eitaa logo
رسانه ی محله(مسجد نبی اکرم ص)
147 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
107 فایل
مســـ🕌ــجد باغ نیایش🏞اسٺ ٺمثیل عاشقانگے❤️و نیـــــاز ٺجسّمـ بـࢪابـࢪے و بـࢪادࢪے هـــــم محلـــ😍ـــه ای ها ارتباط با مدیران کانال : @Payambar92 @Sahebazaman_110 @Sarbazeagha313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕋 قرآن که نازل شد خداوند فرمود این کلامی سنگین است اما ای پیامبر! نگران نباش از نماز کمک بگیر: قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ☘آری! با نماز که مأنوس باشی ☘برایت فرقی نمی‌کند کجا باشی ☘در ایران باشی یا در توکیو ژاپن 🍀در مسجد باشی یا در رقابتِ کُشتی ☘توفقط دلت میخواهد باخدایت خلوت‌کنی «واز صبرونماز یاری جویید و این کار سخت‌ و سنگین است مگر برای خاشعان»(بقره۴۵) #تدبر_در_قرآن @nabiehakram
📔 لذت مطالعه #ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند. (۲) انتشارات عهدمانا 🔵 سالن کلیسا که خالی شد، کشیش فرصت یافت تا با دقت بیشتری به مرد غریبه نگاه کنند. مرد حدود سی سال داشت و شبیه فروشندگان پوشاک بود. غریبه با قدم های آهسته جلو آمد. نگاه کشیش از چهرهٔ مضطرب مرد به کیف سیاه چرمی دوخته شد که غریبه آن را به سینه اش فشرده بود . وقتی مقابل کشیش رسید، پرسید : « شما... شما پدر میخائیل ایوانف هستید؟ » کشیش تبسّمی کرد و پاسخ داد : « بله پسرم ! من میخائیل ایوانف هستم ، با من کاری داشتید ؟ غریبه نفس بلندی کشید. اضطراب چند لحظه پیش از نگاهش رخت بست. کشیش اما هنوز با تردید و ابهام به او نگاه می کرد. غریبه با نگاهش به کیف اشاره کرد و گفت : « من یک کتاب قدیمی دارم ، خیلی قدیمی... این بار نوبت کشیش بود که نفس بلندی بکشد ؛ پس او فروشندهٔ یک نسخهٔ قدیمی است. اما کشیش آن قدر تجربه داشت که تا غریبه ها را نیازموده خود را خریدار نسخهٔ خطی معرفی نکند، گفت : « آیا شما نباید به یک خریدار کتابهای قدیمی مراجعه می کردید ؟ اینجا کلیساست پسرم. » غریبه گفت : « به من گفته اند شما خریدار کتاب های خطی هستید. کتاب من یک کتاب استثنایی است. » ↩️ ادامه دارد... @nabiehakram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 #استوری_موشن ✅ موضوع: چرا دولت کاری نمیکنه‼️ 🍃🌻🍃 #روشنگری @nabiehakram
بسمه تعالی. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین. با عرض سلام وادب و احترام خدمت اعضا محترم گروه. دوستانی که مایل به مشارکت مالی در امر مقدس اقامه عزای سید الشهداء علیه السلام هستند کمک های نقدی خود را به کارت زیر انتقال دهند. ۸۲۵۱_۲۳۸۱_۹۹۷۵_۶۰۳۷ بنام حسن همتیان. لازم به ذکر است دوستان پس از انتقال به یکی از شماره های زیر پیام بدهند ۰۹۱۶۲۳۵۳۸۳۲حسن همتیان. ۰۹۱۳۳۱۶۴۶۲۰قاسم الماسی
بسمه تعالی. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین. با عرض سلام وادب و احترام خدمت اعضا محترم گروه. دوستانی که مایل به مشارکت مالی در امر مقدس اقامه عزای سید الشهداء علیه السلام هستند کمک های نقدی خود را به کارت زیر انتقال دهند. ۸۲۵۱_۲۳۸۱_۹۹۷۵_۶۰۳۷بنام حسن همتیان. لازم به ذکر است دوستان پس از انتقال به یکی از شماره های زیر پیام بدهند ۰۹۱۶۲۳۵۳۸۳۲حسن همتیان. ۰۹۱۳۳۱۶۴۶۲۰قاسم الماسی
