eitaa logo
نبأ
141 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
19 فایل
امام خامنه ای :هر کس که در راه روشنگریِ فکر مردم تلاشی بکند، از انحرافی جلوگیری نماید و مانع سوءفهمی شود، از آن‌جا که در مقابله با دشمن است، تلاشش «جهاد» نامیده می‌شود نبا محفلی برای تحلیل و اتفاقات روز جامعه ومعرفی کانالهای مفید است ادمین - @haghighatju
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 : توجه به ضرورت ها ، اقنضائات   💠 کنارهم قرار دادن فعل و انفعالات رسانه ای چندمدت اخیر نشان می دهد؛ در برخی موارد از هوشمندی و فراست وافر که پیش شرط  قطعی کنشگری در فضای رسانه ای_سیاسی است، غافل می شود. این امر سبب می شود در پاره ای از موارد، نتیجه دغدغه مندی انقلابی این افراد عملا  در سبد غربگرایان قرار گیرد. 💠 در این رابطه نکاتی  وجود دارد: 🔻۱. حاشیه هایی چون  ، مدرک تحصیلی و... در مورد یکی از اعضای احتمالی دولت صرف نظر از صدق و کذب ان، حقیقتا در این شرایط اقتصادی برای درصد بسیار بالایی از مخاطبان، اهمیتی ندارد. برای همه مردم مساله اقتصاد، تورم ، بیکاری، گرانی، مذاکره و ... اولویت اصلی است. و حتی بر فرض اثبات شدن این امور حاشیه ای نیز کمترین کمک برای بهبود شرایط نخواهد بود. 🔻۲. بنا به فرمایش صریح رهبر معظم انقلاب ،‌ اتاق جنگ   آمریکا علیه نظام‌ ، وزارت خزانه داری آمریکاست. حاشیه ها در میانه معرکه جنگ اقتصادی، کدام مشکل اصلی و حتی فرعی را  (دقت کنیم؛ عملا! ) حل می کند؟!! هر حاشیه باعث فرصت سوزی و عدم پاسخ گویی اقتصادی و رها شدگی  اقدام و عمل اقتصادی می شود. 🔻۳. از حیث این روش اشتباه است. چرا که جریان انقلابی تمام توان خود را روی درصد بسیار کوچکی از مخاطبان گذاشنه و قاطبه را یا رها کرده ،‌ یا جدی وارد دغدغه ها و ذهنیات شان  نشده یا آنها را در بازی حاشیه ها قرار داده است. با این وصف،‌ برنده بازی کیست؟ جریان انقلابی یا جریان اعتدال/اصلاحات/فتنه که زمین بازی را تعریف کرده است؟ 🔻۴. بنابر این جریان انقلابی حتی اگر بخواهد برنده میدان پیچیده کنونی باشد باید افکار عمومی را در موضوعات اصلی و مشترک با خود همراه کند وگرنه در یک بازی فریب جنگ _ معیشت جدید و یا مشابه آن بازنده نهایی خواهد بود. 🔻۵. جریان غربگرا از دغدغه مندی و حساسیت انقلابی جریان ارزشی مطلع است و بازی های عملیات روانی (کاری که در ان تبحر دارند) خود را با پیش بینی واکنش های ارزشی ها طراحی می کند. معمولا هم از نشر اتهامات و حاشیه ها بهره می برند و با تخلیه احساسی جریان ارزشی در آخرِ سر ، جواب از پیش آماده ای به افکار عمومی می دهند و قضیه را با مظلوم نمایی و چهره حق بجانب به پایان می رسانند. 🔻۶.  موارد فوق به معنای توصیه به محافظه کاری در برابر رویه های معیوب و یا توجیه اقدامات غلط دولت نیست. بلکه توصیه می شود نقدها؛ سنجیده، با دوری از ناخواسته در پازل دشمن و معطوف به ارایه راهکار عملی و تزریق امید باشد. از طریق ادبیات مذاکره گرایی یک برای صورت مساله کشور نوشته است و می بایست این گفتمان را با دلیل و منطق در ذهنیت افکار عمومی بی اعتبار کرد. 💢___☘ با باشید ☘____💢 https://eitaa.com/nabaaa
