ـ🌺🍃🌺🍃🌺
ـ🍃🌺🍃🌺
ـ🌺🍃🌺﷽
ـ🍃🌺
ـ🍃 #خانم_کجا_زندگی_کنه
❗️بعضی از خانمها فکر میکنن که بعد از مرگ شوهرشون میتونن بدون هیچ مشکلی توی خونه شوهر زندگی کنن.
📛 درحالیکه ممکنه این درست نباشه.
✍️ استفاده از اموال میت برای هیچکس جایز نیست، مگه اینکه همه ورثه راضی باشن. اگه مثلاً خونه و زمین باشه، بدون رضایت ورثه، نماز توی اون باطله.
👈 پس اگه خانم میخواد همچنان توی خونه شوهر زندگی کنه، باید رضایت بقیه ورثه، مثل بچهها و پدر و مادر شوهرش رو داشته باشه.
این که هیچی هم نگن، کافی نیست و برای استفاده حتماً باید اجازهشون گرفته بشه یا یقین به رضایتشون باشه.
🔺 رساله مراجع، احکام نماز، م887 و 882، سایت اسلام کوئست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز #معلم مبارک....
بشنوید ولذت بردید بفرستید برای تمام معلمین وزحمتکشان مظلوم ودوست داشتنی جامعه .....
چقدر هرکدوممون از این دسته از معلمهای شریف سر یه موضوع خاطره زیبا داریم.
❌هر احساسی پیامی برای ما دارد❌
🟡#افسردگی پیامی دارد و می گوید: سبک زندگیم خوب نیست و راکد بودن را باید رها کنم و به جای حس بیهوده بودن حس مفید بودن را تقویت کنم
🔴#اضطراب پیامی دارد و می گوید: خودم را بیش از حد درگیر مسائلی کرده ام که ارتباطی به من ندارند
🟠#استرس پیامی دارد و می گوید: روی مسائل زندگیم تسلط ندارم و باید مهارت هایم را افزایش دهم و نیاز به مرتب تر کردن زندگیم دارم
🟣#زود_رنجی برای من پیامی دارد و میگوید: دچار خودبزرگ بینی هستم و کوچکترین مخالفتی را برنمی تابم چرا که تصور میکنم هرآنچه که میپندارم بی شک درست است
توقعاتم نسبت به دیگران بالاست
❌در واقع تمام احساس های منفی در باطن خود پیامی دارند و اشاره به نقطه ضعفی از ما میکنند❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ نکته مهم #رسانه_ای شهید مطهری که این روزها بین اکثرمون کمیاب شده و خیلی باید مواظب عواقبش باشیم!
#سوادرسانه
#روز_معلم
💠#خاطرات شنیدنی از زبان راننده شهیدمطهری(ره)💫
#تفریح در کنار درس و بحث لازم است
در برخی سفرها که فرزندان استاد نیز همراه ما بودند، می گفت؛ جایی کنار دریا یا رودخانه ای ماشین را نگه دار تا بچه ها شنا کنند، خود استاد هم الحق والانصاف شناگر ماهری بود! ایشان همیشه می گفت: در کنار درس و بحث لازم است که انسان تفریح مناسب و البته به اندازه ای داشته باشد. شهید مطهری در سفرها خیلی هوای من را داشت که به من سخت نگذرد و معمولاً هر جا که می رفتیم، برای من اتاق جداگانه ای می گرفت. بعضی اوقات در طول روز هم می گفت؛ جایی برویم چایی بخوریم، اما ایشان مراقب بود جایی که می رویم نامناسب نباشد؛ به همین خاطر بیشتر، جاهای سالم و خلوت می رفتیم. نکته جالب رفتار ایشان، این بود که خیلی سنگین در کوچه و خیابان برخورد می کرد؛ من به یاد ندارم کسی جلوی ایشان را بگیرد و خدای ناکرده بد و بیراهی به ایشان بگوید. البته در داخل دانشکده الهیات کسانی بودند که می خواستند اهانت کنند، چرا که دانشجویان از گروه های زیادی در آنجا بودند و حتی یک بار در بین دانشجویان استاد و مارکسیست ها درگیری شد.
#نان و پنیر و سبزی و مغز گردو
از آن جا که شهید مطهری استاد تمام وقت بود، لذا برخی روزها بعد از ظهر هم در دانشکده می ماند و سر ظهر به من می گفت؛ برو نان و پنیر و سبزی و مغز گردو تهیه کن. خوراک ایشان عموماً همین بود، البته هرچند وقت یکبار هم به رستورانی که سالم و مناسب بود می رفتیم، اما بیشتر غذایمان همین نان و پنیر بود.
