میخورد یک راست بر پیشانی ام از بخت بد
سنگ غم وقتی که پای لنگ را گم می کند
#صادق_نیکنفس
@nabestaan
خودرا به چشم دیگران این قدر بالاتر مبین
هر سایه ای قد می کشد وقت غروب افتاب
#صادق_نیکنفس
@nabestaan
گیسو افشان میکنی آیینه حیران میشود
آنقدر خون در دل آیینه کردن خوب نیست
#صادق_نیکنفس
@nabestaan
از طلای عشق تو پا پس کشیدن مشکل است
هند اگر باشی یقینا نادر افغان منم
#صادق_نیکنفس
@nabestaan
تو از قبیله ی عشقی مقیم کوچه ی باران
قلم شود قلمی که حکایت تو نگوید
#صادق_نیکنفس
@nabestaan
تو گهی پناه امنی و گهی کویر وحشت
به کدام سازت آخر منِ بینوا برقصم
#صادق_نیکنفس
@nabestaan