🌸هوالحکیم
🌸 #دلبرانه_مهدوی
☘مکاشفه آیت الله #حائری_شیرازی در زندان ؛ امام خمینی از امام زمان(عج) برایم امان گرفتند!
✍ در سنه ی ۱۳۵۲ یا ۱۳۵۴ روزی در زندان چشمهایم را بسته بودند و دوره بازجویی طولانی ای داشتم که در آن روزهای خاص، شبی حالم خیلی سخت بود.
🌸مجلسی را دیدم که امام خمینی (رحمت الله علیه )در آنجا درس میدادند و صحبت میکردند و روحانیون هم زیاد بودند.
🌸 سیدی وارد شد، امام جلوی او راست قامت روی منبر ایستاد و سه بار فرمود الامان، الامان، الامان یا #صاحب_الزمان!
🌸من متوجه شدم وجود مقدس حضرت #امام_زمان بوده.
🌸 از فردای آن شب روش بازجویی عوض شد. یکی از صلحا گفت: که امام(رحمت الله علیه) برایت امان گرفته است.
🌸 این خیلی مقام است که امام(رحمت الله علیه) #واسطهی_فیض میشود!
🌸این، معنی نیابت است ؛ یعنی بین امام(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و امت حائل است و امت از این طریق به امامش میرسد.
🌷علما و شهدا را میزبان باشیم حتی با ذکرصلواتی
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
📚 منبع : سایت آیت الله حائری
🕊🌷🕊🌷🕊
💚هوالحی
🍀آخر الزّمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها !
🍀سال پیش، دکتر علی #حائری_شیرازی فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی در کانال تلگرامی خود، مطلب مهمی از پدرشان نقل کرده اند:
🍀 پدر در بیمارستان داشت روزهای پایانی را میگذراند.بیماری، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود.
🍀پزشکان معالج، بوسيله دارویی که دائم و بهتدریج به بدن تزریق میشد، سعی در جلو گيری از اُفت شدید فشار داشتند.این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو میبرد؛ حالتی اغماء گونه ...
🍀از سرِ شب، نوبت حضور من بالای سرشان بود. هوشیاری ایشان در حالت رفت و برگشت بود. بیهوش و هوشیار در نیمههای شب نگاهی به من کردند و گفتند: علی بیا...
🍀 بعد بلافاصله گفتند: از یمن چه خبر؟! با تعجب نگاهشان میکردم. ایشان ادامه دادند: با موشک کجا را زده؟ گویی نظارهگر واقعهای بوده که من از آن بی خبرم. پاسخ دادم: «خواب دیدید؛ ما الآن دربیمارستان نمازی هستیم»
🍀 رویشان را برگرداندند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش.
🍀 آخرالزمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها !» بعد سکوتی طولانی کرد.
💚 دوباره گفتند: «علی بیا!». اشاره کردند «سرت را جلو بیار» سرم را چسباندم به دهانشان. باصدای بیجوهرهای گفتند:
💚🕊 «انشاءالله تو ظهور را درک میکنی!»
مو به تنم سیخ شد. گفتم: «انشاءالله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او کردم و گذشتم ...
🍀 تا اینروزها که اولین موشکها، با جسارتی وصفناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ...
🍀 و تنگهای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک میکشد، برای همه کشتیهای اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه داردصفآرایی و آبروداری میکند. باز صدای پدر را میشنوم:
«#یمن_را_دریاب ...!»
#اللّهُمَّ_صَلِّ_عَلی_مُحَمَّد_وَ_آلِ_مُحَمَّد
#اَللّهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجَ_وَالْعافِیَةَ_وَالنَّصرَ