#چگونگی فتح باب برای #علامه قاضی
آیت الله قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را، در حرمین شرفین امام حسین علیهالسلام و حضرت ابوالفضل علیهالسلام به جا میآورد، و چون به حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام میرسد، با خود میاندیشد که تا به حال در مدت این چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات است.
در راه سیّد ترک زبانی که دیوانه است، به طرف او میدود و میگوید؛ سیّد علی، سیّد علی، امروز مرجع اولیاء در تمام دنیا حضرت ابوالفضل علیهالسلام هستند، و او آن قدر سر در گریبان است که متوجه نمیشود آن سید چه میگوید! به حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام میرود. اذن دخول و زیارت و نماز زیارت میخواند و میخواهد که مشغول نماز مغرب شود.
آیت الله نجابت میگوید: تکبیره الاحرام را که میگوید، میبیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل علیهالسلام به طور کلی عوض میشود، آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است.
قرائت را کمی نگه میدارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه میدهد، مستحبات را کم میکند و نماز را سریعتر از همیشه به پایان میرساند.
به حرم امام حسین علیهالسلام نمیرود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای این که با اهل منزل هم برخورد نکند به پشت بام میرود. آن جا دراز میکشد و دوباره آن حال میآید و بیشتر میماند. تا اهل منزل سینی چای را میآورد، آن حال میرود.
نماز عشاء را میخواند و دوباره آن وضع بر میگردد؛ چیزی که تا به حال حتی به گفته خودش یک ذرهاش را هم ندیده است و حالا که دیده نه میتواند در بدن بماند و نه میتواند بیرون بیاید. دوباره که شام را میآوردند، آن حال قطع میشود و نیمه شب دوباره بر میگردد و مدت بیشتری طول میکشد.
آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب میشود. میگوید: « آن چه را میخواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین علیهالسلام در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفته؛ من هم یک قصیده تائیه برای امام حسین علیهالسلام گفتهام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را به نحو اتم برایم باز کرد»
منبع: کتاب اسوه عارفان و کتاب عطش
💠درد دل #علامه امینی💫
یک سخنی از علامه امینی نقل کردند، خیلی منقلب شدم.
ما یک «الغدیر» می شنویم و خیلی گذرا عبور میکنیم. یازده جلد چاپ شده و یازده جلدش چاپ نشده است.
بیست و دو جلد کتاب تحقیقی! خدا می داند که این مرد در راه نوشتن این کتاب، فانی شد! چه زحمت های طاقت فرسا!
می گویند بعد از نوشتن الغدیر گفته بود: «روز قیامت با دشمنان امیرالمؤمنین مخاصمه خواهم کرد! همان طور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ و گرنه من میخواستم معارف امیرالمؤمنین را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!»
وقتی می گویند: اول مظلوم عالم؛ بی جهت نیست! حضرت چقدر مظلوم باشد که بعد از قرنها، تازه در اثبات امامتش کتاب بنویسند!
منبع :دوره سه جلدی کتاب گفته ها از ناگفتهها