eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
439 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
اول به فکر تعلیم جاهل درون خودت باش و بعد به فکر تعلیم و اصلاح مردم.mp3
2.2M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻ |⇦• سفارش امیرالمؤمنین علی علیه السلام به پیشوایان، مصلحان، معلّمان و مربّیان جامعه 👤 شهید مرتضی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💬 بعضی از مردم بااینکه مسافر هستن و نمازشون شکسته است، می‌رن صف اول نماز جماعت می‌ایستن. 📛 درحالی‌که این کار ممکنه درست نباشه. ✍️ چون نماز ایشون شکسته است و زودتر تموم می‌شه و وقتی تموم شد، اتصال بقیه که به‌وسیله ایشون برقرار بوده، ممکنه به‌هم بخوره و نمازشون فُرادا بشه. ⭕️ نکته: رهبری می‌گن اگه بعد از سلام زودی دوباره اقتدا کنه و به جماعت بپیونده، بازم مشکلی پیش نمیاد. ⭕️ نکته: حداکثر فاصله در نماز جماعت از نظر رهبری یک متر، از نظر آقای مکارم دو متر و از نظر آقای سیستانی یک‌متروبیست سانتی‌متره؛ یعنی بیشتر از این فاصله باشه، اتصال نماز جماعت از بین می‌ره. 📚رساله چند مرجع، م1488، رساله نماز و روزه رهبری م۷۲۳. احکام استاد صالحی💎 •┈┈••✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ چرا از ضمایر جمع برای خداوند در قرآن استفاده شده است؟ 🔺️ توضیحات حجت‌الاسلام رضا محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مرد فرزانه💫 کاسبی پسرش را فرستاد تا راز خوشبختی را از فرزانه ترین انسان جهان بیاموزد. پسرک چهل روز در بیابان راه رفت، تا سرانجام به قلعه ی زیبایی بر فراز کوهی رسید. مرد فرزانه ای که پسرک میجست، آن جا میزیست. اما قهرمان ما به جای ملاقات با مردی مقدس، وارد تالاری شد و جنب و جوش عظیمی را دید؛ تاجران می آمدند و میرفتند، مردم در گوشه کنار صحبت میکردند، گروه موسیقی کوچکی نغمه های شیرین مینواخت ، و میزی مملو از لذیذترین غذاهای بومی آن بخش از جهان، آن جا بود. مرد فرزانه با همه صحبت میکرد، و پسرک مجبور شد دو ساعت منتظر بماند تا مرد فرزانه به او توجه کند. مرد فرزانه با دقت به دلیل ملاقات پسرک گوش داد، اما به او گفت در آن لحظه فرصت ندارد تا راز خوشبختی را برایش توضیح دهد. به او پیشنهاد کرد نگاهی به گوشه کنار قصر بیندازد و دو ساعت بعد بازگردد. سپس یک قاشق چای خوری به پسرک داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت : " علاوه بر آن میخواهم از تو خواهشی بکنم. هم چنان که میگردی، این قاشق را هم در دست بگیر و نگذار روغن درون آن بریزد." پسرک شروع به بالا و پایین رفتن از پلکان های قصر کرد و در تمام آن مدت، چشمش را به آن قاشق دوخته بود. پس از دو ساعت به حضور مرد فرزانه بازگشت. مرد فرزانه پرسید : فرش های ایرانی تالار غذا خوری ام را دیدی؟ باغی را دیدی که خلق کردنش برای استاد باغبان ده سال زمان برد؟ متوجه پوست نبشت های زیبای کتاب خانه ام شدی؟ پسرک، شرم زده اعتراف کرد هیچ ندیده است. تنها دغدغه ی او این بود که روغنی که مرد فرزانه به او سپرده بود، نریزد. مرد فرزانه گفت: " پس بگرد و با شگفتی های دنیا من آشنا شو. اگر خانه ی کسی را نبینی نمیتوانی به او اعتماد کنی." پسرک قوت قلب گرفت، قاشق را برداشت و بار دیگر به اکتشافات قصر پرداخت. این بار تمامی آثار روی دیوارها و آویخته به سقف را تماشا کرد. باغ ها را دید، و کوه های گردا گردش را، لطافت گل ها را، و نیز سلیقه ای را که در نهادن هر اثر هنری در جای خود به کار رفته بود. هنگامی که نزد مرد فرزانه بازگشت، هر آنچه را که دیده بود، باتمام جزییات تعریف کرد. مرد فرزانه پرسید : " اما آن دو قطره روغن که به تو سپرده بودم کجایند؟ "پسرک به قاشق داخل دستش نگریست و دریافت که روغن ریخته است. فرزانه ترین فرزانگان گفته اند : " پس این است یگانه پندی که میتوانم یه تو بدهم : راز خوشبختی این است که همه ی شگفتی های جهان را بنگری، و هرگز آن دو قطره روغن درون قاشق را از یاد نبری.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانستن! دزدی مرتبا به دهكده ای مي زد، ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺩﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ، ﺷﺒﻴﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩ ﯾﮑﯽ گفت: ﺩﺯﺩ، ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮔﻔﺖ: ﭼﮑﻤﻪ ﻫﺎﺵ ﺷﺒﯿﻪ ﭼﮑﻤﻪ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻮﺩﻩ. ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﻃﺮﯾﻘﯽ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺗﻮﺟﯿﻪ می کرﺩ. ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ: ﻣﺮﺩﻡ؛ ﺩﺯﺩ، ﺧﻮﺩ ﮐﺪﺧﺪﺍﺳﺖ! ﻣﺮﺩﻡ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩند ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:ﮐﺪﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﮕﯿﺮ، ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﯽ ﻓﻘﻂ ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ؛ ﺗﻨﻬﺎ ﻋﺎﻗﻞ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﻭﺳﺖ… ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﮐﺴﯽ ﺁﻥ ﻣﺠﻨﻮﻥ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ. ﻭقتی ﺍﺣﻮﺍﻟﺶ ﺭﺍ ﺟﻮﯾﺎ می ﺷﺪﻧﺪ ﮐﺪﺧﺪﺍ می گفت: ﺩﺯﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮐﺸﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﮐﺪﺧﺪﺍ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﮔﻔﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﺭﮎ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ، ﻓﺮسنگ ها ﻓﺎﺻﻠﻪﺩﺍﺷﺖ! ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺠﻨﻮﻥ می ترﺳﯿﺪﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺑﺎﺩﯼ،ﺩﺍﻧﺴﺘﻦ، ﺑﻬﺎﻳﺶ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﻭﻟﯽ ﻧﺎﺩﺍﻧﯽ، ﺍﻧﻌﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ.
