رفتار ملایم پیامبر (ص) در مسائل مربوط به شخص خود و برخورد قاطع در مسائل اصولی.mp3
8.91M
▫️ رفتار ملایم پیامبر (ص) در مسائل مربوط به شخص خود و برخورد قاطع در مسائل اصولی
👤 شهید مرتضی #مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ احکام قرآن 📖
♦️نذر خواندن قرآن
✅نکته ای بسیار مهم⬇️⬇️
⁉️اگر کسی نذر کند مثلاً ۴۰ شب سورهای را بخواند و یک یا چند شب فراموش کند، وظیفه اش در این مورد چیست؟🧐
📚 دریافت وجه بابت معرفی کار به دیگران
💠 سؤال: با ارتباطی که دارم به عنوان مثال یک کارگر را برای شخصی معرفی می کنم برای کار کردن و قرار می گذارم با کارگر به ازای معرفی درصدی از درآمد را به من بدهد، آیا عمل من از لحاظ شرعی مشکل دارد؟
✅ جواب: اگر به صورت قرارداد جعاله باشد اشکال ندارد، یعنی کارگر بگوید: اگر کار مناسبی به من معرفی کنی، فلان درصد از درآمدم را به شما می دهم و شما قبول کنید.
#احکام_معاملات #دلالی
#مقام_معظم_رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه است ودلم سمت شما افتاده
عـطــر صحـن رضـوی در کـل فضـا افتاده
درو دیـوار دلـــم آینـه کاری شـده است
روی باب الحـرَمـش نـام رضـــــا افتاده
#چهارشنبه_های_امام_رضایی ❤️
حاج آقا فاطمي نيا:
روزی شخصی شیطان را در حالي كه مشغول بافتن زنجير بود در خواب دید.
بعضی از زنجیرها خیلی محکم و ضخیم بودند، اما برخی دیگر قدری نازک و برخی هم بسیار نازک!
از شيطان سوال كرد: اینها را برای چه میبافی و چرا برخی از آنها ضخیم و محکم هستند و بعضی نیز نازک؟
شیطان جواب داد: این زنجیر ضخیم را که میبینی، برای شیخمرتضی انصاری است كه تاکنون نتوانستهام به هیچ طریقی فریبش بدهم و هیچیک از دامهایم برای او کارساز نبوده است؛ این زنجیری که قدری نازک است، برای فلانکس است و آن یکی که نازکتر است، برای شخص دیگری است. در این هنگام آن مرد دربارهٔ زنجیر خودش پرسید و شیطان پاسخ داد : تو به زنجیر نیازی نداری و با یک اشاره بهسوی من خواهی آمد.
این حکایتِ بسیاری از ما انسانهاست که خود را به ارزانی و سهولت در دام شیطان میاندازیم و اشارهای از طرف شیطان برای ما کافی است تا از او تبعيت كنيم!
💠#حکایت پند آموز علما💫
»وحید» مقاله ای درباره عسرت آخوند ملامحمد کاظم خراسانی(صاحب کفایه) در زمانی که تحصیل می کرده نوشته و ضمن بر شمردن وضع سخت او از لحاظ خوراک و پوشاک از قول او می گوید: در عرض آن مدت تنها خوراک من فکر بود و با این زندگانی قانع بودم و هیچگاه نشد سخنی یاد کنم که گمان کنند از زندگانی خود ناراضی هستم...
طلاب هیچ اعتنائی بمن نمی کردند، مگر معدودی که مانند من یا فقیرتر از من بودند. خواب من از شش ساعت بیشتر نبود و چون با شکم خالی خواب آدم عمیق نمی شود شبها را بیدار بودم و با ستارگان آسمان مصاحبت و مساهرت داشتم. و در این احوال به خاطر می گذشت که امیرالمومنین علی علیه السلام نیز بیشتر شبها را بر این منوال می گذراند من با همه تنگدستی و بیچارگی احساس می کردم که فکر من به عالمی بلندتر پرواز می کند و قوه ای است که روح مرا به خود جلب می کند.(مرگی در نور،ص53)
این سختیها در موقعی به اوج رسید که مرحوم آخوند فرزند و همسر جوانش را هم از دست داد. تنهائی، بی کسی، تنگدستی هر یک می تواند آدمی را از پای در آورد و یا او را بسوی یار و دیار دیگری سوق دهد. اما این عوامل در روح نیرومند و قلب عارف مرحوم آخوند نمی توانستند کوچکترین تزلزلی ایجاد کنند و او را از پیشروی در راهی که برگزیده بود باز دارند.
او پس از به خاک سپردن زن و فرزندش خانه خود را ترک گفت و روزها در مجالس درس اساتید خود حاضر می شد و شبها در کلبه محقر و کوچک خویش در گوشه مدرسه به مطالعه دروس و مسائل گذشته می پرداخت و چنان در این کار غرق می شود که حجره و مدرسه و شهر و حتی خود را فراموش می کرد در هوای سرد زمستان شامگاهان کنار چراغ نفتی مدرسه بدون آتش می نشست و به فروع مختلف فقهی و اصولی و دقایق دروس خود می پرداخت و گاه اتفاق می افتاد که از حجره خود بیرون می آمد و می دید فجر طلوع کرده. در یکی از این شبها کنار چراغ نفتی حجره نشسته، سر برروی دو دست خود گذاشته و چشمان مو شکاف خود را بعبارات کتاب دوخته بود و برای درک مساله ای اصولی می کوشید او آنقدر مطالعه کرده بود که دیگر چشمانش یارای خواندن نداشت کم کم خواب بر چشمانش نشست و در همان حال بخواب عمیقی فرو رفت. ساعتها بعد سوزشی در بدن خود احساس کرد وقتی از خواب بیدار شد دید که سر بر روی دو دست دارد و کتابهای قطورش در برابرش گشوده مانده احساس کرد که دست راستش می سوزد وقتی بخود آمد دریافت که شعله آتش چراغ اندک اندک دستش را سوزانده است.
