eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
447 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
🥀 ✨ما پاے لطف فاطمہ‌س شرمندگے ڪنيم ارباب ما و فقط بندگے ڪنيم ✨اصلاً نمےشود ڪه شب‌ جمعہ‌اے ز عمر بےشور و حالِ زندگے ڪنيم 🌷 🌷 👉 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مبادا از امام به پدرش شکايت کني! مرحوم شيخ مرتضي انصاري رضي الله عنه شاگردان زيادي را تربيت کرد. يکي از طلابي که در درس ايشان شرکت مي کرد از لحاظ مالي خيلي در مضيقه بود. آن طلبه تصميم مي گيرد هر شب جمعه از نجف به کربلا برود و آقا امام حسين عليه السلام را زيارت کند. آن شب جمعه در کربلا از امام حسين عليه السلام درخواست مي کند که دو چيز از شما مي خواهم؛ يکي خانه و ديگري زن. آن طلبه گفت: اگر حاجت مرا در اين مدت ندهي شکايت تو را به پدرت علي عليه السلام خواهم کرد. اگر شب جمعه ي ديگر که به زيارت شما مي آيم، نتيجه اي نگرفته باشم ديگر براي زيارتت نخواهم آمد. او پس از مراجعت به نجف اشرف، هفته ديگر بنا به رسم خودش به سوي کربلا رهسپار شد، همين که وارد کربلا شد چشمش به گنبد مطهر امام حسين عليه السلام افتاد و گفت: آقا جان! حالا که حاجت مرا نمي دهي من هم ديگر به زيارت شما نمي آيم و از همان جا برگشت. دوباره خواست وارد حرم علي عليه السلام شود که ديگر قادر نبود و گفت: صبح مي روم. اول صبح، طلبه اي از طرف مرحوم شيخ انصاري با عجله آمد و گفت: شيخ فرمود: هر وقت خواستي به حرم اباعبدالله مشرف شوي نزد من بيا؛ زيرا امر واجبي در کار است. در اين هنگام، آن طلبه خدمت مرحوم شيخ رسيد. مرحوم شيخ فرمود: حضرت اباعبدالله عليه السلام به من امر کرده که به کار تو رسيدگي کنم و رضايت شما را برآورده سازم قبل از آن که به حرم آقا مشرف شوي؛ ولي مبادا شکايت آقا را به پدرش کني. سپس مرحوم شيخ، خانه اي براي او خريد و دختر يکي از تجار را به عقد او درآورد و در نتيجه هر دو به حاجت خود رسيد. (کشکول شمس. ) منبع : سایت عاشورا @n20011🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب شام غریبان حسین است تمام عرش در دامان حسین است دگر این شب سحر از پی ندارد که خورشید جهان بی سر است…😭 🏴 شام غریبان حسینی تسلیت باد 🏴
1_1057997099.mp3
5.52M
🏴 🏴 🎤مداح :حاج میرزامحمدی 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 شاید همین ساعت ها بود مشغول نماز شب و تهجد و شب زنده داری بود بدون اینکه اجازه بگیرند بدون اینکه دق الباب کنند از بالای دیوار ریختن تو خونه امام صادق اصلا انگار بعد واقعه در و دیوار بعد اون فاجعه ای که مادرشو بین در و دیوار گذاشتن تو مدینه دیگه اذن دخول نمیگیرن پیرترین امامان مارو با سر برهنه بی عبا از خونه نیمه شب کشوندن بیرون نانجیب ابن ربیع سوار بر مرکب حضرت پای پیاده نفس نفس زنان دنبال مرکب وارد بر منصور شدن همه دیدن سه مرتبه منصور شمشیر کشید اما بلافاصله شمشیرشو غلاف کرد از حضرت عذر خواهی کرد آقا روباچه عزت و احترامی برگردون به منزل حاجبا نش اونجا بودن پرسیدند امیر چرا کار یکسره نکردی گفت هر بار که شمشیر کشیدم تمثال پیغمبر اکرم و دیدم به من فرمود منصور اگه یه آسیبی به فرزندم جعفر برسه خودم نابودت می کنم یا رسول الله همیشه بلاگردون بودی یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی اما کربلا چه اتفاقی افتاد صلّت على جسم الحُسين سيوفُهم
👈 زیارت امام (ع) در شب جمعه از زبان امام (عج): از جمله مطالبي که درباره زيارت حضرت سيدالشهداء امام حسين (ع) رسيده مطلبي است که در داستان تشرّف حاج علي بغدادي (ره) به حضور مبارک صاحب الزمان (ع) نقل شده و آن قسمت اين است که مي گويد به آن حضرت عرض کردم: «مولاي ما! روضه خوانان حسين (ع) حديثي را نقل مي کنند که مردي در عالم رؤيا هودجي را در ميان زمين و آسمان ديد و پرسيد که چه کساني در اين هودج نشسته اند؟ پاسخ داده شد: حضرت زهرا (ع) و خديجه کبري (ع) پرسيد: به کجا مي روند؟ جواب دادند: امشب شب جمعه است و آنان براي زيارت امام حسين (ع) در شب جمعه، مي روند و نيز ديد که از هودج، رقعه هايي مي ريزد و در آن مکتوب است: «براي زيارت کننده حسين (ع) در شب جمعه، امان از آتش دوزخ است.» اکنون آيا اين حديث صحيح است؟» حضرت فرمود: «نَعَم زِيارَه الحُسَين (ع) فِي لَيلَهِ الجُمعَه اَمانُ مِن النّار يومَ القِيامَه؛ يعني، آري زيارت حسين (ع) در شب جمعه امان از آتش دوزخ در روز قيامت خواهد بود.»(بحار الانوار ، ج ۵۳ ، ص ۳۱۵) چنانکه مي نگريد حضرت ولي عصر (ع) سخن قاريان تعزيه امام حسين (ع) و حديثي را که آنان درباره زيارت حضرت سيدالشهدا مي خوانده اند، تصديق و تقرير کرده و خود نيز بطور قطعي تصريح فرموده اند که زيارت امام حسين (ع) در شب جمعه، امان آدمي از آتش قهر الهي در روز قيامت خواهد بود. @n20011💧💧💧
📌 درباره ◀️مشهور است که ۱۲هزار نامه برای امام حسین(ع) نوشته شده و او را به کربلا دعوت کردند، اما طبق شواهد تاریخی ۱۵۰ نامه فرستاده شد و ۱۲هزار نفر با مسلم در کوفه بیعت کردند. ◀️مشهور است که امام (ع) خود را ناتمام گذاشتند، درحالی که امام حسین(ع) برای حج محرم نشده بودند و مفرده بجاآورده بودند. ◀️نقل می‌کنند که اصحاب امام (ع) شب عاشورا پراکنده شدند در حالی که طبق روایت امام معصوم(ع) این گونه نبوده است. ◀️تنها رفتن حضرت (ع) برای آوردن آب مشهور غیرمستندی است؛ زیرا هر دو برادر با هم بودند، یعنی امام حسین(ع) نیز همراه با حضرت عباس(ع) بودند. ◀️ بر بدن امام حسین(ع) و یاران ایشان از مشهورات غیرمستند است. ◀️حضرت سید الشهدا(ع) دعای را چند روز قبل از واقعه عاشورا قرائت نکرده‌اند، بلکه در سال‌های قبل قرائت شده است. ◀️ حضرت (ع)، حضور و در و همچنین از خود بی خود شدن حضرت (س) بعد از دیدن سر حضرت امام حسین(ع) بر ، از دیگر مشهورات غیرمستند عاشورا است. 📌برای مطالعه بیشتر: 📚مهدی پیشوایی و همکاران، مقتل جامع سیدالشهدا، ج۲.