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 🗓 امروز سه شنبه ☀️ ٢٣ آبان ١۴٠٢ ه. ش 🌙 ٢٩ ربیع الثانی ١۴۴۵ ه.ق 🌲 ١۴ نوامبر ٢٠٢٣ ميلادی
💠 نور (محسن قرائتی)💫 وَ إِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ «اعراف آیه161» و (به ياد آوريد) آن هنگام كه به آنان (بنى‌اسرائيل) گفته شد در اين آبادى (بيت‌المقدّس) ساكن شويد و از (نعمت‌هاى) آن در هر نقطه و هرگونه كه مى‌خواهيد بخوريد (و به عنوان استغفار از آن همه بهانه‌جويى و آزار موسى) بگوييد: «حطّة» (خدايا! گناهان ما را فرو گذار) و سجده‌كنان از درب (بيت‌المقدّس) وارد شويد تا خطاهاى شما را ببخشاييم، ما به زودى (پاداشِ) نيكوكاران را مى‌افزاييم. جلد 3 - صفحه 198 نکته ها كلمه‌ى‌ «حِطَّةٌ»، به معناى نزول چيزى از بالاست، (انحطاط هم از اين ريشه است) و به مفهوم تقاضاى نزول رحمت و عفو الهى است. فرمان اين بود كه بنى‌اسرائيل هنگام ورود به سرزمين مقدّس، با اين كلمه از خداوند آمرزش بطلبند، ولى آنان از روى استهزا، كلمه را عوض كردند و گفتند: «حنطة». «1» مشابه‌ى اين آيه، با تفاوتى اندكى در سوره‌ى بقره (آيه 58) نيز آمده است. در روايات متعدّد، امامان معصوم عليهم السلام فرمودند: «نحن باب حطّتكم» باب حطّه‌ى شما ماييم. يعنى اگر در مدار حكومت و ولايت ما وارد شويد، مورد لطف قرار مى‌گيريد. «2» بسيارى از مفسّران مراد از قريه را بيت‌المقدّس دانسته‌اند. سير طبيعى آن است كه ابتدا با آدابى كه سفارش شده داخل شهر شده، سپس آن را مسكن قرار داده و آنگاه از غذاهاى آنجا بخورند، ولى در اين آيه اوّل مسكن و غذا آمده، بعد توبه و مغفرت و ورود به شهر، شايد به خاطر آن كه تأمين مسكن و غذا، زمينه و بسترى است كه دستورات اخلاقى را بپذيرند. پیام ها 1- داستان ورود بنى‌اسرائيل به بيت‌المقدّس، همراه با عذرخواهى از خداوند در برابر لجاجت‌ها و تغيير كلمات سفارش شده، داستانى عبرت‌آموز و قابل دقّت است. «وَ إِذْ» 2- براى آوارگان، مسكن مهم‌ترين مسئله است. (ابتدا از مسكن سخن به ميان آمده است) «اسْكُنُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ» 3- بيت‌المقدّس، سرزمينى پر نعمت است. «وَ كُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ» 4- خداوند، همه‌ى نيازهاى مادّى ومعنوى، دنيوى و اخروى بشر را تأمين مى‌كند و براى برخوردارى از نعمت‌هايى همچون مسكن، غذا، عفو ولطف، دستور «1». تفسير نمونه. «2». تفسير كنزالدقائق. جلد 3 - صفحه 199 مى‌دهد كه دعا و استغفار كنند و سجده نمايند. اسْكُنُوا ... كُلُوا ... قُولُوا حِطَّةٌ 5- خداوند، با يك عذرخواهى و توبه‌ى خالصانه، «قُولُوا حِطَّةٌ» گناهان بسيارى را مى‌بخشد. «نَغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئاتِكُمْ» چنانكه در دعا مى‌خوانيم: «يا مَن يقبل اليَسير و يَعفو عن الكثير» اى خدايى كه كم را مى‌پذيرى و گناه زياد را مى‌بخشايى! 6- براى دريافت لطف و آمرزش الهى، هم استغفار و دعا لازم است، هم عمل. «قُولُوا حِطَّةٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ» 7- ورود به مكان‌هاى مقدّس، ادب و آداب ويژه‌اى دارد. «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً» 8- بايد ميان نيكوكار و گنهكار، تفاوت باشد. وقتى خطاكاران بخشوده مى‌شوند، نيكوكاران هم از درجه و لطف بيشترى برخوردار مى‌گردند. «سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ» 9- در نظام مديريّت و تشويق ديگران، بايد همواره نيكوكاران را امتياز داد. «سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ» @n20011💧🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارزش علم و مذمت بخل و حسد.mp3
5.25M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻ |⇦• ارزش علم و مذمت بخل و حسد 👤 مقام معظّم رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا