eitaa logo
آموزه های دینی شامل احکام-اخلاق_اذکارومعارف دین N_Ashrafi
442 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5.5هزار ویدیو
64 فایل
بیان تفسیر آیه به آیه قرآن -احکام -سخنرانی های کوتاه -بیان احادیث وادعیه ومطالب ارزشمنددیگر @a_s_h_2 کپی مطالب مجاز @n20011
مشاهده در ایتا
دانلود
سکینه سکینه دختر امام حسین(ع) و رباب است. او با پسر عموی خود عبدالله بن حسن(ع) ازدواج کرد و به همراه همسرش در کربلا حضور داشت. عبدالله بن حسن در واقعه کربلا به شهادت رسید. پس از واقعه عاشورا، سکینه به همراه اهل بیت و بانوان دیگر حرم ابا عبدالله الحسین(ع) به اسارت دشمن در آمد و همراه با کاروان اسرا به کوفه و شام رفت. و ولادت سکینه بنت الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) از دختران امام حسین(ع) و از مادری به نام رباب دختر امرءالقیس متولد شد. اگرچه در منابع متقدم تاریخی، او کوچکتر از دختر دیگر امام حسین(ع)؛ یعنی فاطمه معرفی شده؛ اما از تاریخ دقیق تولد او در تاریخ چیزی به ثبت نرسیده است. از سخنان امام حسین(ع) به هنگام خواستگاری حسن مثنی و مخیر کردن او بین انتخاب سکینه و فاطمه چنین بدست می آید که او به هنگام حرکت به سوی کربلا دختری بالغ و در سن و سال ازدواج بوده است. و لقب نام او آمنه و به نقلی امینه و به نقل دیگر امیمه بود که مادرش به خاطر سکون و آرامش و وقاری که داشت او را سکینه لقب داده بود. نقل شده که سکینه با پسر عموی خود عبدالله بن حسن(ع) ازدواج کرد؛ در حالی که شیخ مفید و بعضی دیگر از مورخان عبدالله بن حسن را در زمان حضورش در کربلا در سنی که به حد بلوغ نرسیده توصیف کرده اند. بعضی از منابع نیز همسر سکینه دختر امام حسین(ع) را ابوبکر(عبدالله) بن حسن بن علی(ع) عنوان کرده اند. گویا ابوبکر کنیه عبدالله بوده است. القاضی النعمان المغربی نقل کرده سکینه با عبدالله بن حسن ازدواج کرد؛ اما این ازدواج چندان به طول نینجامید و قبل از آنکه به زفاف بینجامد، عبدالله در واقعه کربلا به شهادت رسید. و محبت امام حسین(ع) به وی سکینه مورد علاقه و محبت بسیار پدر بزرگوارش امام حسین(ع) بود به گونه ای که در برخی از منابع نقل شده، امام(ع) در توصیف علاقه بسیار خود به او و مادرش رباب چنین سروده بود: لعمرک انّنی لا حبّ داراً / تکون بها سکینه و الرّباب أحبّهما و أبذل جلّ مالی / و لیس لعاتب عندی عتاب به جانت سوگند! خانه ای را که سکینه و رباب در آن باشند دوست دارم. آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه می بخشم و سرزنش ملامت گران در حقم به جا و شایسته نیست. در کربلا سکینه از جمله زنان حاضر در کربلا به شمار می رفت. مورخان و سیره نگاران از او در آثار خود بارها و بارها یاد کرده‌اند. از جمله روایت شده که در روز عاشورا، امام حسین(ع) پس از مدتی مبارزه، جهت آخرین وداع، به سوی حرم آمدند و به زنان حرم فرمودند: «صبر پیشه سازید و لباسهای بلندتان(چادر) را بپوشید و آماده بلا و مصیبت باشید و بدانید که خداوند نگهدار شماست و به زودی شما را از چنگال این گروه نجات خواهد داد و عاقبت کار شما سعادت و پایان کار دشمنان را به عذاب می کشاند. خداوند شما را در برابر این سختی ها کرامت عطا خواهد کرد پس شکوه نکنید و چیزی نگویید که ارزش عمل شما کم شود.» سپس امام(ع) با یکایک زنان حرم خداحافظی کردند و سپس به نزد دختر خود سکینه که در گوشه خیمه نشسته بود و گریه می کرد رفتند و او را نیز به صبوری دعوت کردند. در این دیدار آخر امام(ع)، سکینه را در آغوش کشید و با دست مبارک خویش، اشک از چشمان او پاک کرد و فرمود: سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی / منک البکاء اذا الحمام دهانی لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة / مادام منی الروح فی جثمانی فاذا قتلت فانت اولی بالذی / تبکینه یا خیرة النسوان سکینه جان؛ بدان پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. [پس دخترم] تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان. ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.» و در روایتی دیگر آمده در روز عاشورا و به هنگام وداع آخر امام حسین(ع) به کنار خیمه‌ها آمد و با صدای بلند زنان حرم را صدا زدند و فرمودند: یا زینب(س) و یا ام کلثوم و یا فاطمه و یا سکینة علیکنّ منّی السلام. @n20011🌴
