💠#تفسیر نور (محسن قرائتی)💫
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ «یونس آیه31»
بگو: چه كسى از آسمان و زمين شما را روزى مىدهد؟ يا چه كسى مالك گوش و چشمهاست؟ وچه كسى زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مىآورد و چه كسى كار هستى را سامان مىدهد؟ (در پاسخ) خواهند گفت: خدا. پس بگو: آيا از كيفر پرستش غير خدا پروانمىكنيد؟
نکته ها
براى بيرون آوردنِ مرده از زنده و زنده از مرده كه كار خداوند است، نمونههايى گفتهاند، از جمله: خروج انسان از نطفه و نطفه از انسان، جوجه از تخم و تخم از جوجه، گياه از دانه و دانه از گياه، فرزند صالح از پدر و مادرِ فاسد و فرزند فاسد از والدين شايسته.
از اينكه در آيه از ميان تمام اعضاى انسان، تنها نام چشم و گوش آمده است، شايد به خاطر آن باشد كه در ميان اعضاى بدن، كار آمدترين قوا اين دو عضو مىباشد، زيرا ورود معلومات به ذهن از اين دو راه است.
پیام ها
1- شيوهى سؤال و واداشتن انسانها به فكر و رجوع به فطرت، از وظايف مربيّان آسمانى است. «قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ»
2- خداوند، آسمان و زمين را در رزق و ارتزاق انسان دخالت داده است. «يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»
3- رزق دادن، آفريدن و اداره كردن، از سنّتهاى دائمى الهى است. «يَرْزُقُكُمْ، يَمْلِكُ، يُخْرِجُ، يُدَبِّرُ» (فعل مضارع رمز استمرار است)
جلد 3 - صفحه 566
4- جهان آفرينش، پيوسته به تدبير نياز دارد و وحدت تدبير، نشانهى وحدت ربوبيّت است. «مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ»
5- رزق ما، شنيدن و ديدن ما، زندگى و مرگ ما، همه به دست خداست و جز او كسى و چيزى در اين زمينهها توانايى و حاكميّت ندارد. أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ ... فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ
6- فكر در نعمتها و قدرت الهى، از شيرينترين، ملموسترين، عمومىترين، سادهترين و عشق آفرينترين راههاى خداشناسى است. قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ ... فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ
7- مشركان نيز در درون خود، خدا را آفريدگار هستى مىدانند. «فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ»
8- تنها عقيده كافى نيست، عمل هم لازم است. «فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ، فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ»
9- شناخت و علم، زمينهساز تقواست. «فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ، فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ»
@n20011💧🌷
پیادهروی اربعین و بداخلاقی!.mp3
2.55M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻
|⇦• پیادهروی اربعین و بداخلاقی!
👤 مرحوم استاد #فاطمینیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📻 #زمزم_احکام
❓ استفادهی شخصی از وسایل مسجد مانند جانمازهای کوچک چه حکمی دارد ؟
✔️ حجتالاسلام علیاننژاد نماینده #آیت_الله_مکارم_شیرازی پاسخ میدهند.
#حق_الناس
#احکام_شرعی
#زمزم_احکام
🔹*جلو انداختن سال خمسی*
💐اگر بخواهد اوّل سال را جلو بیندازد راهش این است که حساب سال خود را زودتر از موعد معیّن برسد و خمس خود را بپردازد، همان وقت اوّل سال او خواهد.
📚 رساله آیت الله مکارم/مسأله ۱۴۸۶
📎 #احکام_خمس
🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
💻 مرکز نشر احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ آیا واگذاری نذر صلوات به دیگری صحیح است؟
🔺️ توضیحات حجتالاسلام رضا محمدی
#پرسش_دینی
#پرسمان_دینی
🆔
💠 ۳۰ مرداد؛ روز بزرگداشت علامه محمدباقر مجلسی «ره»
🔸محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۰۳۷ - ۱۱۱۰ق) معروف به علامه مجلسی یا مجلسی دوم، از محدثان و فقیهان مشهور شیعه در قرن یازدهم هجری بود. علامه مجلسی از میان شاخههای علوم اسلامی بیش از همه به حدیثنگاری علاقه داشت و به اخباریان نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت.
🔸او با تربیت شاگردان و آثار پر تعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روشهای علمی علمای پس از خود تاثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت صفویان و نقش بارز سیاسی و اجتماعیاش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت میورزید و در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «شیخ الاسلام» رسید و در دوران سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود.
.
💠#ثمره خدمت به خلق خدا در #برزخ
🔹علاّمۀ مجلسى«ره» با آن مقامات بلند علمى و معنوى و خدمات فراوانى كه به اسلام و مسلمانان كرده است و اكنون در محضر رسول الله«ص» است، وقتى به خواب مرحوم جزائرى«ره» آمد، فرمود: دو چيز خيلى براى من نفع داشت.