📚به وقت کتاب🔔 🔰کتاب "علی از زبان علی" دربردارنده گزارش های تاریخی و روایی براساس سیر طبیعی گفتارهای اجتماعی و سیاسی است و نه فقط عهده دار بیان معارف عمیق توحیدی. ✅ در واقع این کتاب از اول تا آخر زندگی و زمانه حضرت، از زبان خودشان است. وهمین موضوع اهمیت کتاب را مضاعف می‌کند. ✅ اکنون زمانی است که دوستان و آشنایان امیرالمؤمنین بیشتر شده اند، چرا که تحت مغناطیس و جاذبه ایشان قرار گرفته‌اند، بی‌تردید باید با کلمات و تاریخ حضرت آشنا شویم و این دو موضوع ما را بیش از پیش با این شخصیت نزدیک می‌کند. 👈 پستهای خاطرات امیرالمومنین علیه السلام را از این کتاب بارگزاری می کنیم. امیدواریم بیشتر از قبل در جهت شناخت امیرالمؤمنین قدم برداشته و ایشان را الگوی رفتارهای فردی و اجتماعی خود قرار دهیم. .........علی از زبان علی .......... @nabiehakram
رسانه ی محله(مسجد نبی اکرم ص)
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام ✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی ا
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 :« اتمام حجت رسول خدا با اهل مکه» 🔻هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله تصمیم گرفتند مکه را فتح کنند، دوست داشتند به عنوان آخرین اتمام حجت باز هم به مکیان فرصت دهند تا بیندیشند و انتخاب کنند. این چنین بود که نامه ای به تمام قبایل نوشتند و آنان را از عذاب خدا و عواقب کارهایشان برحذر داشتند . در آن نامه وعده عفو دادند و به آمرزش خدا امیدوارشان کردند و در آخر نامه، سوره برائت را برای آنان نوشتند.... ✳️ کسی که از توست 🔻جبرئیل نازل شد و پیام خداوند را ابلاغ کرد که ای محمد، مأموریت فرستادن نامه ها را باید خود تو و یا کسی که از توست به انجام رساند. رسول خدا مأموریت را به من محول کردند. من به مکه آمدم ، شما آنان را خوب می شناسید. اگر می توانستند ، حاضر بودند مرا قطعه قطعه کنند، حتی اگر به قیمت از دست دادن جان و مال و خاندانشان تمام شود. اما من نامه را برایشان خواندم و آنها تهدید کردند و همگی کینه توزی کردند. اما من چنان که می دانید پایداری و مقاومت کردم. ✳️ انتصاب علی علیه السلام در غدیر ولایت 🔻رسول خدا صلی الله علیه وآله در بازگشت آخرین سفر حج، به منطقه غدیر خم رسیدند. آنجا دستور دادند منبری آماده کنند. سپس بالای منبر رفتند دست مرا بلند کردند، به اندازه ای که زیر بغلشان نمودار شد. سپس با صدای بلند و رسا فرمودند: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست. خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد». 🔻در همان روز با نزول آیه اکمال دین (آیه 3 سوره مائده)، با ولایت من دین خدا کامل شد و رضای خداوند به دست آمد. رسول خدا در غدیر خم مرا به زمامداری مردم منصوب کردند. ... در این هنگام سلمان برخاست و از رسول خدا پرسید: «ای رسول خدا آیا ولایت علی همانند ولایت شماست»؟ رسول خدا پاسخ دادند: «آری ولایت او همانند ولایت من است، هرکس که من صاحب اختیارتر و اولی به او از خودش هستم، علی نیز صاحب اختیارتر و اولی به او از خود اوست». 🔻.... با خواندن آیه اکمال دین ؛ «اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَأَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسلامَ دينًا » (امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم). ابوبکر و عمر از جای برخاستند و از رسول پرسیدند: «آیا این آیات اختصاص به علی دارد و کس دیگری را شامل نمی شود»؟ رسول خدا فرمودند: «آری فقط درباره علی و جانشینان من تا روز قیامت است». 1. قرآن کریم، سوره مائده آیه 3 2 . کتاب سلیم بن قیس ج 2 صفحه758 3 . کمال الدين و اتمام النعمه جلد 1 صفحه 274 📗 منبع: کتاب علی از زبان علی ↩️ادامه دارد.... @nabiehakram
