eitaa logo
المعهد العربي
829 دنبال‌کننده
47 عکس
12 ویدیو
66 فایل
قناة تعتني بتعليم اللّغة العربيّة، ولا تنأى بنفسها عن الثقافة الدينيّة ... کانالی برای آموزش زبان عربی، که خود را از فرهنگ دینی دور نمی داند ... @na3em_amjad للتراسل- ارتباط با مدير
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥 (1) 🖥 (1-1) ✳️ المفردات والمصطلحات: لم أرَ مهدًا من الورود: أرضاً سهلة مستوية 🌸 السعادة الغامِرة: أحسّ بها إحساسًا قويًّا يجب أن أُحضِرَ الماءَ بسرعة: آتي به، أجلِبُه لقد اضطُرِرت: كنت مُجبَرة يُنبوع الماء: عَين الماء غابة من الأزهار: جنگل پر از گل 🌸 أهلًا أيّتها السِنجابة الصغيرة: سلام سنجاب کوچولو السعادة الغامِرة: شادی فراگیر (غرق در شادی) سوف أعطيكِ اسمًا جميلًا: یک اسم زیبا بر تو خواهم گذاشت ✅ فعلتُها ثانية!: باز هم دسته گل به آب دادم! (خراب کاری کردم) الحَظيرة: آغل، طويله 🌸 كفّ عن رَكل الكرسي: از لگد زدن به صندلی دست بردار أزهار الكَرَز: شكوفه هاى گیلاس يجب أن تَرينَها بنفسك!: بايد خودت ببينى! ✅ لأسباب تافِهة: به دلايل واهى إيّاكِ وأن تَنسَي: مبادا فراموش كنى أُلقيت في أحد مَلاجِئ الأيتام: در یکی از يتيم خانه ها (پرورشگاه ها) رها مى شدى (انداخته مى شدى) ✅ إنّها غَلطَتُك: خطاى تو بود ✅ يا لك من...: چقدر تو... 🌸 ناكِرة للجميل: نمک نشناس 🌸 حفّاظة: پوشک بچه (نیز نوار بهداشتی خانم ها) فزّاعة: مترسک @n_amjad 💎💎💎👈
🎥 (2) 🖥 (1-2) ✳️ المفردات والمصطلحات: 🌸 اشتَقتُ إليكِ: دلم برایت تنگ شد كانت هناك أعمالُ خياطةٍ طارِئَة: کارهای خیاطی ناگهانی (ضروری) پیش آمد ✅ فتَقوا أقمِصَتَهم: پیراهن های خود را پاره کردند ✅ هلّا رَتَقتيها (ترتقينها) لهم؟: ممکن است آن ها را برایشان ترمیم کنی (بدوزی)؟ 🌸 لا تَقلَقي: نگران نباش يُعجِبُني شَعرُكِ الأصفَر: از موهای زردت خوشم می آید (موهای زردت را دوست دارم) هَيّا اذهَبي للنوم: سريع برو بخواب 🌸لابدَّ أنّ يومَك كان شاقًّا كالعادة: حتما مثل همیشه روز سختی (طاقت فرسایی) داشتی ✅ نشَرتُها (الحفّاظات): پهن کردم أتمنّى لو أنّ الظروف أفضل!: ای کاش شرایط (اوضاع) بهتر بود! إنسانٌ كَسول: انسان تنبل ✅ يثيرُ المشاكلَ طَوالَ الوقت: همیشه دردسر درست می کند 🌸التَّعاسَة: بدبختی 🌸 لمَ لا تَحمِلُه أنتَ وتُهَدهِدُه؟: چرا تو او را بلند نمی کنی و تکان بدهی؟ يا لَها من حياةٍ عجيبةٍ حقًّا!: به راستی که چه زندگی (روزگار) عجیبی است! ✅ مليئَة بالأشياء العجيبة فِعلًا: واقعا پر از چیزهای عجیب است أريدُ أن أسمعَ ثانيةً من فضلِك: اگر لطف کنی می خواهم یکبار دیگر بشنوم قطَّة: گربه أليسَ كذلك؟: اینطور نیست؟ ✅ كانا في غايةِ العَطف كما سَمِعت: آن طور كه شنيدم خيلى مهربان بودند بَشِع: زشت 🌸 أصيبا بالوباء الّذي اجتاحَ البلدة: دچار همان بیماری واگیر داری شدند که شهر را فرا گرفته بود لا أظنّ أنّ الأماني تتحقّق للبنات القبيحات ذوات الشعر الأحمر: گمان نمی کنم که آرزوها برای دختران زشت مو قرمز برآورده شود @n_amjad 💎💎💎👈
