نشر ستاره ها
#دردنوشت
📍هیچکس از حاج عباس ننوشت!
🔰بهمناسب سالگرد عروج حاج عباس تیموری
✍ #سید_علیرضا_مهرداد
عباس جان! من تو را گم کرده بودم. و نمیدانستم کجا بجویمت. پارادوکس عجیبی بود. همه جا بودی و هیچجا نبودی و هنوز هم همینطور است. در همین فضای مجازی همهجا هستی و هیچجا نیستی.
امام راحل درباره شهید بهشتی فرموده بود:«آنچه که من راجع به ایشان متأثر هستم شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود.» شاید بشود این را برای تو هم گفت. من از مظلومیت تو بیشتر متأثرم تا شهادتت. چند شب پیش در همین گروه راویان فتح رضوی که ٢ سال است عکس تو را با لباس پاسداری زینتبخش نمایه خودشان کردهاند پرسیدم: «عباس تیموری چه کسی است؟ چرا عکسش همهجا هست؟» به جز یکی دو نفر کسی جواب درست و درمان و منطقی به من نداد. بعضیها حتی تکفریمان کردند که:«تو چطور عباس تیموری را نمیشناسی؟! او بسیجی بود... تو اصلاً بسیجی را میشناسی؟» دریغ از یک صفحه زندگینامه، سالشمار، روزشمار. دریغ از یک خط خاطره. همهاش شعار. همهاش هارت و پورت.
هیچکس ننوشت که پدرت متمول بوده و شماها هر سال کت و شلوار و لباس سهمیه داشتید و مثل آقازادهها زندگی میکردید ولی وقتی پدر به دلایلی دچار فقر میشود و بعد هم شماها را ترک میکند و به رحمت خدا میرود در همین کوچه پس کوچههای ضد دستفروشی و کارگری میکردی و فالی میفروختی. هیچکس ننوشت مادرت مجموعهای از کرامت انسانی بوده و به قول ابوالفضل بیهقی زنی بوده است سخت جگرآور و شماها را بعد از پدر چهطور از آب و گل درآورد و چه تأثیری در شخصیت تو و برادرانت داشته است. کسی ننوشت پدربزرگ مادریت ملای شجاع و انقلابی بود که توسط رضاشاه خلع لباس شده است. هیچکس در گروه راویان ننوشت که تو از سال ۶١ در جبهه فرمانده گردان بودی تا من بپرسم فرمانده گردان یعنی؟ و چه ویژگیهایی باید داشته باشد. منتظر بودم یک نفر بگوید: «من در عملیات خیبر و بدر و و والفجر و کربلای۴ و ۵ با حاج عباس بودم» نگفتند...
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
نشر ستاره ها
📚 شهدفروش، به چاپ سوم رسید سعدالله شهدفروش، معروف به جلال صلواتی که تمام کارهایش را با صلوات پیش می
📍اگر جلال صلواتی زنده بود...
تخریبچی شهید سعدالله شهدفروش، معروف به جلال صلواتی در عصر خمینی زندگی کرده بود. از دوران حیاتش آدمهایی زندهاند که معروفترینشان حاج ماشاءالله آخوندی است. فرمانده او یعنی فرمانده تخریب خراسان. کتاب «شهدفروش» برگی از زندگی و زمانه اولیاء خداست. زندگی سرشار از خلوص و تقوا در عین سادگی. او کمی هم درس طلبگی خوانده بود و عاشق مرام مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی. همرزمان او زندهاند پس نکتهای که میگوییم اغراق بعد موت و غلو بعد شهادت نیست: همه مسائلش و مسائلی که به او ارجاع میشد با «صلوات» حل میکرد. ما جرأت آن را نداریم که بگوییم حل مشکل مهم امروز جهان و ... با صلوات حل نمیشود. جلال صلواتی ما اگر بود میگفت: «چند تا صلوات بفرست درست میشه» اما حقیقتاً خیلی تقوا و ایمان میخواهد که او داشت و ما...
یکی از دوستان ما میگفت «جشنواره صلوات» بگیرید. حق هم میگفت. کتاب «شهدفروش» را در این روزها بخوانید. گرهها باز کرده و میکند. یعنی صلوات بر محمد و آل محمد گره باز میکند. مردم خوب ایران. نمونههایی که در حیاتش و بعد شهادتش (حیات واقعی) از صلوات در این کتاب آمده شما را امیدوار میکند.
ضمنا چقدر خوابیم همهمان که حرکتی در خور شأن نبی مکرم اسلام نسبت به توهینی که به ایشان شد انجام ندادیم. نوسان نرخ ارز و انتخابات آمریکا اینقدر برایمان مهم شده که بیحرمتی به پیامبر رحمت هم برایمان گویا عادی شده. وای بر روزی که روزمرِّگی به روزمردگی تبدیل شود. این روزها کرونا برای خیلیها بهانهای شده تا کم کاریهایشان را پوشش دهند. توقع در بلاد و شهر امام مهربانیها این بود تا علیه این بیحرمتی اعتراضی باشکوه در حرم مطهر سازماندهی میشد. حوزه علمیه خراسان هم که... فیه تأمل! راستی اگر جلال صلواتی زنده بود...
_
#کتاب_شهدفروش
نویسنده: #سید_علیرضا_مهرداد
قیمت: ٢٧٠٠٠ تومان
خرید از: t.me/kt_setareha
05132217768
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha
#نظرات_شاخص
📍 «شهربانو» مرا خلع سلاح کرد!
✍ #سید_علیرضا_مهرداد / نویسنده و منتقد ادبی
در طولِ سال کتابهای زیادی به دست من میرسد؛ ضمنا بنده در داوری آثار خیلی سختگیر هستم و هر کتابی من را سیراب نمیکند، با همه این سختگیریها کتاب «شهربانو» توانست قاپ من را بدزدد و من را خلع سلاح بکند.
این کتاب خاطره نيست؛ یک «رمان» است. ما با یک رمان حرفهای مواجه هستیم. البته نویسنده در ابتدای کتاب سعی داشته به مخاطب خودش تفهیم کند که شما با یک اثر مستند روبهرو هستید. این یک تکنیک است و نویسنده در ابتدای کتاب بسیار خوب از عهده این تکنیک برآمده است.
تا بهحال نویسندهای به این خوشسلیقهگی ندیده بودم. وقتی «شهربانو» را خواندم خیلی کیف کردم. منتظر چنین واقعهای در ادبیات دفاع مقدس بودم تا کسی مسئولیت آن را برعهده بگیرد و درباره مادران شهدا یک کار ذر خورو در شأن آنها بنویسید. این اتفاق در رمان «شهربانو» افتاده است.
_____
#کتاب_شهربانو
نویسنده: #مریم_قربان_زاده
خرید از: @kt_setareha
05132217768
کانال #نشر_ستاره_ها | @n_setareha