رسانه ی محله(مسجد نبی اکرم ص)
#خاطرات_امیرمومنان_علیه_السلام ✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از
✍ بازنویسی تاریخ زندگی امیرمومنان علیه السلام به صورت داستانی از زبان ایشان 📃 : «محبت دوطرفه پیامبرخدا و علی علیه السلام» ✳️ عمامه ای همانند عمامه ملائکه 🔻رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر عمامه ای بر سر من نهادند و یک طرف عمامه را بر دوش من انداختند و فرمودند: «خداوند متعال در جنگ بدر و حنین، جمعی از ملائکه را به یاری من فرستاد که عمامه بر سر داشتند و اینگونه یک طرف آن را برروی شانه انداخته بودند». ✳️ تأیید محبت علی به خدا و رسولش با غذایی بهشتی 🔻شیوه رسول خدا چنین بود که هروقت جایی می خواستند بروند، مرا با خبر می کردند و هر وقت بازگشتشان به تأخیر می افتاد، من خود را به آن جا می رساندم و جویای احوال ایشان می شدم؛ زیرا لحظه ای تاب دوری رسول خدا را نداشتم و قلبم طاقت نمی آورد. روزی رسول خدا فرمودند من به خانه عایشه می روم.... من نیز به خانه فاطمه رفتم و ساعتی با اهل بیتم ماندم و سپس بنا به رسم همیشگی به منزل عایشه رفتم و در زدم.... گفتم : منم علی . او جواب داد رسول خدا خوابیده است.... با خود گفتم : چطور می شود آن حضرت در این موقع خواب باشد؟! پس بازگشتم و باز در خانه را زدم، اما برای بار دوم نیز عایشه در را باز نکرد تا اینکه بی تاب رسول خدا شدم و بی اختیار بر گشتم و در را به شدت کوبیدم. 🔻در این هنگام صدای رسول خدا را شنیدم که به عایشه گفت: در را باز کن..... پیامبر ماجرا را شرح دادند و به من فرمودند: «هنگامی که از تو جدا شدم گرسنه بودم ولی درد گرسنگی را پنهان کردم. وقتی وارد خانه عایشه شدم هر چه منتظر ماندم از غذا خبری نشد.... دست به دعا برداشتم و از خدا طلب روزی کردم. جبرئیل نازل شد و این مرغ را که از بهترین غذاهای بهشت است از سوی خدا برای من هدیه آورد. 🔻من شکر خدا را به جا آوردم و دعا کردم که: پروردگارا بنده ای که علاقه مند به توست و مرا نیز دوست دارد برسان تا در خوردن این غذا مرا همراهی کند. در مرتبه دوم که دعا کردم صدای کوبیدن در بلند شد. اکنون خدا را شکر می کنم که اجابت دعای من تو بودی زیرا خداوند تأیید کرد که تو علاقه مند به خدا و رسولش هستی ، چنانکه محبوب خدا و رسول هستی». ✳️ پیشگویی جنگ عایشه با علی علیه السلام در جنگ جمل 🔻پیامبر رو به عایشه کردند و او را برای رفتارش نسبت با علی علیه السلام و راه ندادنش به خانه اش توبیخ کردند و پرسیدند چرا این گونه رفتار کردی؟ او گفت: خیلی علاقه داشتم پدرم برسد و همراه شما از این غذا بخورد! رسول خدا فرمودند: این بار اول تو نیست که رفتار نادرستی با علی می کنی. من از حس قلبی تو به علی آگاهم، سرانجام کار تو به جایی خواهد رسید که تو برای جنگ با او اقدام می کنی! 