eitaa logo
😍 استیکر ناب 😍
13.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
602 ویدیو
1 فایل
بسᭂم الله الرحمᭂن الرحᭂیم سلام‌دوستم‌خوش‌اومدی🤗♥️ تبلیغات راماتاییدورد نمی کنیم🌺 استفاده‌ازاستیکرها درهرکانالی‌مجاز✅ ساخت‌استیکرباقیمت‌مناسب‌برای‌کانال‌‌وگروه‌شما تعرفه تبلیغات استیکر ناب https://eitaa.com/tablighatestickernab ( @beshoghevesaletto )
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا قلیون بکشید ✅ اگه فواید عجیب قلیون رو میدونستی هر روز می‌کشیدی 🔹حرف منم نیست ، حرف متخصص معروف طب سنتی هست که هم خودش میکشه هم به بیماراش تجویز می‌کنه😂 برای دیدن فواید قلیون بزن رو لینک👇 http://eitaa.com/joinchat/2048327879Cdada88b6a5 فیلمو سنجاق کردم آموزشم میده😄
هدایت شده از 🌸 تبلیغات ناب 🌸
⭕️ کدوم یک از مشکلات زیر رو داری؟ قند بالا فشار خون بالا زانو درد آرتروز مشکلات گوارشی سینوزیت سر درد احساس خستگی سنگ کلیه با این دستور العمل مشکل خودت رو حل کن 🤫 👇 http://eitaa.com/joinchat/2048327879Cdada88b6a5 🎁 سلامتی و طلا بهت هدیه می‌دیم😍👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از گسترده فانوس🔰
بخون عبرت میشه❌ مادرشوهرم دیگه روزای آخرش بود .. یه ماه بود از بیمارستان با رضایتِ خودمون فرستاده بودنش خونه ، رو به احتضار بود و هفته ها بود بالاسرش قرآن میخوندیم ...اما اصلا آرامش نداشت ،،، هرزگاهی با دست بزور بیرونو نشون میداد که دوست داره دیگه بره 💔 کل فامیل بهمون سر میزدن تا اینکه یه سیدی اومد بالا سرش گفت سعی کنید هربار یکیتون قران بخونید شاید با نفسِ یکیتون زودتر به آرامش رسید ...😔خیلی داشت عذاب میکشید تو اون حال ، تااینکه یروز یه زن با چادرِ مشکی بچه بغل وارد شد و کنارِ مادرشوهرم نشست... یهو مادرشوهرم چشماشو تا ته باز کرد و سرشو به طرفِ زن چرخوند ...😳😔💔🔥 ادامه ی داستان ترسناک اما حقیقی👇 https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676 .
هدایت شده از 🌸 تبلیغات ناب 🌸
مُرده ای که به خِیراتش نفرین میفرستاد ⁉️ بعد از مرگِ پدر شوهرم ، خواهرشوهرم هر هفته براش خیرات میداد ... اما یه ماهی میشد که هربار خیرات میپخت غذاش بشدت میگرفت😳 و مجبور میشدیم قابلمه رو با جاش خالی کنیم تو جوب !!!!!! خیلی حالش بد بود و دیگه خیرات پختنو تعطیل کرده بود تااینکه یه شب پدرشوهرم به خوابم اومد و گفت چرا خیراتمو ... ❌ادامه داستان واقعی❌👇 https://eitaa.com/joinchat/1364656341C892be99676
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا