ابروان تیغ و گیسوانت تیر،مژه ها ،میله های زندانت
تو قدم از قدم که برداری؛می چکد شعر از گریبانت
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
لبخند زد به ناز و گذشت از چهار راه
بانو چراغ سبز به مردم نشان نده
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
گمراه بسیار است اینجا، کاش الله
در بین موهای تو هم پیغمبری داشت!
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
با من اگرچه سرد شدی، من برای تو
حتی اگر که برف شوم، برف شادیام
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
آرزو کردیم و جز حسرت، سرانجامی نداشت
قَهقهِ روی لبم برعکس، هقهق بوده است...
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
ما با فراق ساخته بودیم، ناگهان
آتش بیار معرکه شد یاد چشم تو...
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
زاهد، تمام روز اگر غصه میخورم...
حدم بزن، که این رمضان روزه نیستم
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
گفتم به ماه وصفِ تو را، گفت آنقدَر
دور زمین طواف کنم تا ببینمش!
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
صبح دیدم که گزیدی لب خود را از غم
گفتنی نیست ولی...حق مرا میخوردی!
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
ما زخمی زلفیم به ابروی تو سوگند
این قائله را خاتمه با تیر و کمان است
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
سیاهمویی و لب سُرخ، یککدام بس است
که میزبان تو که باشی، دو رنگ لازم نیست
#سجاد_شهیدی
@nabestaan
پرسیـد زاهد معتقد هستـی به محشـر ؟
گفتم که آری ، چشمهای محشری دارد
#سجاد_شهیدی
@nabestaan