🔻عایشه تعجب کرد! و رسول خدا گفتند تو حتما با علی جنگ خواهی کرد و عده ای از اصحاب من در این جنگ تو را همراهی و تشویق می کنند. و سپس نشانه ها را شرح دادند.....تو بر شتری سوار خواهی شد که همانند شیطان است...... در آن حادثه علی تو را نصیحت می کند که کاری نکن که ارتباط همسری تو با پیامبر را قطع کنم و در قیامت همسر پیامبر نباشی! آری علی می تواند ارتباط همسری هر یک از همسرانم با من را به پایان رساند. عایشه با شنیدن این سخنان گفت : ای کاش پیش از رسیدن آن روز بمیرم! .... 📗منبع: کتاب علی از زبان علی ↩️ ادامه دارد.... @nabiehakram
🏴 #روایت_کربلا | اوج مصیبت در کربلا شهادت طفل شش ماهه است ‌‌ ▪️رهبر انقلاب: به نظر من اوج مصیبت در کربلا، شهادت علی اصغر علیه السلام و این طفل شش ماهه در آغوش پدر است. معمولاً از روز هفتم محرّم تشنگی اصحاب سیّدالشّهدا علیه السلام و خاندان پیغمبر را مطرح میکنند اما عطش آدم بزرگ با عطش بچّه‌ی کوچک، آن هم بچّه‌ی شیرخوار، قابل مقایسه نیست. من وقتی در ذهن خودم ترسیم میکنم آن حالتی را که در خیمه‌های حسین بن علی علیه السلام در حدود عصر عاشورا بود، که این بچّه‌ی شش ماهه به شهادت رسید؛ آن هیجان را، آن نگرانی را، آن ناراحتی را که به خاطر عطش این بچّه پیش آمده بود، واقعاً برایم قابل تحمّل نیست و طاقت نمی‌آورم. #حسینی_میمانیم @nabiehakram
مداحی_آنلاین_من_شب_بیدارم_دولت_دربارم_محمود_کریمی.mp3
8.8M
🌴من شب بیدارم دولت دربارم 🌴از حسین سرشارم من خودم دلدارم 🎤 #محمود_کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تشخیص.mp3
5.02M
🎙 پادکست اختصاصی ▪️تشخیص▪️ ⚠️ یادآوری یک مسئله مهم به تمام عزاداران حسینی به خصوص جوانان و نوجوانان 👤 استاد خوش منظر مهم 👆👆👆 نشرواجب #امام_حسین ‍‎‌‌‎ @nabiehakram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 #روایت_کربلا | علی‌اکبر، اسماعیلِ امام حسین(علیه‌السلام) بود که به کام مرگ فرستاد ▪️رهبر انقلاب: وقتی که همه‌ی اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند و کسی غیر از خانواده‌ی او باقی نماند، علی اکبر از خیمه گاه خارج شد. پیش پدر آمد و گفت: پدر! اکنون اجازه بده تا من بروم بجنگم و جانم را قربانت کنم. هیچ مقاومتی نکرد و به او اجازه داد! این دیگر اصحاب و برادرزاده و خواهرزاده نیست که امام به او بگوید نرو، بایست؛ این پاره‌ی تن و پاره‌ی جگر خود اوست! این انفاق امام حسین علیه السلام است؛ این اسماعیل حسین علیه السلام است که به میدان میرود. امام حسین علیه السلام نگاهی از روی نومیدی به قدّ و قامت علی اکبر انداخت. گفت: خدایا! خودت شاهد باش. جوانی را به جنگ و به کام مرگ فرستادم که از همه‌ی مردم، شبیه‌تر به پیغمبر صلی الله علیه و آله بود. ۱۳۷۴/۳/۱۹ #حسینی_میمانیم @nabiehakram
enc_16291216637378706187559(1).mp3
3.53M