💠 امام علیه السلام در عالم دیگر💫 آقای سید محمد تقی گلستانی نقل می کند: در اوایل جوانی، چند نفر هم سال، هم دل و یک جهت بودیم. دوره ای داشتیم، هر شب در منزل یکی از دوستان می رفتیم و با هم بودیم. یکی از آنان پدرش حسینی بود؛ یعنی به حضرت سید الشهدا علیه السلام سخت علاقه مند بود تا جایی که شبی که نوبت میهمانی پسرش بود می گفت: من راضی نیستم به منزل من بیایید، مگر این که روضه خوانی هم بیاید و ذکری از حضرت سیدالشهدا علیه السلام خوانده شود؛ از این رو هر شب که نوبت آن رفیق بود، مجلس ما به روضه و تعزیه تمام می شد. پس از چندی، آن پیرمرد محترم مرحوم شد و مرگش همه ما را سخت ناراحت کرد تا اینکه شبی او را در عالم رؤیا دیدم و می دانستم که مرده است و هر کس انگشت ابهام (شست) مرده را بگیرد هر چه از او بپرسد جواب می گوید؛ از این رو انگشت ابهام او را گرفتم و گفتم: تو را رها نمی کنم تا حالات خود را برایم نقل کنی. ترس و لرز شدیدی به او دست داد و گفت: نپرس که گفتنی نیست. وقتی از گفتن حالاتش مأیوس شدم گفتم: پس چیزی را که در این عالم فهمیدی برایم بگو تا من هم بدانم. گفت: ما با اینکه امام حسین علیه السلام را در دنیا یاد می کردیم نشناختیم، اینجا که آمدم مقام و سلطنت و عزت او را مشاهده کردم، که آن را هم نمی توانم به تو بفهمانم جز این که خودت بیایی و ببینی. منبع: طوبای کربلا ناشر : انتشارات هنارس قم / تلفن : 0251-7745083-4 چاپ سوم / 1386
💠به خاطر علیه السلام بخشیده شد 💫 چند روزى بود که براى فرار از مجازات، پنهان شده بود. گناهى کرده بود که باید تنبیه مى شد. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را که هنوز چندان بزرگ نشده بودند ،از دور دید. سرآسیمه به طرف آنها دوید و آنان را به دوش کشید و با شتاب نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و گفت: «یا رسول الله صلى الله علیه و آله ! من پناه آورده ام به خدا و این دو فرزند، مرا به خاطر این دو ببخش.» رسول خدا صلى الله علیه و آله تا این جریان را دید، به گونه اى خندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود: «تو را بخشیدم و به خاطر حسن و حسین علیهماالسلام از گناهت گذشتم.» آن گاه به حسن و حسین علیهماالسلام رو کرد و فرمود: «شفاعت شما را پذیرفتم». منبع: سایت اخلاقی حدیث یار
🕊﷽🕊 🏴 🏁 🏴 ع 🏁 ⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ... جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند... حالا که حال خوبی داری میگم.... ⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی... هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ... این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا.. خسته ، گرسنه، تشنه... همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم... ،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره.... با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست... ♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ... یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید... ⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود.. رحمت خدا بر این ناله ها... وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ... فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،، اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند .. بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،، نگران برزخ و قیامتم هم هستم.. با همون خستگی اومد وارد حرم شد.. ✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم .. دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد.. عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد... 💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ... هم سفرات هم بیدار کن .. گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون.. همه رو بیدار کرد.. ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم.. 🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید .. 🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید... 🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ... چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه... تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد .. 💔... چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟ 📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ... اما دید رمقی به زانوهاش نمونده.. دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره... هی صدا میزنه: وا ولدا ... عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ... وقتی اومد کنار بدن علی اکبر فبکی بکاءا عالیا دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه ♻️.... 🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