فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سه نشانهی اصلی بیش فعالی
🔻 توضیحات حجتالاسلام دکتر مجید همتی
📻 زمان پخش: دوشنبهها ساعت ۱۶ موج Fm ردیف 96
#پرسمان_تربیتی
#رادیو_معارف
#بیش_فعالی
💠تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
وَ اخْتارَ مُوسى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ «اعراف آیه155»
و موسى براى (آمدن به) ميعادگاه ما، از قوم خود هفتاد مرد را برگزيد. پس همين كه (در پى درخواست ديدن خدا) زمين لرزه آنان را فرا گرفت گفت: پروردگارا! اگر مىخواستى، مىتوانستى آنها و مرا پيش از اين (آمدن به طور) بميرانى، آيا مارا به خاطر كارهاى بىخردان ما هلاك مىكنى؟ اين صحنه جز آزمايشى از جانب تو نيست كه با آن، هر كه را (سزاوار بدانى و) بخواهى گمراه مىكنى و هر كه را بخواهى (و لايق بدانى) هدايت مىكنى، تو ولىّ و سرپرست مايى، پس ما را ببخشاى و بر ما رحم كن، كه تو بهترين آمرزندگانى.
نکته ها
در اين كه حضرت موسى عليه السلام يك ميقات يا چند ميقات داشته و مرگ و هلاكت در ميقات، به خاطر تقاضاى ديدار خدا بوده يا گوسالهپرستى مردم، گفتگوهايى است كه در فهم آيه نقشى ندارد و از آن چشم مىپوشيم.
ياران موسى عليه السلام با ديدن آن همه معجزات، باز هم تقاضاى ديدن خدا يا شنيدن صداى خدا را داشتند، درحالى كه آن هفتاد نفر، برگزيدهى از ميان هفتصد نفر بودند كه به كوه طور رفته و گرفتار قهر الهى شدند، زيرا كسى كه معجزهاى ديد، نبايد بهانه بياورد.
در عدد «هفتاد» نيز مانند عدد «چهل»، راز و رمزى نهفته است.
وقتى برگزيدگان پيامبرى همچون موسى عليه السلام چنين از كار درآيند، چگونه مىتوان گفت:
مردم عادّى، امام را برگزينند؟! حضرت مهدى عليه السلام در پاسخ كسى كه پرسيد چرا مردم حقّ انتخاب امام را ندارند؟ فرمودند: حضرت موسى كه هفتاد نفر را انتخاب كرد معلوم شد لايق نبودند، پس وقتى انتخاب شدگان پيامبرى مثل موسى منحرف شدند، انتخابشدگان مردم
جلد 3 - صفحه 185
چه وضعى خواهند داشت. «1»
پیام ها
1- براى حضور در مراكز مهم و مسائل حسّاس، بايد گزينش انجام شود و افرادى انتخاب شوند، نه هر كس و در هر سطحى حاضر شود. «وَ اخْتارَ مُوسى»
2- مردن، از تحمّل حرف مردم آسانتر است. «لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ» (اى كاش! قبل از آمدن مردم به كوه طور، جان ما را مىگرفتى كه تحمّل اينكه بگويند: تو بهترينها را برگزيدى و به قتلگاه بردى و آنان را نابود كردى و ...
سختتر است.)
3- پيامبران در اعمال و رفتار خود، به ظاهر عمل مىكنند نه به علم غيب. از اين رو گاهى برگزيدگان انبيا نيز نالايق در مىآيند. «بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا»
4- گاهى آتش قهر الهى چنان فراگير است كه خشك و تر را با هم مىسوزاند.
«أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ» (خوبان را به خاطر سكوت و بىتفاوتى)
5- بلاها و حوادث، گاهى آزمايش الهى است، إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ ... كه در آن افراد شناخته شد و انسانها از هم جدا مىشود. تُضِلُ ... تَهْدِي
6- ستايش خداوند پيش از دعا، از آداب دعاست. «أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا»
7- تا روح از آلودگى گناه پاك نشود، رحمت الهى نمىآيد. «فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا»
8- آمرزش و عفو الهى، (بر خلاف بخشش مردم كه يا با تأخير است، يا همراه با منّت و تحقير،) بهترين بخشايشهاست. «خَيْرُ الْغافِرِينَ»
«1». تفسير نورالثقلين.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 186
@n20011💧🌷
تو میخوای مجبور کنی بچهت مؤمن باشه؟!.mp3
1.76M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻
|⇦• تو میخوای مجبور کنی بچهت مؤمن باشه؟!
