#تلنگر
💠چشمه باش ...
🔰استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند .
🌴🌹استاد به هریک از آنها لیوان آبی داد وار آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند .
شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند اب را بنوشند چون خیلی شور بود .
🌴🌹بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت واز آنها خواست از آب چشمه بنوشندو همه از آب گوارای چشمه نوشیدند .
😊❌استاد پرسد :«ایا آب چشمه شور بود؟»وهمه گفتند:«نه ...آب بسیار خوش طعمی بود».
😊 استاد گفت :
«#رنج هایی که برای شما در این دنیا در نظر گرفته شده است نیز همین #مشت نمک است نه بیشتر ونه کمتر ...
🌾🌧این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید #رنج ها را در خود حل کنید .
❇️ پس سعی کنید #چشمه باشید تا بر #رنج_ ها فائق آیید».
┄┅═══❉☀❉═══┅┄
کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا"
https://eitaa.com/nabnabnab
🌸 اینم یک نوع #مرگ (شهادت) هست‼️
🔹روزی که #آیتالله جوادی آملی خاک بر سر ریخت!
🔹هنگام دفاع مقدس آیتالله جوادی آملی #جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند؛ در میان رزمندگان، نوجوان باصفایی بود که ۱۴ سال داشت.
🔹پایین ارتفاع چشمهای بود و باران گلوله از سوی عراقیها میبارید؛ لذا فرماندهان گفتند برای #وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.
🔹هنگامی که آیتالله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان ۱۴ ساله داشت به سمت #چشمه میرفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن #نوجوان گوش نکرد.
🔹آخر متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیتالله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردند که #عزیزم کجا میروی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم. گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند میتوانی #تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است.
🔹نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این #عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال #بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت.
🔹دقایقی بعد قرار بود عدهای از بسیجیان بروند جلو و با #عراقیها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان ۱۴ ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیتالله #جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازهای آوردند. آیتالله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا #پرکشیده و رفته.
🔹آیتالله جوادی آملی کنار #جنازهاش روی خاک نشستند، #عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند: جوادی! فلسفه بخوان؛ جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟!
🔹من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز #آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟!
┄┅═══❉☀❉═══┅┄
کانال "ناب" در پیامرسان "ایتا"
https://eitaa.com/nabnabnab