گفته اند که تا یکسال خورش و قاتق نان او فقط گرمی نانش بوده است که آن را در همان وقت که از نانوا می گرفت می خورد .
یک شب بعد از شش ماه مقداری برنج بدستش رسید آن را پاک کرده ریخت میان ظرفی، گذاشت روی چراغ تا پخت شد خواست بردارد یک مرتبه از دستش افتاد و ریخت زمین. خوردن پلو که قسمتش نشد، هیچ، بعلاوه هم سوخت و مدتی گرفتار این سوختگی بود.(مرگی در نور،زندگانی خراسانی،نوشته عبدالمجید کفائی،ص52)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی(وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎عبادت عاشقانه
💫خواب مرحوم آیت الله مرعشی نجفی در مورد نماز شیخ #ارده شیره
🤲نمازی که میخونی اگه توش منم منمنباشه و خالصانه باشه ارزشش خیلی بیشتره.
💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ «اعراف آیه 121»
(ساحران) گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم.
رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ «اعراف آیه 122»
(همان) پروردگار موسى و هارون.
نکته ها
جادوگرانى كه براى رسوا ساختن حضرت موسى و كسب مال و مقام نزد فرعون به صحنه آمده بودند، با ديدن معجزهى موسى عليه السلام، ايمان آورده و آن را اعلام و به اصول توحيد، نبوّت و معاد اقرار كردند؛ توحيد و نبوّت را با جملات «آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ، رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ» و ايمان به معاد را در آيه 125 با جملهى «إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» اعلام داشتند. در واقع فرعون با فراهم آوردن جادوگران، سبب شد كه آنان يكجا به موسى ايمان آورند. آرى،
«1». اعراف، 113.
جلد 3 - صفحه 141
عدو شود سبب خير، اگر خدا خواهد.
ساحران، موسى و هارون عليهما السلام را در كنار هم ذكر كردند و گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»، زيرا هارون نيز در كنار موسى در ارشاد آنان نقش داشته است و يا اگر مىگفتند: «رَبِّ مُوسى»، احتمال سوء استفاده فرعونيان داده مىشد، كه بگويند ربّ موسى، فرعون است، چون او سالها در خانهى فرعون و تحت تربيت او بود تا بزرگ شد، چنانكه خود فرعون به موسى عليه السلام گفت: آيا ما تو را در كودكى تربيت نكرديم؟ «أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِينا وَلِيداً» «1» لذا ساحران اين توطئه را نقش بر آب كردند و گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»
حضرت على عليه السلام فرمود: «كُن لما لا ترجو أرجى منك لما تَرجو»، به آن چيز كه اميد ندارى، اميدوارتر باش تا به چيزى كه اميدى در آن هست. چنانكه موسى عليه السلام حركت كرد تا براى خانوادهاش آتش بياورد، امّا با مقام رسالت برگشت، ملكهى سبأ براى ديدن حضرت سليمان عليه السلام از شهر خارج شد، امّا مؤمن برگشت، ساحران براى رسيدن به پست و مقام به دربار فرعون آمدند، امّا با ايمان و مؤمن بازگشتند. «2»
پیام ها
1- ساحران، قبل از مبارزه، محتواى دعوت موسى را شنيده بودند و لذا پس از ديدن معجزهى آن حضرت، به همان شنيدهها اقرار كردند. «قالُوا آمَنَّا»
2- انسان، انعطافپذير و آزاد است و مىتواند پس از فهميدن حقّ، عقيده و فكر خود را تغيير دهد. «قالُوا آمَنَّا»
3- توبهى انحراف فكرى و شرك، ايمان است. «آمَنَّا»
4- ساحران، تفاوت معجزه و جادو را بهتر از ديگران فهميدند و لذا خيلى سريع ايمان آوردند. «آمَنَّا»
5- گاهى ايمان نياوردن مردم به دليل ناشناخته بودن حقّ است، همين كه حقّ روشن شد، گروهى ايمان مىآورند. «آمَنَّا»
«1». شعراء، 18.
«2». تفسير اثنىعشرى، تحفالعقول، ص 208.
جلد 3 - صفحه 142
6- جلوى سوءاستفاده را بايد گرفت. براى اينكه فرعون نگويد: من همان «بِرَبِّ الْعالَمِينَ» هستم، ساحران گفتند: «رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»
7- در خالقيّت خداوند بحثى نيست، نزاع بر سر ربوبيّت خدا و تدبير جهان به دست اوست. «بِرَبِّ الْعالَمِينَ رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ»
@n20011💧🌷
D1737371T14335426(Web)-mc.mp3
1.76M
▫️ نشاط و صمیمیّت در خانه
👤 حجةالإسلام #عالی