💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
وَ ما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ «توبه آیه114»
و آمرزشخواهى ابراهيم براى پدرش (عموى مشركش كه سرپرستى او را به عهده داشت)، فقط به خاطر وعدهاى بود كه به او داده بود، (آن هنگام كه از هدايتش نااميد نبود،) پس هنگامى كه برايش روشن شد، او دشمن خداست، از او بيزارى جست. همانا ابراهيم، اهل آه وناله (از ترس خدا) و بردبار بود.
نکته ها
در آيهى قبل، سخن از اين بود كه پيامبر و مؤمنان حقّ دعا كردن براى مشركان را ندارند، هرچند از خويشاوندانشان باشند. اين آيه، پاسخ شبههاى را مىدهد كه پس چرا حضرت ابراهيم، به عموى مشرك خود دعا كرد و به او وعدهى استغفار داد؛ «سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي» «1»، اين آيه مىفرمايد، وعدهى ابراهيم به اميد هدايت او بود. امّا چون عمو در حال شرك مرد، ابراهيم هم استغفار را رها كرد.
سؤال: چرا حضرت ابراهيم پس از مرگ عمو هم براى او دعا مىكرد؟ «ربّنا اغفر لى ولوالدىّ»؟ «2»
پاسخ: والد به پدر واقعى گفته مىشود، ولى اب، به پدر، معلّم، عمو، پدر زن، و جدّ هم گفته مىشود. دعاى ابراهيم براى پدر واقعىاش بوده، نه عموى مشركش.
قرآن در يازده آيه، از عموى ابراهيم تعبير به «أب» كرده است، تا بفهماند ابراهيم عليه السلام تحت سرپرستى چه كسى بوده، ولى تحت تأثير قرار نگرفته است.
امام صادق عليه السلام فرمود: ابراهيم عليه السلام اهل دعا وگريههاى بسيار و «اواه» بود. «3»
پیام ها
1- آنچه سبب بدگمانى به اولياى خداست، بايد برطرف شود و توجيه صحيح ارائه گردد. «مَوْعِدَةٍ وَعَدَها»
«1». مريم، 47.
«2». ابراهيم، 41.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 513
2- وفاى به عهد، حتّى نسبت به كافر هم لازم است. «مَوْعِدَةٍ وَعَدَها»
3- علم انبيا محدود است. فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ ...
4- در برابر رفتار تند كافران، حلم خود را از دست ندهيم. «1» تَبَرَّأَ مِنْهُ ... لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ
5- برائت از عمو به خاطر خدا، نشانهى عشق و خشوع ابراهيم نسبت به خداوند است. «اواه»
«1». عموى ابراهيم او راى تهديد مىكرد كه سنگسارت خواهم كرد؛ لئنلمتنته لأرجمّنك (مريم، 46) ولى ابراهيم همچنان بردبار بود.
@n20011💧🌷
آداب ورود به ماه محرم.mp3
1.39M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻
|⇦• آداب ورود به ماه محرّم
👤 حجةالإسلام #عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 قرض الحسنه
❓سؤال:
🔻از نظر شرعی حکم جریمه تأخیر در پرداخت قرض چیست؟
🔻آیا پرداخت جریمه ی تاخیر ربا محسوب می شود و حرام است؟
🎙 حجت الاسلام و المسلمین #وحیدپور
#احکام
#احکام_ربا
#احکام_قرض_الحسنه
🌸مرکز پاسخـ۱۸۰۲ـگویی
✍ پاسخگویآنلاینبهسوالاتشرعی👇
@Pasokhgoo_1802
💢 جایگزین پول مخمّسِ خرج شده از درآمد سال
⁉️ سؤال:
اگر شخصی پول مخمّس (خمس داده شده) را خرج کند و تا قبل از رسیدن سال خمسی درآمدی به دست آورد، آیا می تواند این درآمد را جایگزین پول مخمّسِ خرج شده، قرار دهد و خمس آن را نپردازد؟
✍️ پاسخ:
🔹 اگر بعد از حصول اولین درآمد ( مثلا حقوق) در سال جدید، مال مخمس (خمس داده شده) را مصرف کرده باشید، در پایان سال، به همان مقدار از درآمد استثناء می شود و خمس ندارد.
📚 پی نوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای.
🖇 لینک مطلب:
https://btid.org/fa/news/308774
📎 #احکام_خمس
📎 #خمس_اموال
🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
💻 مرکز نشر احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده شیرین حاج مهدی سماواتی به مردم برای حمایت از جلیلی
ثواب تمام نفس زدنهام برای سیدالشهداء رو تقسیم میکنم بین کسانی که.....