🔸يكى اينكه روزى از كوچههاى يهودىنشين اصفهان رد مىشدم و سيبى در دست داشتم. ديدم يك كودك در آغوش مادرش، آن سيب را ديده و براى آن ذوق كرد. من نيز آن سيب را به او دادم. اين عمل، يعنى خوشحالكردن آن كودك كه ظاهراً يهودى هم بوده، براى علامۀ مجلسى«ره» بسيار مفيد واقع شده است؛ يعنى آن عمل به ظاهر كوچك و ناچيز، ارزش و فايدۀ فوقالعادهاى نزد اهل ملكوت و در برزخ داشته است.
🔸علامۀ مجلسى«ره» دربارۀ دوّمين عملى كه در راحتى برزخ او تأثير داشته، مىفرمايد: روزى به مسجد مىآمدم و تگرگ تندى گرفت. ديدم يك بچّه گربه زير تگرگ است و راه نجاتى ندارد، دلم براى او سوخت و بچه گربه را زير عباى خود گرفتم تا تگرگ تمام شد و سپس او را رها كردم. كمك به اين بچّه گربه نيز براى من بسيار سودمند بود.
📚برگرفته از کتاب معاد، سرنوشت جاودانۀ انسان اثر آیتالله العظمی مظاهری، ص 89.
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم تنگه
بی اندازه ...😭😭
#ملاقات با امام زمان عج الله تعالی فرجه
#تشرف جنگجوی غزوه صفین !
یکی از شیعیان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام می گوید:
« روزی نزد پدرم بودم. مردی را دیدم که با او صحبت می کرد. ناگاه در بین سخن گفتن، خواب بر او غلبه کرد و عمامه از سرش افتاد. اثر زخم عمیقی بر سرش ظاهر شد. از او سؤال کردم جریان این جراحت که به ضربات شمشیر می ماند چیست؟
گفت: اینها از ضربه شمشیر در جنگ صفین است.
حاضرین تعجب کرده به او گفتند: جنگ صفین مربوط به قرنها پیش است و یقیناً تو در آن زمان نبوده ای، چطور چنین چیزی امکان دارد؟
گفت: بله. همین طور است که می گویید.
من روزی به طرف مصر سفر می کردم و در بین راه مردی از طایفه غرّه با من همراه شد. با هم صحبت می کردیم و در بین صحبت از جنگ صفین، یادی به میان آمد. آن مرد گفت: اگر من در آن جا حاضر بودم، شمشیر خود را از خون علی(ع) و اصحابش سیراب می کردم.
من هم گفتم: اگر من حاضر بودم، شمشیر خود را از خون معاویه و یارانش رنگین می کردم.
آن مرد گفت: علی و معاویه و آن یاران که الان نیستند؛ ولی من و تو که از یاران آنهاییم. بیا تا حق خود را از یکدیگر بگیریم و روح ایشان را از خود راضی نماییم. این را گفت و شمشیر را از نیام خارج نمود. من هم شمشیر خودم را از غلاف کشیدم و به یکدیگر درآویختیم.
درگیری شدیدی واقع گردید. ناگاه آن مرد ضربه ای بر فرق سرم وارد کرد که افتادم و از هوش رفتم.
دیگر ندانستم که چه اتفاقاتی افتاد، مگر وقتی که دیدم مردی مرا با ته نیزه خود حرکت می دهد و بیدار می نماید؛ چون چشم گشودم، سواری را بر سر بالین خود دیدم که از اسب پیاده شد. دستی بر جراحت و زخم من کشید، گویا دست او دارویی بود که فوراً آن را بهبودی بخشید و جای ضربه را خوب کرد. بعد فرمود: کمی صبر کن تا برگردم.
آن مرد بر اسب خود سوار شد و از نظرم غایب گردید. طولی نکشید که مراجعت نمود و سر آن مرد را که به من ضربه زده بود، در دست داشت و اسب و اثاثیه مرا با خود آورد. فرمود: این سر، سرِ دشمن تو است؛ چون تو ما را یاری کردی، ما هم تو را یاری نمودیم.
« ولینصرن الله من ینصره: یقیناً خدای تعالی، کسی که او را یاری کند، یاریش می نماید. سوره حج آیه 40 »
وقتی این قضیه را دیدم مسرور گشته و عرض کردم: ای مولای من تو کیستی؟
فرمودند:
« من م ح م د ابن الحسن، صاحب الزمان هستم. بعد فرمودند: اگر راجع به این زخم از تو پرسیدند: بگو آن را در جنگ صفین به سرم زده اند. »
این جمله را فرمود و از نظرم غایب شد. »
برگرفته از سایت تطهیرا