eitaa logo
ناب
673 دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
9.4هزار ویدیو
74 فایل
💓هر چیزی که ارزش دیدن، شنیدن، خواندن و دانستن داشته و ارزش معامله با عمر دارد💓
مشاهده در ایتا
دانلود
حجاب یعنی ... ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابراز ارادت زیبای این دختر بچه به تصویر رهبر انقلاب😃😍 ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
هدایت شده از با ولایت تا شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شهیدی که پس از شهادتش، سرباز امام زمان(عج) شد... ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "با ولایت تا شهادت" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/bavelayat
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بعضی مواقع خدا میخواد قدر آدم دانسته نشه... امیرالمومنین(ع) با اینکه استعدد و توانایی اداره ی عالم رو داشت ولی 25 سال کشاورزی کرد وقتی کشاورزی میکرد" غر " نمی زد کشاورزیشو قشنگ انجام میداد 🔻 اینقدر غصه خودت رو نخور! حجت الاسلام_پناهیان ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمای اولین برف پاییزی در مشهدالرضا علیه السلام 😍😍😀😀😃😃☁️🌨❄️☃⛄️ ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 اگه خودمون عقل داریم پس چه نیازی به فرستادن ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
گویند شخصی ده خر داشت روزی بر یکی از آنها سوار شد و خران خویش را شمرد، چون آن را که سواربود شماره نمی کرد حساب درست در نمی آمد. پیاده شد و شمار کرد.حساب درست و تمام بود.چندین بار در سواری و پیادگی شمارش را تکرار کرد. عاقبت پیاده شد و گفت:سواری به گم شدن یک خر نمی ارزد. 🖌علی اکبر دهخدا 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @hekayatnameh ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
هدایت شده از با ولایت تا شهادت
🔴 تفاوت اصلاح طلب و انقلابی 🔹‏عکس پایین مهدی طحانیان، نوجوان سیزده ساله اصفهانی که شرط مصاحبه را حفظ حجاب زن خبرنگار می داند و عکس بالا حجت‌الاسلام والمسلمین، دکتر حقوق دان حسن روحانی و تیم همراه در مذاکره با وزیر وقت انگلیس. این ها زبان دنیا را بلدند. ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "با ولایت تا شهادت" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/bavelayat
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 l مذاکره و تفاهم با آمریکا📽 🔰 رهبر معظم انقلاب: طرف مقابل با شیوه‌های مختلف و تقلب و خدعه سر باز می‌زند و عمل نمی‌کند به تعهداتش. این چیزی است که در مقابل چشم خود می بینیم. یعنی . ۹۵/۱/۱ 📸 همراه با تصاویری از تصویب سخت ترین تحریم ها توسط دموکرات ها و جمهوری خواهان علیه مردم ایران ... ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 l خلاقیت مدیران و مسئولین🎬 💢 موشک هامون این جوری اونا رو می کشه و ماشین هامون اونجوری ما رو می کشه... ⁉️ اون وقت هنوز نتونستن یه پوشک برای داخل تامین کنن... ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
بسم الله طلبه‌ای که به لوستر‌های حرم امیرالمؤمنین (ع) اعتراض داشت . فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی نقل می کند : یکى از طلبه‌هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین عرضه مى‌دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل‌هاى بى‌بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم!؟ . شب امیرالمؤمنین را در خواب مى‌بیند که آن حضرت به او مى‌فرماید: اگر مى‌خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى‌خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب‌خانه در را باز کرد به او بگو‌: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى‌شود و عرضه مى‌دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهید؟! بار دیگر حضرت را خواب مى‌بیند که مى‌فرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى‌توانى استقامت‌ورزى اقامت کن، اگر نمى‌توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب‌ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى‌رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى‌کنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى‌گیرد. مردم از اینکه طلبه‌اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى‌کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زند، چون در را باز مى‌کنند، مى‌بیند شخصى از پله‌هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود، مى‌گوید: به آسمان رود و کار آفتاب کند. فوراً راجه پیشخدمت‌هایش را صدا مى‌زند و مى‌گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس‌هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى‌گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى‌شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف، چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ . گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. .هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. او نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى‌دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است؛ یکى از آن‌ها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى‌بندم و شما اى عالمان دین، هم‌اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم. مصراع گفته شده آن‌ها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم. مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد. پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است؛ لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى‌ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: به ذره، گر نظر لطف، بوتراب کند، طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: به ذره گر نظر لطف بوتراب کند/ به آسمان رود و کار آفتاب کند. ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab
میدونی خبر بالا و عکس پایین یعنی چی؟ یعنی: اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و غیبه ولینا؛ یعنی هیچ کاخی برپا نمی شود مگر آن که کوخی کنار آن بنا شود یا ویران گردد! یعنی حقیقت تلخ ... ┄┅═══❉☀❉═══┅┄ کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا" https://eitaa.com/nabnabnab