⭐در زمان اشغال هند توسط بریتانیا، روزی افسر انگلیسی بدون هیچ دلیلی سیلی محکمی به یک شهروند هندی زد. شهروند ساده هندی چنان با مشت به روی افسر بریتانیایی زد که او از اثر شدت ضربه وارده به زمین افتاد. افسر بریتانیایی از این عکس العمل هندی وحشت زده و خشمگین شده بود ولی چون تنها بود چیزی نگفت و بطرف مقر سربازان بریتانیایی رفت تا باگرفتن نیرو برگردد و جواب مرد هندی را بدهد که جرات کرده به افسرامپراطوری سیلی بزند که آفتاب در قلمرو آن غروب نمی کند.. پیش ژنرال انگلیسی رفت و از او خواست تا سرباز به او بدهد تا برگردد و جواب این بی ادبی را به هندی دهد .اما ژنرال انگلیسی بدون این که جواب او را بدهد اورا به اتاقِی برد که در آن پول نگهداری می شد، و گفت : 50000روپیه بردار و برو نزد آن هندی و در مقابل کاریِ که انجام دادی به او بده و معذرت بخواه! با شنیدن این حرف معترضانه گفت: هندی بدبخت به یک افسر ملکه سیلی زده است و این یعنی بی احترامی به امپراطوی انگلیس ولی شما بجای مجازات به من می گویید به پول بدهم و عذر بخواهم ؟!! ژنرال با خشم گفت : این یک دستور است، باید بدون چون و چرا اجرا کنی . افسر به ناچار پول را به مرد هندی داد و عذرخواست ..هندی پذیرفت و با خوشحالی تمام پول را از او گرفت ویادش رفت که او حق داشته اشغالگر وطنش را بزند ...پنجاه هزارروپیه آن زمان پولِ هنگفتی بود و او با آن خانه خرید و با بقیه اش چندین ریکشا (وسیله ی حمل و نقل درون شهری در هندوستان) گرفت و با استخدام چند راننده آن ها را به کرایه داد... روزگار گذشت و وضع زندگی او بهتر شد تا این که به یکی از تجار در شهر خود تبدیل شد ....او فراموش کرده بود که با گرفتن پول از کرامتش گذشته ولی انگلیسی ها آن سیلی او را فراموش نکرده بودند. روزی ژنرال انگلیسی، افسرِی را که از هندی سیلی خورده بود فراخواند و به او گفت: آیا آن هندی را که به تو سیلی زده بود به یاد داری؟ افسر پاسخ داد : بلی چگونه می توانم او را فراموش کنم . ژنرال گفت : حال وقتش است که بروی و انتقام آن سیلی را ازش بگیری، ولی او را در حالی با سیلی بزن که مردم در دور و برش جمع باشند ...افسر گفت : آن روز که هیچ کسی نداشت مرا از زدن او باز داشتی حال که صاحب جاه و جلال و خدمه شده است می گویی برو او را بزن؟ می ترسم افرادش مرا بکشند ژنرال گفت: خاطرت جمع باشد، نمی کشند، فقط برو و آن چه را که گفتم ،انجام بده و برگرد. وقتی افسر انگلیسی داخل خانه هندی شد او را در میان جمع کثیری از مردم یافت در حالی که خادمان و محافظانش او را احاطه کرده بودند، بدون مقدمه بطرف او رفت و با سیلی چنان محکم به رویش کوبید که برزمین افتاد، افسر ایستاده بود تا عکس العمل او را ببیند ولی هندی بدون هیچ عکس العملی از جایش هم بلند نشد و به طرف انگلیسی حتی چشم بالا نکرد! افسر از تعجب دهنش باز مانده بود ولی خوشحال از گرفتن انتقام نزد ژنرال خود برگشت. ژنرال به افسرش گفت : خیلی خوشحال به نظر می آیی و فکر می کنم متعجب شدی . افسر پاسخ داد: بلی برای بارِ اول که او را با سیلی زدم او از من محکم تر بر رویم کوبید درحالی که فقیر بود ولی امروز که او صاحب جاه و جلال و خدمه است حتی پاسخ سیلی ام را با حرف هم نداد، این مرا به تعجب واداشته است . ژنرال در پاسخ افسرش گفت : دفعه اول او «کرامت» داشت و آن را بالاترین سرمایه خویش می پنداشت برای همین از آن دفاع کرد . ولی دفعه دوم،او کرامت خود را در مقابل پنجاه هزار روپیه فروخته بود برای همین از آن نتوانست دفاع کند «چون می ترسید که مصالح و منافع خود را از دست بدهد» این داستان، حکایت افراد زیادی است. آنان که با گرفتن پول و مقام از طرف صاحبان قدرت، حقوق و وام نجومی ،ملک و زمین و اموال، رانت و اختلاس و پارتی و سایر امتیازات، فرستادن فرزندان شان به ا،روپا و آمریکا و... کرامتِ خویش را فروخته اند‌، از ترس باختن اندوخته های کاذب خود لال شده اند وحرفی نمی زنند! https://eitaa.com/nabaaa