شب هشتم محرم «حضرت علی اکبر» #تنظیم_استودیویی #محرم ‌╭━━━⊰◇⊱━━━╮ @javaan_enghelabi🇮🇷 ╰━━━⊰◇⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) #ناقوس_ها_به_صدا_در_می_آیند. (۳) انتشارات عهدمانا 🔵 کشیش به چهرهٔ غریبه نگاه کرده او از آن دست اقلیّت هایی به نظر می رسید که پس از فروپاشی شوروی ، آنها را اخراج می کردند نه کتاب فروش حرفه ای. پرسید : « پسرم ! چه کسی گفته است من خریدار کتاب های خطّی هستم ؟ گمان می کنم راه را اشتباه آمده اید. » غریبه با حالتی یأس آلود به در بزرگ سالن نگاه کرد. انگار از چیزی هراس داشت ، کشیش فکر کرد شاید کتاب همراه او یک کتاب سرقتی باشد . او فرصت کافی داشت تا غريبه را بیشتر بیازماید : « به نظرم خسته ای پسرم ! من هم دست کمی از تو ندارم. بهتر است روی این نیمکت نشینیم و حالا که به اینجا آمده ای ، نگاهی به کتابت بیندازیم. » هر دو روی نیمکت ردیف اول نشستند. غریبه کیف چرمی اش را روی پاهایش گذاشت. نگاه کشیش از روی کیف ، به زانوهای غریبه افتاد. کشیش پرسید : « اسمت چیست پسرم ؟ اهل کجایی ؟ غریبه در حالی که زیپ کیف را باز می کرد ، پاسخ داد : « رستم رحمانف... تاجیک هستم ، اما مدتی است در مسکو ، در یک شرکت ساختمانی به عنوان نگهبان کار میکنم. » کشیش به دست رستم نگاه کرد که داشت بقچه ای را از داخل کیف بیرون می آورد. کیف را روی زمین انداخت ، بقچه را روی زانوهایش گذاشت و گفت : « داخل این بقچه یک کتاب قدیمی است . دوستم که آن را دید ، گفت مال هزاروچهارصد سال پیش است. خطش عربی است. شاید یک کتاب دینی ما مسلمانان باشد. » ذهن کشیش هنوز روی هزار و چهارصد سال دور میزد ؛ کتابی با این قدمت یک گنج واقعی است. هنوز هیچ کتابی با این قدمت به دست نیامده است. ↩️ ادامه دارد... @nabiehakram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤میان نهضت عاشورا و شهادت سیدالشهدا علیه السلام و زنده ماندن اسلام چه رابطه ای وجود دارد؟ چه بسیار خون ها که در محیط هایی ریخته می شود که چون فقط جنبه ی خونریزی دارد، اثرش مرعوبیت مردم است؛ اثرش این است که از نیروی مردم و ملت می کاهد و نفس ها بیشتر در سینه ها حبس می شود. اما شهادت هایی در دنیا هست که به دنبال خودش روشنایی و صفا برای اجتماع می آورد. شما در حالت فرد امتحان کرده و دیده اید که بعضی از اعمال هست که قلب انسان را مکدر می کند، ولی بعضی دیگر از اعمال است که قلب انسان را روشن می کند، صفا و جلا می دهد. این حالت، عیناً در اجتماع هم هست. بعضی از پدیده های اجتماعی روح اجتماعی را تاریک و کدر می کند، ترس و رعب در اجتماع به وجود می آورد، به اجتماع حالت بردگی و اسارت می دهد؛ ولی یک سلسله پدیده های اجتماعی است که صفا و نورانیت می دهد، ترس اجتماع را می ریزد، احساس بردگی و اسارت را از او می گیرد، جرأت و شهادمت به او می دهد. بعد از شهادت امام حسین(ع) یک چنین حالتی به وجود آمد؛ یک رونقی در اسلام پیدا شد. این اثر در اجتماع از آن جهت بود که امام حسین(ع) با حرکات قهرمانانه ی خود، روح مردم مسلمان را زنده کرد؛ احساسات بردگی و اسارتی را که از اواخر زمان عثمان و تمام دوره ی معاویه بر روح جامعه ی اسلامی حکم فرما بود، تضعیف کرد و ترس را ریخت؛ احساس عبودیت را زایل کرد و به عبارت دیگر، به اجتماع اسلامی شخصیت داد. او بر روی نقطه ای در اجتماع انگشت گذاشت که بعداً اجتماع در خودش احساس شخصیت کرد.   📖 #حماسه_حسینی 🔹استاد شهید مطهری @nabiehakram
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست: مباد شاهد جان دادن پسر ، پدری....... #مقتل_خوانی @nabiehakram
🇮🇷۲۶ مرداد ۱۳۶۹ 🔺سالروز ورود غرور آفرین آزادگان سرافراز دفاع مقدس به میهن اسلامی گرامی باد . #دفاع_مقدس @nabiehakram