صحبتهای این مداح اهل بیت را کامل ببینید
#انتخابات
#سعید_جلیلی
حکایت پینه دوز صاحب کرامت۷
یک عالم دینی با استناد به سخنان آیت الله بهجت گفت: آیت الله بهجت می فرمود که در نجف پاره دوزی بود که شب های جمعه به کربلا می رفت و هر هفته روضه ای در منزل خود برگزار می کرد. یکی از علما می گفت که مطلع شدم این آقا طی الارض دارد. نقشه ای کشیدم مراقبش شدم؛ عصر پنج شنبه زمانی که می خواست از نجف به کربلا برود پاکتی به ایشان دادم و گفتم به محض رسیدن به کربلا، این پاکت را به فلان کفشدار بده و بگو که زود باز کند.
وی افزود: این عالم می گفت هفته بعد این پاره دوز را به ناهار دعوت کردم و به او گفتم از آنچه داری به ماهم بگو! من از طی الارض شما می خواهم. به او گفتم: پاکتی که هفته قبل به شما دادم به شخصی که در نجف بود گفتم که زمانی که پاکت به دستت رسید ساعت آن را یادداشت کن و شما ساعت 6 از اینجا حرکت کردی چگونه شش و پنج دقیقه به کربلا رسیدی؟ شما بین نجف و کربلا را چگونه به این سرعت رفتید؟ مشخص است که طی الارض داری!
حجت الاسلام بهجت ادامه داد: آن پاره دوز مقاماتی داشت. انسان هایی وجود داشتند که اینگونه مقاماتی داشتند. افرادی هم ممکن است هیچ بویی از انسانیت نبرده باشد؛ مثل دولتمردان غربی که از اسرائیل آدم کُش حمایت می کنند و می گویند اسرائیل حق دارد آدم بکشد! این انسانیت است؟ کسی که اینچنین می اندیشد علم دارد؟ محترم است؟ هیچ عقل سلیمی این را نمی پذیرد.
وی با بیان اینکه علمی علم است که انسان را به خشیت برساند، در ادامه گفت: علم اگر انسان را به حق نرساند، علم نیست. برخی جدولی حل می کنند و با موتش از بین می رود. علمی ارزش دارد که انسان را به مبدأ متصل کند. علم مقدمه عبودیت است، عبودیت هم ثمره خلقت و نردبان وصول مخلوق به معبود است.
خبرگزاری تسنیم
ابنا
💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «توبه آیه115»
خداوند بر آن نيست كه قومى را بعد از آنكه هدايتشان نمود، بىراه بگذارد تا آنچه را (كه بايد از آن) پرهيز كنند، برايشان بيان كند. قطعاً خداوند به هر چيزى داناست.
نکته ها
آيه، يا بيانگر حال آنان است كه مسلمان شده بودند، ولى پيش از آگاهى از وظايف خود از دنيا رفتند. «2» يا اشاره به آيهى قبل و لزوم تبرّى از دشمن خداست كه اگر پس از اين هشدار، بىتفاوت باشيد، خودتان هم گمراه شده به دشمنان خدا ملحق مىشويد، و ممكن است آيه براى رفع نگرانى كسانى باشد كه قبل از علم به حرمت استغفار براى مشركان، براى آنان استغفار مىكردند.
امام رضا عليه السلام فرمود: خداوند بر امام واجب كرده است كه هر گاه نگران مرگ خود شد، امام معصوم بعدى را براى مردم معرّفى كند، سپس اين آيه را تلاوت كرد. «3»
اضلال خدا، كيفر بىاعتنايى به هدايت اوست. مخالفت آگاهانه با رهنمودهاى الهى، زمينهى سلب هدايت خداوند است. ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَ ... حَتَّى يُبَيِّنَ
«2». تفسير مجمعالبيان.
«3». تفسير نورالثقلين.
جلد 3 - صفحه 514
پیام ها
1- كيفر الهى، پس از تبيين و روشنگرى و اتمام حجّت است. «حَتَّى يُبَيِّنَ»
2- هدايت الهى كامل است و علاوه بر بيان اسبابِ سعادت، عوامل خطر را نيز هشدار مىدهد. «يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ» امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند اسباب رضايت و غضب خود را به مردم مىشناساند. «1»
3- دستور الهى بر پرهيز از چيزى، از علم و حكمت او سرچشمه مىگيرد. «إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
«1». كافى، ج 1، ص 163.