درباره سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام 🔰 سیدمحمد، بنابر برخی از منابع، حدود سال ۲۲۸ ه. ق، متولد شد.[۱] بنابراین قول، سیدمحمد، فرزند اول امام است. ولی طبق برخی روایات، سیدمحمد فرزند دوم و از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) کوچک‌تر بود. علی بن مهزیار نقل می‌کند: «به امام‌ هادی (علیه‌السلام) گفتم: اگر شما از دنیا بروید، به چه کسی رجوع کنیم؟» امام فرمود: «عهدی الی الاکبر من ولدی».[۲] سیدمحمد، به ‌اندازه‌ای جلیل‌ القدر و عظیم ‌الشأن بوده است که شیعیان خیال می‌کردند او، امام بعدی است. یاران امام‌ هادی (علیه‌السلام) نیز درباره امامت وی، از امام سؤال می‌کردند. «علی بن عمرو نوفلی» می‌گوید: همراه ابی‌الحسن (علیه‌السلام) در حیاط منزلشان بودیم که پسرش محمد، از جلوی ما گذشت. گفتم: «فدایت شوم! » آیا امام ما بعد از شما، ایشان است؟» امام در جواب من فرمود: «نه. امام شما بعد از من، حسن است».[۳] - امام به سیدمحمد [ویرایش] امام‌ هادی (علیه‌السلام) و فرزندش امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، به محمد، بسیار ابراز علاقه می‌کردند؛ به طوری که امام برای او، مجلس ختم برگزار کرد. جمعی از بنی‌هاشم، از جمله حسن بن حسن افطس، نقل کرده‌اند: روز وفات سیدمحمد، به خانه امام‌ هادی(علیه‌السلام) رفتیم و دیدیم در صحن خانه، بساط گسترده‌اند و مردم دور تا دور، نشسته‌اند. جمعیت را تخمین زدیم، غیر از موالی و سایر مردم، ۱۵۰ نفر از آل ابی‌طالب، بنی‌هاشم و قریش، حضور داشتند. ناگهان امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در حالی‌که گریبان خود را در مرگ برادر، چاک کرده بود، وارد شد و کنار پدر ایستاد. ما حضرت را نمی‌شناختیم. پس از ساعتی، حضرت امام‌ هادی (علیه‌السلام) رو به او کرده و فرمود: «یا بُنَی اَحْدِثْ لِلهِ شُکْراً فَقَدْ اَحْدَثَ فِیکَ اَمْراً». امام حسن (علیه‌السلام) گریه کرد و گفت: «الْحَمْدُ لِلهِ رَبّ الْعالَمِینَ، ایاهُ نَشْکُرُ نِعَمَهُ عَلَینا وَ اِنّا لِلهِ وَ اِنّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ». پرسیدم: «او کیست؟» جواب داد: «حسن (علیه‌السلام) فرزند امام علی النقی (علیه‌السّلام)». در آن هنگام، بیست ‌ساله به نظر می‌رسید. ما فهمیدیم که پس از پدر، او امام است.[۴] [۵] منبع ↑ جمعی از نویسندگان، دائرة المعارف تشیع، ج۳، ص۴۱۰. ۲. ↑ جمعی از نویسندگان، موسوعة کلمات الامام الهادی، پژوهشکده باقر العلوم، ص۱۲۶. ۳. ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۲۵. ۴. ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۰، ص۲۴۵. ۵. ↑ قمی، عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۶۸۸. @n20011🔰
و محبت امام حسین علیه السلام به سکینه امام حسین علیه السلام علاقه بسیار زیادی به دخترش سکینه علیهاالسلام داشت، به طوری که این محبت و دوستی را در قالب شعری به این مضمون ابراز می‌نمود: «خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب من در آن خانه باشند. من آن‌ها را خیلی دوست دارم و تمام اموال خود را صرف آسایش آن‌ها می‌کنم. کسی حق ندارد مرا در این دوستی سرزنش کند، خواه در حیات یا در ممات من». سکینه و حمایت از حضرت سکینه علیهاالسلام همواره از حریم امامت و ولایت دفاع می‌کرد. هنگامی که خالدبن عبدالملک والی مدینه بود، در روز‌های جمعه به سخنرانی می‌پرداخت و به ساحت مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام دشنام می‌فرستاد و جسارت می‌کرد. این خبر به حضرت سکینه علیهاالسلام رسید. وی هر هفته در روز‌های جمعه به همراه کنیزان خود در محل حضور پیدا می‌کرد و در مقابل بی حرمتی‌ها و هتک حرمت خالد می‌ایستاد و با کنیزان خویش، او را نفرین می‌کرد. خالد، چون جرأت آزار و اذیت آن حضرت را نداشت، به اطرافیان خود دستور می‌داد تا به کنیزان آن حضرت حمله کنند و آن‌ها را متفرق سازند. و شکایت از مردم کوفه حضرت سکینه علیهاالسلام هیچ گاه بی وفایی مردم کوفه و وعده‌های دروغینی را که به پدرش امام حسین علیه السلام داده بودند، فراموش نکرد. زمانی عده‌ای از مردم کوفه نزد آن حضرت آمدند تا بر او سلام نمایند. او در کمال نارضایتی و حزن و اندوه به آن‌ها چنین فرمود: «خدا می‌داند که من از شما خشمگینم. شما جدم علی علیه السلام را به قتل رساندید؛ عمویم حسن و پدرم حسین و برادرم علی و همسرم مُصعب را کشتید. شما مرا در کودکی یتیم کردید و در بزرگسالی بیوه نمودید.