🎥 (3) 🖥 (1-3) ✳️ المفردات والمصطلحات: 🌸 يبدو أنّك وجدتَ لنفسك عملًا أخيرًا؟: به نظر می رسد سرانجام (بالاخره) برای خودت کاری پیدا کردی؟ 🌸 كلَّفَتني أن أقطعَ (أُقَطّع) لها خشبًا للتَّدفِئَة: از من خواست که مقداری چوب (هیزم) برای گرم کردن، برایش خرد کنم ✅ سيّدة الرُّهون: خانم دلّال (خرید و فروش خانه) 🌸 العجوز القاسِيَة: پیرزن خشن (بی عاطفه) لا يوجَد مَن اقترب منها إلى هذه الدرجة: هیچ کس تا این اندازه به او نزدیک نشده بود لا يَهُمّ، مادامت ستدفَعُ لي أجري (أجرًا): تا زمانی که به من پول بدهد، مهم نیست ✅ تفَضَّل بالانصِراف: بفرما برو 🌸 هل هناك شيءٌ آخرُ أقومُ به؟: کار دیگری هست که انجام دهم؟ ✅ أنا تَحتَ أمرك: در خدمتم مِشبَكها انكَسَر: گیره اش شکست ✅ ثمّ ماذا؟: خوب که چی؟ 🌸 عملتُ مُساعدًا لفنّانٍ بعضَ الوقت: مدتی زیر دست یک هنرمند کار کردم كنتُ أظنُّك حَصَلتَ على عمل: فکر می کردم کار پیدا کردی 🌸 لكن اتّضَحَ...: مشخص شد که... لم تَضحك منذُ مئة عام: صد سال است که نخندیده است لا تَقُل إنّك أضَعتَ كلَّ ما كسبتَ في اللَّهو!: نگو که تمام درآمدت را در عیش و نوش بیهوده تلف کردی (به باد دادی)! ✅ ليسَ مِن شأنكِ أن تَعرِفي كيف أنفَقتُ نُقودي: به تو ربطی ندارد (لازم نکرده بدانی) که من چگونه پولم را خرج کردم ✅ إنّ أنفاسي تَكاد تَتَوَقَّف: واقعا نفس هایم دارد بند می آید 🌸 حجَر كريم: سنگ قیمتی إيّاكِ أن تَلمِسيه: مبادا دست بزنی أم أنّكِ فقط ماهرةٌ في إلقاء اللَّومِ عليّ؟: یا فقط در سرزنش من مهارت داری؟ (فقط بلدی مرا سرزنش کنی؟) تَحَطَّمَت أسرَتُنا!: خانواده مان متلاشی شد! 🌸 نشقى في العمل حتّى ندفعَ ثمنَها: رنج بکشیم (جان بکنیم) تا بهایش را بپردازیم ✅ لن تَصُبَّ غضبَها على طفلة تبكي: دق دلش را سر دختری که گریه کند، خالی نمی کند @n_amjad 💎💎💎👈
🎥 (4) 🖥 (1-4) ✳️ المفردات والمصطلحات: يجبُ أن أجِدَ بعضَ الأدَواتِ لأُصلِحَها: باید ابزاری پیدا کنم تا تعمیرش (درستش) کنم 🌸 أنت الّتي تَسبَّبتِ في كَسر القِلادَة: تو باعث شکسته شدن گردنبند شدی سامِحيني!: مرا ببخش! سَيّئ، لَيسَ مُقنِعًا: خوب نیست، قانع کننده نیست ✅ أتَمَرّن: تمرین می کنم ✅ كأنّني أوسخت ملابسَ مغسولةً لِتَوّها: مانند این است که لباس های تازه شسته شده را کثیف کرده باشم ✅ ليس هذا فقط: تازه فقط این نیست ✅ مهما بَكيت: هر قدر (چه) گریه کنم ✅ حقًّا؟: واقعاً؟ لماذا تَظُنّين ذلك؟: چرا اینطور فکر می کنی؟ ✅ كلّا: به هیچ وجه عندما كانت السيّدة منتن جميلةً مثلَ الزَّهرةِ المُتَفَتِّحة: وقتی که خانم مینتون مانند گل شکفته، زیبا بود 🌸 كانت القلادةُ ذِكرى عزيزةً من زوجها: این گردنبد، یک یادگاری ارزشمند از همسرش بود ✅ لم أكُن لِأُسامِح...: نمی بخشیدم أتَقصُدين نفسَك؟: منظورت خودت بودی؟ ✅ نعم بالضبط: بله دقیقاً أطفال عائلةِ توماس دائمًا يَسخَرون منّي بينما أقومُ بأعمال التنظيفِ والغسيل: وقتی مشغول کارهای نظافت و شستشو می شوم، بچه های خانواده توماس، همیشه مرا مسخره می کنند ✅ سخريَّتُهم مِن شَعري الأحمَر توجِعُني بشدّة أكثر من كَوني طفلةً يتيمة: مسخره کردن موهای قرمزم از جانب آنان، خیلی بیش از یتیم بودنم، مرا به درد می آورد. 🌸 إنّه حُلمي أن تكونَ عندي قِطَّة: رویای من این است که گربه داشته باشم ✅ لا تُساوي الكثير: خیلی ارزش ندارد ✅ لن تَغضبَ عندما تَكتَشف...: اگر بفهمد (متوجه شود)... ناراحت نمی شود يا لَها من مُفاجَأة!: عجب غافلگیری ای! ✅ لم أكُن حتّى أحلُمَ به: حتی خوابش را هم نمی دیدیم سوف أخبِرُ منتن بأمر القلادة: قضیه گردنبند را به مینتون خواهم گفت (گزارش می کنم) ✅ هناك ما يَجِبُ أن نتحدَّث فيه معًا: یک مساله ای هست که باید در موردش با هم صحبت کنیم كي نُعَوِّضَ عن ثَمَن القلادة...: برای اینکه هزینه گردنبند را جبران کنیم... ✅ ليس عندي أدنى فِكرَة: هیچ نظری ندارم (واقعا نمی دانم چه بگویم) تَحَقَّقَت أُمنِيَة...: آرزوی... برآورده شد (محقّق شد) ✅ ولَو لِمرّةٍ في عمرها: یک بار هم که شده، در تمام عمرش @n_amjad 💎💎💎👈