خواست با گوشه چشمی دل من لرزاند
سوختم، دود شدم، شادی روحم صلوات
#میثم_بشیری
@nabestaan
مشق شبهایم شود هر تار گیسویت نگار
قصه میبافم ز عطرش تا سپیدہ سر زند
#میثم_بشیری
@nabestaan
سیب را کِرمی که در آغوش دارد میخورَد
زخمِ کاری را همان نزدیکترها میزنند
#میثم_بشیری
@nabestaan
بگو نقلی،نباتی،شهد شیرین یا عسل هستی
اگر زهرم بیا شیرین ترین قند دهانم باش
#میثم_بشیری
@nabestaan
سلامی داد با بوسه، جوابش مانده در جانم
چنان واجب بهجا آرم، خدا حسرت بهدل ماند
#میثم_بشیری
@nabestaan
چه نیازست که آیینه به دستت گیری؟
آن طرف نیز کسی نیست به زیبایی تو
#میثم_بشیری
@nabestaan
چه نیازست که آیینه به دستت گیری؟
آن طرف نیز کسی نیست به زیبایی تو
#میثم_بشیری
@nabestaan
به دیدارم که می آیی، تضاد مبهمی دارم
لبم از ذوق میخندد، زچشمم خون دل جاریست
#میثم_بشیری
@nabestaan
انحنای گیسوانت را کماکان صاف کن
موی فر پیچیده می سازد طلسم عشق را
#میثم_بشیری
@nabestaan