#خضوعی کم نظیر در محضر پدر
این توفیق را داشتم که پدر ایشان را از نزدیک ببینم، باید بگویم ارتباط استاد با پدرشان بسیار صمیمانه بود. شهید مطهری حداقل سالی یک بار با ماشین به فریمان برای دیدار پدر می رفت و گاهی هم در طول سال با هواپیما به آن جا سر می زد. وقتی پیش پدر می رفت، حالتشان بسیار با خضوع و خشوع بود. اگر کسی ایشان را در آن حال می دید، شاید نمی دانست ایشان یکی از اساتید بزرگ زمان خود است.
منبع: حوزه نت
💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ «توبه آیه 50»
اگر به تو نيكى رسد (و پيروز شوى،) منافقان را ناراحت مىكند، ولى اگر به تو مصيبتى وشكستى برسد، مىگويند: ما چارهى خويش را از قبل انديشيدهايم (واين را پيشبينى مىكرديم) و بر مىگردند، در حالى كه خوشحالند.
پیام ها
1- پيامبر ورهبر، سيماى نظام اسلامى وامّت است. «تُصِبْكَ» به جاى «تُصِبْكُمْ»
2- دوستان و دشمنان خود را هنگام سختىها و حوادث تلخ و شيرين بشناسيم. إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ ...
3- در جنگهاى پيامبر، هم پيروزى وجود داشت وهم شكست. حَسَنَةٌ ... مُصِيبَةٌ
4- منافقان فرصتطلب، از ناگوارىهاى مسلمانان به نفع مقاصد خود، سوء
جلد 3 - صفحه 435
استفاده و از تيزهوشى و آيندهنگرى خود تبليغ مىكنند. «أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ»
@n20011💧🌷
انسان وقتی به خودش حاکم باشد به خدا نزدیک است.mp3
3.29M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻
|⇦• انسان وقتی به خودش حاکم باشد به خدا نزدیک است
👤 شهید #بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️اگه توی نماز یکی از بخش ها رو فراموش کنیم تکلیف چیه؟
#احکام_به_زبان_ساده
#احکام_نماز
💠احـکام قرض
💬پرسش
اگر پولی قرض داده شود و شرط شود که قرض گیرنده تورم را هم موقع ادا بدهد، چه حکمی دارد؟
#احکام
#قرض
#مقام_معظم_رهبری
احکام استاد صالحی💎
•
💠#خاطرات شنیدنی از زبان راننده شهید مطهری(ره)💫
#دستگیری از فقرا
حضرت استاد نسبت به دستگیری از فقرا بسیار جدی و حساس بود. ایشان آن زمان 12 هزار تومان حقوق می گرفت. سر هر ماه، هزار تومانش را به من می داد و می گفت؛ این مبلغ را به یکی از آقایان روحانی که دچار مشکل مالی و بیماری است، بده. یا حتی گاهی خودشان به او سر می زد و پول را مخفیانه می گذاشت زیر تشک بیمار!
#رابطه شهید مطهری با بزرگان انقلاب
استاد مطهری در بین بزرگان انقلابی بیشتر از همه با شهید مفتح صمیمی بود، شاید به این خاطر که در دانشکده بیشتر با هم حشر و نشر داشتند. البته با شهید بهشتی و شهید باهنر و آیت اللّه هاشمی رفسنجانی هم ارتباط زیادی داشتند. با مقام معظم رهبری نیز که آن موقع در مشهد بودند نیز ارتباط صمیمانه ای میانشان برقرار بود. یادم هست یک بار که به مشهد رفتیم و اتفاقاً دو ماهی هم آن جا بودیم، استاد کتاب «علل گرایش به مادیگری» را در آن جا نوشت. در آن ایام در مشهد منزلی اجاره کرده بودیم. ایشان در آن روزها جزوه هایی به من می داد تا به درب منزل آیت اللّه خامنه ای ببرم. با آقای راشد هم خیلی صمیمی بود. اساساً ایشان به دید و بازدید دوستان خیلی اهمیت می داد و احوال همه را می پرسید. با این همه، این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که استاد مطهری بیشتر به دیدار علامه طباطبایی قدس سره می رفت، خلاصه این که این رابطه استاد و شاگردی و احترامی که وجود داشت، واقعاً گاهی فراتر از حد تصور بود.
#ماجرای یک خواب و تعبیر آن
یک تابلوی «اللّه» که با لامپ نئون ساخته شده بود در کتابخانه ایشان هنوز وجود دارد. سال ها پس از شهادت استاد، یکی ـدو باری این تابلو شکست که من آن را درست کردم. پس از شهادت، یک بار در عالم خواب دیدم ایشان در یک حسینیه بزرگی قرار دارند، اما این حسینیه تاریک است. صبح که از خواب بیدار شدم به حاج خانم (همسر استاد) ماجرا را گفتم و در صحبتی که با ایشان داشتم متوجه شدم که آن تابلو شکسته و بعد خودم رفتم آن را درست کردم.