احکام بانوان 🕊eitaa.com/ahkame_banovan
شاگرد ابن سینا روزی ابن سینا از جلو دکان آهنگری می گذشت که کودکی را دید. آن کودک از آهنگر مقداری آتش می خواست. آهنگر گفت:ظرف بیاور تا در آن آتش بریزم. کودک که ظرف همراه نداشت، خم شد و مشتی خاک از زمین برداشت و در کف دست خود ریخت. آن گاه به آهنگر گفت:آتش بر کف دستم بگذار. ابن سینا، از تیزهوشی او به شگفت آمد و در دل بر استعداد کودک شادمان شد. پس جلو رفت و نامش پرسید. کودک پاسخ داد:نامم بهمن یار است و از خانواده ای زرتشتی هستم. ابن سینا او را به شاگردی گرفت و در تربیتش کوشید تا اینکه او یکی از حاکمان و دانشمندان نام دار شد و آیین مقدس اسلام را نیز پذیرفت. پیام متن: آثار بزرگ منشی را از کودکی می توان در رفتار و زندگی بزرگان مشاهده رد.