👤 شهید #بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 #زمزم_احکام
❓ چه کسی کثیر السفر است؟
✔️حجتالاسلام زینالعابدینی نماینده #آیت_الله_جوادی_آملی پاسخ میدهند.
#سفر
#احکام_وضو
#احکام_شرعی
#زمزم_احکام
💠 کوتاهی و کم کاری در کار
🔹 #مقام_معظم_رهبری و آیت الله #سیستانی: کسی که در حین کار سستی و تنبلی غیرمتعارف دارد، به میزان کم کاری مالک دستمزد نمیشود.
🔹آیتالله #مکارم: اگر کوتاهی کرده و کار خود را درست انجام نداده، تنها به مقداری که کار کرده، میتواند دستمزد بگیرد.
📚 پینوشت:
استفتا سایت رهبر معظم انقلاب و سایت آیتالله مکارم، استفتا آنلاین از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
#احکام
#احکام استاد صالحی💎
•┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آیا حضرت خضر علیهالسلام زنده است؟
🔺️ توضیحات حجتالاسلام رضا محمدی
#حضرت_خضر
#پرسمان_دینی
💠#داستان 💫
مرحوم حاج میرزا حسین نوری در دارالسلام از تاریخ مسعودی (مروج الذهب) از اسحاق ابن ابراهیم مصعب، که فرماندهی نیروهای انتظامی بغداد را به عهده داشت این داستان را چنین نقل می کند:
رسول خدا را در خواب دیدم که به من فرمودند: آن قاتل را آزاد کن، وحشت زده از خواب بیدار شدم، از اطرافیان پرسیدم که چه شده است؟ گفتند: مردی را به اتهام آدمکشی دستگیر کرده ایم، گفتم: او را بیاورید او را آوردند به او گفتم: آیا حاضری جز حقیقت چیزی نگوئی؟ گفت: آری، گفتم: بگو چه کرده ای؟
گفت: ما گروهی بودیم که هر شب در جایی برای عیاشی با هم جمع می شدیم. پیرزنی بود که برای ما زنهایی را می آورد، شب گذشته، این پیرزن، دختری بسیار زیبا برایمان آورد، تا این دختر وسط خانه رسید و ما را دید نعره ای کشید و بیهوش روی زمین افتاد، من او را به اتاق بردم به هوش که آمد، از او پرسیدم: چرا چنین شدی؟ گفت: ای جوانها از خدا بترسید و با من کاری نداشته باشید، این پیرزن، مرا فریب داد و به من گفت: در اینجا کفش هایی می فروشند که در زیبایی مثل آنها در جایی نیست، من هم به او اعتماد کردم و به این خانه آمدم و مورد حمله شما قرار گرفتم، من از خاندانی آبرومندم و من از ذریه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) هستم و مادرم فاطمه زهرا (علیه السلام) دختر رسول خداست، به خاطر اجدادم نگذار این جوانها با من کاری داشته باشند.
این حرف ها را که از این دختر شنیدم به سراغ دوستانم رفتم و جریان را به آنها گفتم و از آنها خواستم که با او کاری نداشته باشیم، آنها خیال کردند که من می خواهم آنها را فریب دهم گفتند: حال که نیاز خودت را برطرف کرده ای، می خواهی ما را منصرف کنی، من به دفاع از آن دختر برخاستم و گفتم: بخدا سوگند نمی گذارم دست هیچکدام از شما به او برسد. بین ما و دوستانم درگیری سختی به وجود آمد، من مجروح شدم به یکی از آنها که حریص تر بود قصد داشت هر طور که شده هتک حرمت این دختر کند، حمله کردم تا این دختر را از دست او نجات دهم و سرانجام ناچار شدم او را بکشم، به هر حال، آن دختر را سالم از دست آنها نجات دادم، وقتی این دختر از من جدا می شد، شنیدم که می گفت: امیدوارم، همانگونه که تو مرا از دست اینها نجات دادی، خدا ترا نجات دهد، و همانگونه که تو از من حمایت کردی، خدا از تو حمایت کند. به هر حال، سرو صدای ما، به همسایه ها رسید آنها به سراغ ما آمدند و دیدند که کاردی در دست من است و آن مرد هم در خون می غلتد، مرا دستگیر کردند و تحویل پلیس دادند.
اسحاق ابن ابراهیم می گوید: این قضیه را که از او شنیدم به او گفتم: از آنچه کرده ای در گذشتم و ترا به خاطر خدا و رسول خدا بخشیدم آن مرد هم گفت: خدا را شکر می کنم که موجب نجات من شد و تصمیم گرفتم که دیگر هرگز سراغ معصیت خدا نروم.
✍🏻دارالاسلام، الجزء الاول، ص 240-241